معرفی و دانلود کتاب عروس و داماد: خاطرات و خطرات ازدواج
برای دانلود قانونی کتاب عروس و داماد: خاطرات و خطرات ازدواج و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عروس و داماد: خاطرات و خطرات ازدواج
کتاب عروس و داماد: خاطرات و خطرات ازدواج نوشته اشرف باغ عمادی، مجموعه داستانهایی کوتاه با نگاهی روانشناختی، راهنمای مناسبی برای کسانی است که قصد تشکیل زندگی، خانواده و یا در شروع راه زندگی مشترک هستند.
جملات برگزیده کتاب عروس و داماد:
- زنان را گرامى نمىدارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمىکند مگر فرد پَست و بىمقدار.
- هر وقت وارد خانه میشوید؛ سلام کنید به اهل خانه. و اگر کسی در خانه نیست؛ بر پیامبر خدا، سلام بفرستید.
- اگر فکر میکنید از بین چند میلیارد انسان، فقط و فقط یک نفر مناسب ازدواج با شماست؛ ازدواج نکنید! به بهترین روانپزشکی که میشناسید؛ مراجعه کنید.
- دقت کنید که: نوع رابطهی خانوادهی شما با همسر شما کاملا به رفتار و گفتار شما بستگی دارد. کاملا.
- اگر خیلی عاشق هم هستید؛ «با هم» یک سری به دادگاه خانواده بزنید و از عاقبت برخی از عشاق سابق! آگاه شوید. ازدواج عاشقانهای که عاقلانه هم باشد، پایدارتر است.
- ازدواج چیز خوبی است، اما بهتر است به آن عادت نکنیم.
در بخشی از کتاب عروس و داماد میخوانیم:
هفتهای یک بار پنجشنبهها به منزلشان میرفتم. همدان زندگی میکردند و ما هم تهران. همین دوری سبب شده بود هر هفته با ذوق و شوق بیشتری به همدان بروم.
نمیدانم چه شد که دو هفتهای نتوانستم بروم. تلفن هم نداشتیم که... هر وقت که توی خانه حرف همسرم میشد، پدرم خیلی مردانه روبرویم سبز میشد و میگفت: «حوصله داری سر زمستونی، سرما، پاشی این همه راه بری واسه یه روز؟!... والا ما که از این برنامهها نداشتیم، الانم داریم زندگی میکنیم...»
- آخه آقاجون...
- نترس فرار نمیکنه که!
از من اصرار و از آقاجون نه. بالاخره هفته چهارم دیگر طاقتم تمام شد و دل به دریا زدم. هرچه آقاجون گفت نرو، به خرجم نرفت که نرفت. آخر قلبم داشت تکه تکه میشد. حسابش را بکنید، چهار هفته. شب ساعت 9 راه افتادم. هوا هم انصافاً خیلی سرد بود و نزدیک صبح بود که رسیدم.
اول رفتم خانه یکی از اقوام. بعد از کمی استراحت رفتم در خانهشان. هر چه زنگ زدم، کسی جواب نداد. دیگر داشتم نگران میشدم که یکی از همسایهها بیرون آمد و گفت: دیشب رفتن تهران... رفتن به فامیلاشون سر بزنن!
وا رفتم. کمی از ظهر گذشته بود که توی حیاط خانه کنار همسرم قدم میزدم. در حالیکه هر وقت چشمم به پدرم میافتاد، از نگاهش فرار میکردم.
فهرست مطالب کتاب
سرویس چوب
سه دفعه!
پلو قرمه سبزی
بند کفشِ نامرد!
خطر ازدواج همگانی
نظافت در حنابندان
جاسوزنی
اولین تماس
توصیه مادر بزرگ
قبل یا بعد ازدواج؟!
و سلام علیکم
قهر ممنوع
بعله با اعمال شاقه
فرشته نجات
یکِ یک
مرنج و مرنجان
وقتی خیلی باکلاس و شیک! هستی
بچه محل امام
یک عروسی، دو جهیزیه
شک نکنید: کم هست؛ ولی هست!
خودشیرینی ممنوع
دفترچه اشکالات کی؟!
زیبایی دو وجهی
عاقبت بهخیر
یک حلقهی دوزاری
تعارف کردیم!
آدامس نامزدی
قلب بیمار
گفتم نرو!
پیتزای مفتی
فقط نامزدی؟!
وزیر اقتصاد و دارایی
عزت یا حرف ملت!
من که یوسف نیستم
کار بهتر است یا آرامش؟!
خاطره بازی
حبیب میخواهی؟
بعله برون
یادگاری
معضل اصلی ازدواج
برکت سفرهی حسینی
یک ذره دلسوزی بد نیست
چشمها را باید شست
مشاور ما یا من؟!
آن روز عقد برگزار نشد
خطرِ شیفتگی نزدیک است
ولی لاغر شدم!
ازدواج معجزه نمیکند
عروس چقد قشنگه!
هدیه باید هدیه باشد
آخ آخ آخ: مسئولیت!
سورپرایز
کارمند خدا
تنها زنی که در آسمان عقدش بسته شد
برکت در این خانه
از خدا شرم کردم
خواستگاری از پسر
تو که دوستش نداری!
صبر کنید تا خانم بیاید
شیرینی با خانواده
کهکشان
بچهی زوری!
دعا برای محبت به همسر و فرزند
فرزند صالح مهم است
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عروس و داماد: خاطرات و خطرات ازدواج |
نویسنده | اشرف باغ عمادی |
ناشر چاپی | انتشارات میراث اهل قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6327-82-2 |
موضوع کتاب | کتابهای موفقیت در زندگی زناشویی |