معرفی و دانلود کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی
برای دانلود قانونی کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی
پیروز بر دشمن حتی پس از شهادت؛ کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی، در قالب داستانهایی کوتاه از زندگی و خاطرات این شهید مدافع حرم توسط غیداء ماجد به رشتهی تحریر در آمده است. این اثر که در سیودومین نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد، جایزهی اولین دوره از جشنوارهی ادبی شهید همدانی را به خود اختصاص داده است.
دربارهی کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی
سه سال بیشتر از جنگ جهانی دوم نگذشته بود که جهانیان با خبر تشکیل دولت اسرائیل بهتزده شدند. سال 1948 آغازی بود برای نبردی بیپایان میان رژیم اشغالگر قدس و کشورهای خاورمیانه و البته سرآغازی برای راه ایثار و شهادت. شکلگیری جبهههای مختلف مقاومت در خاورمیانه باعث ایجاد ژانری جدید در حوزهی ادبیات شد که به روایت ایثارگریها و جانفشانیهای شهدا اختصاص یافت. شاید عنوان مدافع حرم در سالهای اخیر علیالخصوص پس از بالا گرفتن شرارتهای داعش در منطقه، بیشتر شنیده شده باشد؛ اما مفهوم آن قدمتی به بلندای تاریخ دارد. دفاع از وطن، دفاع از حرم امن زندگیست و جهاد علیه سلطهگری غاصبان وحشیصفت، وظیفهی هر انسانی.
کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی نوشتهی غیداء ماجد، اثری در حوزهی ادبیات مقاومت است که به سرگذشت یکی از پرچمداران حزبالله لبنان، شهید محمدحسین جونی اختصاص یافته است. این شهید مدافع حرم که یکی از شهدای جوان حزبالله بهشمار میرود، در سال 1394 و در سن 26 سالگی به درجهی رفیع شهادت نائل شد. جوانی تحصیلکرده که قرار بود برای اخذ مدرک دکترا در یکی از دانشگاههای انگلستان ادامه تحصیل دهد. او پدر یک دختر بود و زندگی مرفهی داشت، اما چشم خود را روی زرق و برق دنیا بست و جهاد را انتخاب کرد و در این معامله با خدا، منتصر حقیقی شد.
کتاب منتصر شامل بیش از چهل روایت کوتاه و خاطره از دوستان و آشنایان نزدیک شهید محمدحسین جونی است که همراه با برخی از عکسهای او و همرزمانش در موقعیتهای گوناگون به انتشار رسیده است. روایات کتاب از بدو تولد او آغاز شده و تا زمان شهادت و پس از آن ادامه مییابند، یعنی هنگامیکه خانوادهی شهید به بازدید منطقهای میروند که عزیز خود را آنجا از دست دادهاند. پدر، مادر، خواهر، برادران و دوستان شهید جونی از جمله افرادی هستند که خاطرات و حکایات آنها دربارهی این شهید مدافع حرم در کتاب منتصر درج شده است. «شاخهاش در آسمان است»، «صدقهی پنهانی»، «موکب پابرهنگان»، «ای کاش نرفته بودم»، «زیباترین گل»، «پیراهن یوسف» و «با یاد تو دلم زنده شد»، عنوان برخی از روایاتی هستند که در اثر پیش رو خواهید خواند.
کتاب منتصر سیری در زندگی شهید محمد حسین جونی، با ترجمهی یوسف سرشار توسط نشر سوره مهر به چاپ رسیده و نسخهی الکترونیک آن از طریق کتابراه در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
اقتباس هنری از کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی
مجموعه مستند زینبیات یکی از تولیدات شبکه مستند است که در هر قسمت به گفتوگو با نزدیکان شهدا مخصوصاً شهدای حزبالله و مدافعین حرم میپردازد. زندگی شهید محمد حسین جونی یکی از قسمتهای این مستند را به خود اختصاص داده و رویدادهای مهم زندگی او را به تصویر میکشد.
کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به ادبیات مقاومت و زندگینامهی شهدای مدافع حرم، مخاطبان اصلی کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمد حسین جونی هستند.
در بخشی از کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی میخوانیم
موج انفجار هرکس را به یک طرف پرتاب کرد. من را بالای مقر انداخت و روی بدنم را با خاک پوشاند. من مثل بقیه دچار جراحت نشده بودم. بنابراین، اولین کسی بودم که به کمک برادرها و به جستوجوی زخمیها شتافتم.
بعد از فرو نشستن غبار، اطرافم را نگاه کردم. سیدجواد را دیدم که به یک صخره بزرگ تکیه داده بود و با ناله تکرار میکرد: «لبیک یا زهرا... لبیک یا زینب.» بهسرعت به سمتش دویدم و متوجه شدم که دست چپش بهشدت آسیب دیده است. معلوم بود که بهزودی از هوش خواهد رفت. سعی کردم مرتباً با او حرف بزنم و آرام به صورتش سیلی میزدم که به هوش بماند: «تو زنده میمانی سید... شهید نمیشوی!» وقتی بقیه برادرها رسیدند، او را به کامیون نظامی، که در پایگاه قرار داشت، رساندیم تا به یکی از درمانگاههای صحرایی برسانیمش. سید در اثنای جابهجایی بیهوش شد.
بعد از آن شروع کردم و به دنبال «منتصر»، که تا چند دقیقه پیش کنار من ایستاده بود، گشتم. با خودم میگفتم: «منتصر کجاست؟ به نظرت کجا پنهان شده؟» اول به صورت شهدا و مجروحانی که بقیه برادرها جمعآوری کرده بودند نگاه کردم؛ بلکه او را میان آنها بیابم. اما او آنجا نبود. دچار حس دوگانهای شده بودم که یکی به من امید میداد و دیگری ناامیدم میکرد. تمام گوشه و کنار آن محل را گشتم. هر دقیقهای که میگذشت ترسم بیشتر میشد که نکند شهید شده باشد. او را پیدا نکردم.
تصمیم گرفتم بیرون پایگاه را هم جستوجو کنم؛ شاید آن طرف افتاده باشد. و همینطور بود. او را بر فراز صخرهای یافتم که پایینتر از پایگاه قرار داشت. از دور نور خورشید در ردّ خون محمد میدرخشید. با دیدن آن صحنه، قدرت از دست و پایم رفت و بر زمین افتادم.
فهرست مطالب کتاب
شاخهاش در آسمان است
تکلیف خانگی
مانند قاسم
بین فیزیک و اقتصاد
برادر بزرگترم
وصیتی در هدیه
شبهنگام بازگشت
صدقه پنهانی
انسان جالب
موکب پابرهنگان
نگهبانِ پیاده
سلاح مخفی
گفتار و کردار نیکو
اقدام درست
شبنشینی به هم خورد
در کلمات نمیگنجد
اتو
حتی تو!
داماد شهر
همچون نسیمی ملایم
قلم من و سلاح
قویتر از هر آرزویی
تا چه وقت؟!
سرما و دوری
ای کاش قلب من بود!
ای کاش نرفته بودم!
رهایش کن!
در تقاطع
نامهای که هرگز نرسید
خداحافظ ای عزیز!
صندلی خالی
زیباترین گل
این راه را کامل خواهیم کرد
بهترین سالهای عمرم
محبوب من شد
مرا ببخش!
هشت ساعت
تو را نشناختیم
پیراهن یوسف
و جواب یک شاخه گل بود
هنوز اینجا هستم!
از محمد آموختم
بعد از سفر
به جنونم ادامه خواهم داد
دیواره قلبم
گردنبند
نامه دوست
قصه بابا
و واو افتاد
با یاد تو دلم زنده شد
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب منتصر: سیری در زندگی شهید محمدحسین جونی |
نویسنده | غیداء ماجد |
مترجم | یوسف سرشار |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 302 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-3209-9 |
موضوع کتاب | کتابهای مدافع حرم |