معرفی و دانلود کتاب مردی با چفیه سفید
برای دانلود قانونی کتاب مردی با چفیه سفید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردی با چفیه سفید
کتاب مردی با چفیه سفید به قلم اصغر فکور جلد هفتم از مجموعه «قصه فرماندهان»، روایتی است داستانی از سرگذشت زندگی شهید عباس کریمی در دوران جنگ تحمیلی که به شیوهای ساده و روان نوشته شده است.
شهید عباس کریمی در سال 1336 دیده به جهان گشود. او از همان ابتدا با دیگر همسالان خود تفاوت داشت. عباس به راحتی از موضوعات مختلف عبور نمیکرد. شنیدن کلمهی «چرا» از او در خیلی از اوقات بسیار معمول بود و برای دستیابی به پاسخ «چرا» اصلا خسته نمیشد.
شروع سربازی شهید کریمی با زمزمههای انقلاب همراه بود. اما او در بهار سال 1358 به دلیل احساس وظیفه مستقیما به ارگان نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سال 1359 جزء نخستین کسانی بود که برای مبارزه با ضد انقلاب به کردستان رفت.
عباس کریمی بعد از انقلاب با آغاز تجاوز نیروهای رژیم بعث به مرزهای کشور نیز همراه با حاج احمد متوسلیان و چراغی به جنوب کشور رفت و به عنوان مسئول اطلاعات عملیات تیپ حضرت رسول (ص) مشغول به خدمت شد. اما در نهایت این مجاهد راه خدا در سال 1363 در عملیات پر افتخار بدر در جنوب کشور (شرق دجله) با اصابت ترکش به دیدار معبودش شتافت.
در بخشی از کتاب مردی با چفیه سفید میخوانیم:
تا او را دید مهرش به دلش نشست. یحیی قدش کمی بلندتر بود و یک صف جلوتر از او ایستاده بود. مدیر مدرسه بالای پلهها، به این طرف و آن طرف میرفت و سرش را تکان میداد. همان موقع بود که عباس یادش افتاد ناخنهایش بلند است. اما وقتی به کت مندرس یحیی نگاه کرد، دید که او هم یقه سفید ندارد.
کلاس اولیها اول رفتند. کلاس پنجمیها باید آخر از همه میرفتند. این قانون مدرسه بود. معاون با خط کش به کف دست خودش میزد و گاهی پس گردنی را میگرفت و جلوی دفتر را نشان میداد.
عباس خیالش راحت بود. با این اوضاع فهمید معاون مدرسه از ناخنهای بلندش چشم پوشی نمیکند: «تو که بیانضباط نبودی کریمی، برو جلوی دفتر.»
جلوی دفتر شلوغ بود. کلاس اولیها مثل ابر بهار اشک میریختند. عباس با دیدن یحیی به طرفش رفت و یک جایی کنارش پیدا کرد. یحیی لبخند زد. عباس ناخنهای بلندش را نشان داد و شانه بالا انداخت.
معاون مدرسه با ابروهای گره کرده از ته سالن به طرف آنها آمد. بعضی از کلاس اولیها چنان ترسیده بودند که فریادشان گوش فلک را کر میکرد. معاون آنها را به توپ و تشر بست و گفت: «بروید سر کلاس، فردا نبینم که یقه نزده باشید». بعد آنها را که گیج و منگ بودند به بابای مدرسه سپرد تا کلاسها را نشانشان بدهد.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
ماجرای یک دوست
سربازِ انقلاب
فتح، بدونِ جنگ
کمین در کمین
مردی با چفیه سفید
خلبانی که میخواست اسیر باشد
بسیجی تازهوارد
طلوع در شرقِ دجله
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردی با چفیه سفید |
نویسنده | اصغر فکور |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۸۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 80 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-471-743-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس برای نوجوانان |