معرفی و دانلود کتاب صوتی فرزندان ایرانیم
برای دانلود قانونی کتاب صوتی فرزندان ایرانیم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی فرزندان ایرانیم
کتاب صوتی فرزندان ایرانیم اثر داوود امیریان، دربردارنده مجموعهای از داستانهای طنز کوتاه با حال و هوای جنگ و دفاع مقدس است که در شصت سکانس داستانی آورده شده است. کتاب با معرفی نویسنده آغاز میشود و آرام وارد صحنههای داستانی طنزآلود میشود.
فرزندان ایرانیم مجموعه خاطرات چند نوجوان بسیجی است که آموزش مقدماتی را برای ورود به جبهه میگذرانند، بچههایی که اکثرشان به خاطر کم بودن سن و سالشان، تخلف کردهاند و در شناسنامهشان دست بردهاند که خود داوود امیریان هم جزو آنهاست. او این خاطرات را با زبان طنز نوشته؛ وقتی میگوییم طنز یعنی واقعاً طنز و نه هجو و نه هزل و نه هر چیز دیگری جز طنز. امیریان، همه آثارش را این طور مینویسد. او با استفاده از طنز کلام و موقعیت، تلخترین روایتها را خواندنی و جذاب میکند و به ویژه در این اثر، فضای خشک و خشن جنگ را برای مخاطبان نوجوان شنیدنی و شیرین مینماید. خاطرات جذاب یک بسیجی از دوران آموزشی در پادگان 21 حمزه سیدالشهدا و در زمان جنگ ایران و عراق، همان است که «فرزندان ایرانیم» نام گرفته است.
محتوای داستانها، طنزهای جنگ و جبهه است که در کنار جنگ، خون و بوی باروت، صحنههای خندهداری نیز وجود داشته است. امیریان با شم طنزی که داشته این صحنهها را به خوبی شکار کرده است و آن را اکنون که سالها از پایان جنگ میگذرد، هنوز زیبا میتوان یافت. دست انداختن سربازان به هم، شوخی بیموقع فرمانده با رزمنده، دلتنگیها و دلخوریها. از جان مایه اصلی طنزهای امیریان است. این کتاب رتبه اول بخش خاطره در پنجمین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس (1379) و رتبه اول بخش تألیف و تقدیر را در نخستین جشنواره ادب پایداری به دست آورده است.
این کتاب برای گروه سنی نوجوانان و با زبانی داستانی نوشته شده و در 60 فصل متن و یک فصل نامهها تدوین شده است. شرح دوران کودکی، دستکاری شناسنامه برای اعزام به جبهه به علت کمی سن، خاطرات تلخ و شیرین دوران آموزشی در کنار دیگر افراد اعزامی که اکثراً هم سن و سال وی بودهاند، خشم شب و دستپاچگی بچهها و پدید آمدن لحظات به یاد ماندنی، حضور در کلاسهای عقیدتی، غافلگیری و خلع سلاح نگهبانان توسط مسئولین گروهانها و درگیری با مسئولین توسط بچههای آسایشگاه طی یک برنامه از پیش تعیین شده، تنبیهها و تشویقها و... محتوای این خاطرات را دربرمیگیرد.
با آنکه خاطرات بعد از چندین سال نوشته شدهاند و منحصر به زمان خاصیاند، اما اصلاً تاریخ مصرف ندارند، پر از شورند، پر از تازگیاند. زندگی گروهی پسر نوجوان با تمام شیطنتشان در این کتاب جریان دارد. این که در یک زمان خاصی چند نوجوان هم سن و سال و عاشق جنگ دور هم جمع شوند و آموزش تاکتیکی جنگ را ببینند، حتماً جذاب است. در این کتاب هیچ چیز از نگاه نویسنده دور نمانده، نویسنده سعی کرده جزء جزء وقایع را بنویسد و یک ذهنیت خاصی از آن دوران، برای مخاطبی که اصلاً آن روزها نبوده و یا آن دوران را ندیده، به وجود آورد. همه کتاب خنده نیست، گاهی هم همراه خاطرات نویسنده گریه میکنیم اما اشک شوق، اشکی پر از امید که اصلاً تلخ نیست.
در قسمتی از کتاب صوتی فرزندان ایرانیم میشنویم:
«صبح روز بعد بنیجمالی حالمان را گرفت. بعد از مراسم صبحگاه گفت که ساختمانهای پادگان پر است و قرار شده ما به پادگان 21 حمزه برویم. نه روز مرخصی دادند؛ تا سیام فروردین. ترس و ناراحتی به چهرهها نشست. از همه بدتر رحیم و حجت حالشان گرفته شد. وقتی به طرف در خروجی میرفتیم رحیم گفت: ما اگر شانس داشتیم اسممون را میذاشتن شانسعلی!
من آزاد خندیدم. اما حجت و رحیم فقط سایهای از لبخند بر صورتشان افتاد. تا میدان کشتارگاه با هم آمدیم. آنجا رحیم گفت که خانهشان سهراه اسفندیاری است و خداحافظی کرد و رفت. من و حجت و رضا پیاده به طرف جوادیه رفتیم. وقتی به خانه رسیدم مادرم با چشمان سرخ و خیس دوید طرفم. با هول و ولا بغلم کرد. به سر و بدنم نگاه کرد و یکریز و تند پرسید که بلا ملایی سرم آمده یا نه. آمنه خواهر کوچکم شادمان بغلم کرد و گفت: از جبهه اومدی. خدا را شکر!
خیلی لجم گرفت و گفتم: نخیر خانمخانمها. نه روز مرخصی دادن.
فاطمه خواهر بزرگم گفت: پس بیا آش پشت پایی را که واست پختیم، بخور تا سرد نشه.
همه خندیدیم.
موقع آش خوردن آمنه افتاد به بلبل زبانی:
- نمیدونی دیروز تو مدرسه من و لیلا عظیمی چقدر گریه کردیم. لیلا یه داداشش شهید شده و خلیلشان جبههاس. راستش من کمی به لیلا حسودیم میشه. آخر چون خواهر شهیده همه بهش احترام میذارن. میدونی داداشی اگر تو هم شهید بشی منم مثل لیلا قیافه میگیرم و میشم خواهر شهید!
از شدت خنده نخود و لوبیا از دهنم زد بیرون.
مادرم دنبال آمنه کرد:
- ذلیل مرده، میخوام صد سال سیاه خواهر شهید نشی!»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی فرزندان ایرانیم |
نویسنده | داوود امیریان |
راوی | نورالدین جوادیان |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت و ۱۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتاب مذهبی انقلاب دفاع مقدس نوجوان |