معرفی و دانلود کتاب مرتضی مطهری: نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مرتضی مطهری

معرفی کتاب مرتضی مطهری: نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مرتضی مطهری

کتاب مرتضی مطهری: نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مرتضی مطهری اثر میثم محسنی، به بررسی زندگی و زمانه‌ی مرتضی مطهری روحانی شیعه و مبارز می‌پردازد.

مرتضی مطهری زاده‌ی 13 بهمن 1297 در فریمان، روحانی شیعه، استاد فلسفهٔ اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

او از شخصیت‌های مهم در انقلاب، به عنوان یک شخصیت سیستانی کمتر شناخته می‌شود. پدربزرگِ مرتضی مطهری یعنی آخوند ملا محمد علی کیخا، از علمای برجسته سیستانی بوده که به همراه خانواده یعنی پدر مرتضی مطهری به منطقه خراسان کوچ می‌کنند و برای همین ایشان کمتر به عنوان یک سیستانی شناخته شده‌اند.

در شامگاه روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1358 وقتی پس از پایان جلسه‌ای که در منزل یدالله سحابی برگذار شده بود، به همراه گروهی از مردان سیاسی انقلابی، از محل جلسه خارج می‌شد، هدف گلوله قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت.

در بخشی از کتاب مرتضی مطهری می‌خوانیم:

انتشار کتاب مسئله حجاب در میان دو قشر متجدد و متحجر بازتاب داشت. تأثیر زیادی روی قشر متجدد گذاشت به طوری که تعداد قابل توجهی از بانوان به اصطلاح متجدد که خیال می‌کردند پوشش اسلامی با تحصیل و پیشرفت قابل جمع نیست و از سوی دیگر در وجدان خود، ‌به خاطر بی‌حجابی ناراحت بودند، به حجاب اسلامی رو آوردند.

کتاب در میان برخی متحجرین هم بازتاب داشت. برخی از آن‌ها معتقد بودند که این کتاب چون حجاب را منحصر به چادر ندانسته است؛ بنابراین موجب بی‌حجابی خواهد شد. می‌گفتند حرف‌های استاد مطهری همه درست و مطابق با فقه اسلامی است، ‌ولی نباید گفته شود که وجه و کفین مستثنی است و حجاب به شکلی غیر از چادر نیز ممکن است، زیرا موجب سوء استفاده خواهد شد.

ولی استاد معتقد بود که "باید اسلام را آن‌طور که هست به مردم معرفی کنیم، نه چیزی به آن اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم"، به تعبیر دیگر اسلام را بدون آرایش و پیرایش عرضه کنیم، آن‌گاه فطرت حقیقت‌جوی انسان‌ها به سوی آن جذب خواهد شد.

داشتیم بازی می‌کردیم که عمو آمد و گفت: "بچه‌ها تسبیح من توی همین راهی که تا روستا آمدم گم‌ شده، هر کس پیدایش کرد؛ دو تومان جایزه می‌گیرد." به عشق دو تومانی شروع کردیم به گشتن. خودم پیدایش کردم و با خوشحالی رفتم پیش عمو مرتضی. سریع دو تومانی را به من داد و گفت:" حالا می‌خواهی با این چی بخری؟" گفتم یک چیز خوردنی. گفت:" اگه من یک کتاب به تو معرفی کنم، حاضری به جای خوراکی بخریش؟" بعد هم کتاب گناهان کبیره – شهید دستغیب را معرفی کرد. ولی قیمتش 26 ریال بود، یعنی 6 ریال کم داشتم که آن‌ را هم خودش داد. هنوز آن کتاب را دارم.