معرفی و دانلود کتاب صوتی یکشنبه آخر
برای دانلود قانونی کتاب صوتی یکشنبه آخر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی یکشنبه آخر
معصومه رازمهری در کتاب صوتی یکشنبه آخر به روایت خاطرات خود از روزهای جنگ میپردازد. او در نگارش اثر حاضر تمام تلاش خود را به کار گرفته تا در شرح وقایع دقیق باشد و چیزی را کم یا اضافه نکند. گوش سپردن به این کتاب برای علاقهمندان خالی از لطف نخواهد بود.
درباره کتاب صوتی یکشنبه آخر:
معصومه رازمهری ششمین فرزندخانوادهای شلوغ و پرجمعیت بود. نمیتوان گفت دقیقاً چه چیزی پای این دختر آبادانی را به جبههی جنگ باز کرد. جنوبی بودنش؟ اما خیلیهای دیگر از همشهریهایش در آن روزا ترک خانه گفتند و رفتند. خودش میگوید اولین و مهمترینش لطف خدا بود. رازمهری در مقدمهی کتاب یکشنبهی آخر چنین بیان میکند: «به یقین میدانم همهی کسانی که در جبهه بودهاند، انتخاب شدهاند.»
حالا او خاطراتش از روزهای دفاع مقدس را در کتاب صوتی پیشرو بیان کرده؛ به این امید که سهم خود را در شناخت فرهنگ دفاع مقدس ایفا کرده باشد. نویسنده خود هدف خویش را از بهتحریردرآوردن خاطراتش اینگونه شرح میدهد.
لحن سادهی نویسنده و توصیفات دقیق او از روزهای جنگ باعث میشود خودتان را در آن روزها احساس کنید و تا زمانی که مطالعهی کتاب را به پایان نبرید، نتوانید آن را کنار بگذارید. گفتنیست سیمین ارجمندی خوانش این خاطرات را برعهده داشته و کتاب صوتی نامبرده به همت نشر سماوا به انتشار رسیده است.
کتاب صوتی یکشنبه آخر مناسب چه کسانی است؟
اگربه خاطرات دفاع مقدس علاقهمند هستید، کتاب صوتی یکشنبه آخر مناسب شماست.
در بخشی از کتاب صوتی یکشنبه آخر میشنویم:
چندین ساعت طول کشید تا به ماهشهر رسیدیم. از ماهشهر هم به طرف امیدیه و بعد به بهبهان رفتیم. به بهبهان که رسیدیم تقریبا بنزین ماشین تمام شده بود و صف پمپ بنزین هم خیلی شلوغ بود. همه از پا درآمده بودند. کسی حال و حوصله خوردن غذا نداشت. اسحق برای بچهها ساندویچ خرید که گرسنه نمانند. اسحق که متوجه شد از طریق پمپ بنزین به جایی نمیرسد به شهرداری و یکی دو اداره دیگر رفت و نهایتا هم به سپاه بهبهان مراجعه کرد و با آنها صحبت کرد تا بالاخره بنزین تهیه کرد. ما که قبل از ظهر از آبادان حرکت کرده بودیم نیمههای شب به شیراز رسیدیم. خانه آجی در منطقه معالی آباد شیراز بود. آنها در منازل سازمانی صنایع الکترونیک شیراز زندگی میکردند و با شروع جنگ خانه آجی محل استقرار مهاجران شده بود. آجی که به تازگی وضع حمل کرده بود منتظر ما بود، شهربانو و فرحناز و ابراهیم هم بعد از گذشت 23 روز جدایی از مادر، منتظر ما بودند. وقتی وارد خانه آجی شدیم مادر نمیتوانست تولد علی را تبریک بگوید و از دیدن فرحناز و ابراهیم که تا آن روز از آنها جدا نشده بود خوشحال باشد یا برای اسماعیل عزاداری کند.
ابراهیم که کلاس دوم دبستان بود به مادرم چسبیده بود و از او جدا نمیشد. همسایهها و دوستان مان هم در کنار ما برای از دست رفتن اسماعیل اشک میریختند. مادرم در منزل آجی مراسم مختصری برای اسماعیل گرفت و به نیت او به مسجد محل هم مبلغی پول به عنوان کمک پرداخت. از آن به بعد در شیراز هر ماه که حقوق میگرفت چند قالب یخ به نیت اسماعیل میخرید و در منبع آبی که در میدان قصرالدشت در محل عبور مردم بود میانداخت تا ثواب آن به اسماعیل برسد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی یکشنبه آخر |
نویسنده | معصومه رازمهری |
راوی | سیمین ارجمندی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ ساعت و ۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |
به نوجوانان و جوانان توصیه میکنم حتما گوش کنند، چون واقعا لازمه از سختیها و کمبود امکانات جنگ بشنویم و قدر این آرامش و امنیت کشورمون رو بدونیم... و بدونیم که نوجوانهایی مثل ایشون، نوجوانی و جوانی شان را در خدمت به وطن و مردم صرف کردند و واقعا جهاد کردند و کمتر از مجاهدان در جبهههای جنگ اجر نخواهند داشت.
یکبار گوش دادن این کتاب را توصیه میکنم به همه مردم سرزمینم.
کتاب "دختران اُپیدی" نیز مانند این کتاب، خاطرات بانوی جوان حاضر در بیمارستان است که به امدادگری و کارهای داوطلبانه در هنگام جنگ مشغول بوده است. این کتاب نوشته خانم میناکمایی است که از دوستان خانم معصومه رامهرمزی نویسنده این کتاب هستند. بنظرمن خواندن این دوکتاب یعنی کتاب دختران اُپیدی و یکشنبهآخر، بطور همزمان مکمل و تداعی کنندهی بهترِ شرایط جنگ و زحمات بانوان است.