معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی هفت شهر عشق - دفتر ششم - طوفان سرخ

معرفی کتاب صوتی هفت شهر عشق - دفتر ششم - طوفان سرخ

کتاب صوتی هفت شهر عشق - دفتر ششم - طوفان سرخ نوشته‌ی مهدی خدامیان آرانی، تلاش می‌کند تا با نگاهی جدید به بررسی حماسه‌ی کربلا بپردازد و شما را با اتفاقات ظهر عاشورا آشنا کند.

درباره‌ی کتاب هفت شهر عشق:

ظهر عاشوراست و امام حسین (ع) و یارانش می‌خواهند نماز بخوانند. امام برای خواندن نماز از یزیدیان فرصت می‌خواهد و یکی از فرماندهان سپاه کوفه که ابن تمیم نام دارد وقتی درخواست حسین ابن علی را می‌شنود به آن حضرت توهین می‌کند و ادعا می‌نماید که «نماز تو پذیرفته نیست!».

این موضوع یاران امام را خشمگین می‌سازد و حبیب ابن مظاهر وارد میدان جنگ می‌شود و به مقام بالای شهادت می‌رسد و... .

مهدی خدامیان آرانی پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش در زمینه‌ی واقعه‌ی عاشورا تمام دانسته‌های خود را در مجموعه کتاب‌های صوتی هفت شهر عشق در اختیارتان قرار می‌دهد. کتاب حاضر دفتر ششم این مجموعه‌ی شنیدنی است که در ظهر عاشورا آغاز می‌شود.

کتاب صوتی هفت شهر عشق مناسب چه کسانی است؟

شنیدن این کتاب صوتی به تمامی دوستداران و عاشقان اهل بیت پیامبر به ویژه امام حسین (ع) توصیه می‌شود.

با مهدی خدامیان آرانی بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی ایرانی در سال 1353 در آران و بیدگل در نزدیکی کاشان متولد شد. وی در سال 1368 به حوزه علمیه‌ی کاشان راه یافت و در سال 1372 در دانشگاه علامه طباطبایی تهران در رشته‌ی ادبیات عرب مشغول به تحصیل شد. خدامیان در سال 1376 به قم مهاجرت کرد و تمامی درس‌های حوزه را تا مقطع خارج فقه و اصول ادامه داد و مدرک سطح چهار حوزه‌ی علمیه قم (دکترای فقه و اصول) را به دست آورد.

او تا به ‌امروز بیش از صد کتاب نوشته است که بیشتر آن‌ها جوایز مهمی را برایش به ارمغان آورده‌اند. قلم روان، پویا و داشتن مستندات تاریخی - حدیثی از مهم‌ترین ویژگی این آثار خدامیان محسوب می‌شود.

در بخشی از کتاب هفت شهر عشق می‌شنویم:

امام به زهیر اجازه می‌دهد و زهیر به میدان می آید و چنین رجز می خواند: «من زهیرم که با شمشیر می‌زند و عده زیادی را به خاک زبونی می‌نشاند. عطش بیداد می‌کند و هیر نیز تشنه است، اما تشنه دیدار یار! با خود می گوید دلم می خواهد یک بار دیگر امام خود را ببینم. پس به سوی امام باز می گردد. همه ایمان و عشق و باور خویش را در یک نگاه خلاصه و تقدیم امام می کند. او به امام می گوید: «جانم به فدای تو! امروز جدت پیامبر را ملاقات خواهم کرد».

امام نگاهی به او می کند و می فرماید: «آری، ای زهیر. من نیز بعد از تو می آیم». زهیر به میدان برمی گردد. دشمن او را محاصره می‌کند و به سویش تیرها و نیزه ها پرتاب می‌کند.

فهرست مطالب کتاب صوتی