معرفی و دانلود کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان: اقتباس از دیوان پروین اعتصامی

معرفی کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان: اقتباس از دیوان پروین اعتصامی

کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان اثری از مهناز طاهری است که با اقتباس از دیوان پروین اعتصامی نوشته شده. در این کتاب، داستان همسایگی یک کبوتر سفید و زیبا با یک زاغ سیاه و مهربان را می‌شنوید.

درباره‌ی کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان

کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان نوشته‌‌ی مهناز طاهری است که از دیوان پروین اعتصامی اقتباس شده. پروین اعتصامی از نامدارترین شعرای زن ایرانی است که بابت تلاش‌های ادبی گسترده‌اش، نشان تقدیر از وزارت معارف وقت دریافت کرده بود. اکثر اشعار در دیوان پروین سبک مناظره‌ای دارند و در آن‌ها گفت‌وگوی میان دو شخصیت شرح داده می‌شود. در این قسمت، به سراغ داستان کبوتر سفید و زاغک مهربانی می‌رویم که در یک باغ سرسبز و زیبا زندگی می‌کنند.

کبوتری سفید و زیبا در بالاترین شاخه‌ی یک درخت تنومند لانه دارد و به تنهایی در لانه‌اش، که مانند خودش بسیار زیباست زندگی می‌کند. او هر روز برای غذا خوردن و گشت‌وگذار از لانه خارج می‌شود و از زیبایی و نعمت‌های باغ بهره می‌برد. روزی از روزها، هنگامی که او مشغول پرواز و چرخیدن در میان باغ است، تیری با سرعت زیاد از جایی نامعلوم پرتاب می‌شود و بال او را نشانه می‌گیرد. تیر با شدت بسیار زیاد به بال نرم و نازک کبوتر می‌خورد و او با درد فراوان خود را به لانه می‌رساند. بعد از رسیدن به لانه، او با بال زخمی‌اش در گوشه‌ای افتاده و بیهوش می‌شود.

زاغ مهربانی که در حال گذر از کنار لانه‌ی کبوتر است، صدای ناله‌ی ضعیف او را می‌شنود و سری به لانه‌اش می‌زند. او وقتی کبوتر را در چنان حال زاری می‌بیند، دل مهربانش به رحم می‌افتد و تصمیم می‌گیرد تا از او پرستاری کند. برای همین هم مقداری برگ جمع می‌کند تا به وسیله‌ی آن‌ها سایه‌بانی برای لانه‌ی کبوتر بسازد. بعد هم مقدار زیادی آب و غذا برایش می‌آورد و خودش هم تا زمان به هوش آمدنش در لانه کنارش می‌ماند و تیمارش می‌کند. غافل از اینکه وقتی کبوتر از این خواب طولانی بیدار شود، از دیدن او چندان خوشحال نخواهد شد...

کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کودکان 6 تا 12 ساله مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی کبوتر سفید و زاغ مهربان: اقتباس از دیوان پروین اعتصامی می‌شنویم

یکی بود، یکی نبود، غیر از خدای مهربون، هیچ‌کس نبود. در باغی سرسبز، پرنده‌های زیادی زندگی می‌کردند. یکی از اون‌ها کبوتر سفید و قشنگی بود که تک‌وتنها در بالای درخت بزرگی تو لونه‌ی قشنگی زندگی می‌کرد. اون روزها، برای جمع‌آوری دونه و استفاده از زیبایی‌های باغ سرسبز در اونجا پرواز می‌کرد و بعد از گردش و تفریح به لونه‌اش بر می‌گشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی