معرفی و دانلود کتاب عیسی پسر انسان
برای دانلود قانونی کتاب عیسی پسر انسان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عیسی پسر انسان
کتاب عیسی پسر انسان نوشتهی جبران خلیل جبران، روایتی از بازنمود شخصیت عیسی مسیح در ذهن نویسنده است. او در این کتاب عیسی را انسانی مانند دیگران معرفی میکند که اطرافیانش، هرکدام او را از زاویهی دید خود میبینند و توصیف میکنند. جبران در این کتاب، شخصیت عیسی را محوری برای بیان اندیشهها و تفکرات خویش قرار میدهد.
دربارهی کتاب عیسی پسر انسان
یکی از آثار مهم جبران خلیل جبران (Kahlil Gibran)، نویسندهی نامدار و بزرگ لبنانیآمریکایی قرن نوزدهم و بیستم، که در خانوادهای مسیحی به دنیا آمده، کتاب عیسی پسر انسان (Jesus The Son of Man) است که در اواخر حیاتش، در سال 1928 به زبان انگلیسی منتشر شد.
ایدهی اصلی این کتاب با مشاهدهی دیدگاههای تحملناپذیر دربارهی شخصیت عیسی در جامعه به ذهن او رسیده و او به همین سبب شخصیت عیسی را بنا بر تفکرات و تأملات منحصربهفرد خودش به تصویر کشیده است. تصویری که او در این کتاب از عیسی به دست میدهد درست در برابر تصور مسیحیان از اوست. جبران خلیل جبران در برابر مسیحیانی که عیسی را پسر خدا میدانند، او را پسر انسان مینامد و آنچه را که در عقاید سنتی مسیحی، اصولی تخطیناپذیر تلقی میشود، موافق با فلسفهی درونی خود تغییر میدهد.
عیسی در نگاه نویسنده، انسانی است مانند دیگر انسانها، که هرکسی او را با تکیه بر پیشزمینهها و از نگاه خود، میبیند و تفسیر میکند. او برای ساختن این معنا، کتاب را به چیزی نزدیک به 70 فصل تقسیم کرده است. عنوان فصلها ساختار مشخصی دارد. در هر بخشی «شخصی از چیزی میگوید». در فصل اول «یعقوب پسر زبدی از ملکوت زمین میگوید» و در فصل آخر «مردی از لبنان نوزده قرن بعد» که مقصود خود جبران خلیل جبران است. برخی از شخصیتهای کتاب واقعی، و برخی از آنان خیالی هستند. ردپای فلسفه و عرفان شرقی در تصویری که جبران از عیسی به دست داده است، بسیار محسوس است.
عیسی در دیدگاه جبران، فردی است معمولی که بر پایهی سخنان غیرمعمولیاش، نیرویی نامعمول دارد. قدرت او در اصل، قدرت کلام است. به همین سبب انجیل با ستایش «کلمه» آغاز میشود. این کلمه و کلام است که عیسی را به فردی فراتر از طبیعت مبدل کرده. وگرنه «عیسای ناصری مانند ما به دنیا آمد و مانند ما پرورش یافت. او انسان بود.» در اصل از نظر او، کلمه سلاح مصلحان و پیامبران و نویسندگان است.
جبران خلیل جبران به عنوان یک نویسنده که آثارش با تأملات فلسفیاش شناخته میشود، در این اثر که آخرین کتاب او به حساب میآید، کلیت تفکرش را به خوانندگانش عرضه کرده است. او عیسی را در جایگاه شخصی که وجودش غیر قابل انکار است، اما تفسیرهایی که از او میشود چندان باورپذیر نیست، دوباره بازتعریف میکند. عیسای او نه در جایگاه الوهیت قرار دارد، نه پیامبری است فوق بشری، نه جادوگر است و نه فردی ضعیف و بیچاره. عیسی کسی است که هرکسی او را از نگاه خود میبیند، زیرا قدرت کلمه در دستان اوست و کلمه ماهیتاً تأویلپذیر است. در کتاب عیسی پسر انسان «دوست و دشمن از دیدگاه خود دربارهی عیسی سخن میگویند.» و نویسنده نیز دیدگاه خود را از این راه به خوانندگان میشناساند.
کتاب عیسی پسر انسان، نوشتهی جبران خلیل جبران با ترجمهی موسی بیدج در انتشارات افق به چاپ رسیده است.
کتاب عیسی پسر انسان برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب حاضر برای علاقهمندان به آثار جبران خلیل جبران و دوستداران نگاههای فلسفی و عرفانی به مسائل دینی مناسب است.
در بخشی از کتاب عیسی پسر انسان میخوانیم
در آن جمعه و در شامگاه عید پسح، یهودا به در خانهام آمد و در را به شدت کوبید.
وقتى باز کردم، دیدم چهرهاش غبار گرفته و به رنگ خاکستر است و دستهایش مثل شاخههاى خشک در دل توفان مىلرزند. لباسش خیس بود، انگار که از رودخانه بیرون آمده باشد. آن شب هوا منقلب بود.
به من نگاه کرد، با چشمانى به گودى نشسته که مانند دو غار تاریک بودند و پر از خون. گفت: «من عیسى ناصرى را به دشمنان او و خودم تسلیم کردم.»
یهودا دستها را به هم فشرد و گفت: «عیسى گفته بود همهى دشمنان خود و قومش را شکست مىدهد و من هم حرف او را باور کردم و از پیروانش شدم.»
روز اولى که ما را به نزد خود دعوت کرد، به ما وعده داد که مملکتى قدرتمند و گسترده خواهد داشت. ما هم که باور کرده بودیم، تلاش مىکردیم با نزدیکتر شدن به او در بارگاهش جایگاه بالاترى به دست آوریم.
ما خود را حاکمانى مىدیدیم که با این رومىها، همانطور که با ما رفتار کرده بودند، رفتار مىکردیم. عیسى از مملکت خود بسیار حرف مىزد و من فکر مىکردم مرا فرماندهى تجهیزات جنگى و جنگجویانش مىکند و با جان و دل به دنبالش رفتم، اما دیرى نگذشت که فهمیدم مملکتى در کار نیست و اصلاً عیسى قصد ندارد ما را از دست رومىها نجات دهد.
مملکت او حکومت بر دلها بود، زیرا مىشنیدم که از عشق و مهربانى و نیکوکارى مىگفت و مىدیدم زنها در کنارههاى راه با دلى باز به او گوش مىدهند، اما دل من کمکم سخت و تلخ شد.
فهرست مطالب کتاب
خدایا چرا ما را تنها گذاشتهای
یعقوب پسر زبدی از ملکوت زمین میگوید
حنا مادر مریم از تولد عیسی میگوید
عساف، مشهور به خطیب صور، از شیوهی حرف زدن عیسی میگوید
مریم مجدلیه از اولین دیدار خود با عیسی میگوید
فیلمون، داروساز یونانی از عیسی سرآمد حکیمان میگوید
شمعون، که به او پطرس میگفتند و برادرش، از پیوستن به عیسی میگویند
قیافا، کاهن بزرگ
یونا، همسر مباشر هیرودس از کودکان میگوید
همراهان عروس قانا
حکیم ایرانیان در دمشق از خدایان گذشته و حال میگوید
داوود که یکی از پیروان بود، از عیسای واقعی میگوید
لوقا از دورویان و ریاکاران میگوید
متی، از موعظهی کوه میگوید
یوحنا پسر زبدی از نامهای مختلف عیسی میگوید
کاهنی نوپا از کفرناحوم از عیسای جادوگر میگوید
مردی پولدار از نوادگان لاوی، که در نزدیکی ناصره میزیست، از عیسی نجار زبردست میگوید
چوپانی از جنوب لبنان
یحیای تعمیددهنده با یکی از شاگردانش سخن میگوید
یوسف رامهای از اهداف اولیه عیسی میگوید
ناتانیائیل: عیسی آرام نبود
سابای انتاکی از شائول طرسوسی میگوید
سالومه با یکی از دوستانش از آرزویی تحقق نایافته میگوید
راحیل که یکی از شاگردانش بود، از عیسای رویا و انسان میگوید
کلوبا از بیت خیرون از شریعتها و پیامبران میگوید
نعمان جدارینی از مرگ استفانوس میگوید
توما از شکاکیت نیاکانش میگوید
موادم منطقدان از عیسای نافرمان میگوید
یکی از مریمها از غم و لبخند عیسی میگوید
رومانس، شاعر یونانی از عیسای شاعر میگوید
لاوی، از خردهگیران به عیسی میگوید
بیوهزنی از الجلیل در سختی عیسی میگوید
یهودا، خویشاوند عیسی، از مرگ یحیای تعمیددهنده میگوید
مردی از صحرا از صرافان میگوید
پترس از سرنوشت یاران عیسی میگوید
ملاخی ستارهشناس بابلی از معجزههای عیسی میگوید
یک فیلسوف از شگفتی و زیبایی میگوید
اوریا، پیرمردی از ناصره: آدمی عجیب و غریب بود
نیکودیموس شاعر که جوانترین فرد مجلس یهود - سندریم - بود، از احمقها و متقلبها میگوید
یوسف رامهای ده سال بعد، از دو رودخانهی روان در قلب عیسی میگوید
جرجیس بیروتی از بیگانهها میگوید
مریم مجدلیه
یوتان ناصری برای مردی از اهالی روم از زندگی و هستی میگوید
آرویم مردی از اریحا از جشن عروسی دیگری میگوید
برقا، تاجری از صور، از خرید و فروش میگوید
فومیا، کاهن بزرگ زنان کاهن شهر صیدا: نیایشواره
بنیامین کاتب: بگذارید که مردگان اموات خود را به خاک بسپارند
زکا از سرنوشت عیسی میگوید
یوناتان از زنبقهای آبی میگوید
حنا که یکی از دختران بیت صیدا بود، در سال 73 میلادی از عمهی خود میگوید
منسی وکیل در بیتالمقدس از عیسی و اشارات او میگوید
یفتاح از قیصریه: مردی که از عیسی به ستوه آمده بود
یوحنای عزیز در روزگار پیری از عیسی بهعنوان کلمهی نخست میگوید
منوس پمپئی: به مردی از یونان از خدای اسامیها میگوید
ییلاتپوس پنطی از عقاید و شعائر شرقی میگوید
برتولموس درافسس از بردهها و بیاصل و نسبها میگوید
متی از عیسی پشت دیوار زندان میگوید
آندریاس از بدکارهها میگوید
مردی ثروتمند از دارایی میگوید
یوحنا در جزیرهی باتموس از عیسای مهربان میگوید
پطروس از همسایه میگوید
کفاشی از اورشلیم، نظر بیطرفانه
سوسن ناصری، همسایهی مریم، از کودکی و جوانی عیسی میگوید
یوسف ملقب به یوستوس (عادل) از عیسای رهگذر میگوید
فیلیپوس: وقتی مرد، همهی مردم مردند
باربارای یمونی از عیسا، زمانی که صبرش لبریز شد، میگوید
همسر پیلاتوس، برای زنی از روم دربارهی عشق و قدرت میگوید
مردی در خارج از بیتالمقدس دربارهی یهودای اسخریوطی میگوید
سرکیس شبان پیر یونانی، که مجنون نامیده میشد از عیسی و پان میگوید
حنانیا، رئیس کاهنان، از عیسای شورشی میگوید
زنی از همسایگان مریم، مرثیه میگوید
آحاز فربه، صاحب مهمانسرا، از شام قبل از پسح میگوید
باراباس از آخرین حرفهای عیسی میگوید
کلودیوس، فرماندهی رومی از عیسایی رواقی میگوید
یعقوب از شام آخر میگوید
شمعون قیروانی مردی که صلیب عیسی را بر دوش گرفت
سیبوریا مادر یهودا
زنی از بابل: مرثیه
مریم مجدلیه سی سال بعد از رستاخیز روح میگوید
مردی از لبنان نوزده قرن بعد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عیسی پسر انسان |
نویسنده | جبران خلیل جبران |
مترجم | موسی بیدج |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۸۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 364 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-324-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان مذهبی خارجی |