معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی رویا
برای دانلود قانونی کتاب صوتی رویا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی رویا
کتاب صوتی رویا نوشتهی امیرحسین شعبانی قصهای کوتاه از یک رویا یا شاید بهتر باشد بگوییم یک کابوس است. راوی داستان بهطور موهوم و ترسناکی مرز میان خواب و واقعیت را گم کرده و در میان خیالات مختلف غوطهور میشود.
دربارهی کتاب صوتی رویا
امیرحسین شعبانی در کتاب صوتی رویا که یک داستان کوتاه و درهم پیچیده است، از یک خواب عجیب میگوید. راوی داستان خواب است و کابوس میبیند، اما این کابوس چنان واقعی و تودرتو شده که راوی نمیتواند مرز آن را با واقعیت تشخیص دهد. او گاهی خود را در میان بیابان میبیند، جایی که در تاریکی شب محاصره شده و توان ادامه دادن ندارد، گاهی به دل ترسهایش فرو میرود و به همسرش رویا التماس میکند که او را ترک نکند، و گاهی هم سری به خاطرات مبهم کودکی میزند، جایی که در حمام نشسته و پدرش او را با دقت و با کمی چاشنی خشونت میشوید و تمیز میکند. او نمیداند چرا مدام میان خیالات مختلف تاب میخورد و به شکلی هذیانگونه آنها را مرور میکند. در میان این اوهام ناگهان به ذهنش میرسد که نکند این همان مرگ باشد و او دیگر نتواند از خواب بیدار شود؟ برای همین تقلا میکند و با تمام وجود از همسرش رویا که در کنارش خوابیده کمک میخواهد و التماس میکند که او را نجات دهد...
کتاب صوتی رویا کاری از نشر صوتی خانهی داستان چوک است. این کتاب را با صدای مهدی رضایی میشنوید.
کتاب صوتی رویا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای کوتاه و رازآلود علاقه دارید، این کتاب مناسب شماست.
در بخشی از کتاب صوتی رویا میشنویم
صبح شده؟ پس چرا هوا روشن نیست؟ شاید هم هنوز شب است. اتاق تاریک است. فکر میکنم دیشب یادمان رفته چراغ را روشن بگذاریم. پس چطور نصفهشب برای آب خوردن بلند شدم؟!
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی رویا |
نویسنده | امیرحسین شعبانی |
راوی | مهدی رضایی |
ناشر صوتی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |
داستان کتاب صوتی "رویا" درمورد فرا رسیدن لحظه ی مرگ هستش که همه جا تاریکه و صدای اون فرد توسط افرادی که در دنیا اون رو میشناختن شنیده نمیشه و کمکی هم نمیتونن بهش بکنن. دلم میخواست توصیف داستان از لحظات حسرت آمیز و اینکه اون فرد در لحظه ای که فهمید مرگ به سراغش اومده به این فکر میکرد و که اگر دوباره فرصت زندگی داشت انجام چه کارهایی رو در اولویتش قرار میداد تا زندگی بهتری رو داشته باشه از جمله رفع مشکلی که با همسرش داشت شاید حتی فقط چند جلسه مشاوره مشکل شون رو حل میکرد خیلی کارهای خوب دیگری که اون لحظه میتونست به انجام شون فکر کنه تا کیفیت بهتری برای زندگیش داشته باشه! چون ما تا زنده هستیم فرصت جبران داریم و به نظرم نویسنده به جای تمرکز صِرف روی وحشتناک بودن مرگ میتونست زیبایی یا ترسناکی اون رو به اعمال دنیوی مون تعمیم بده و فرد دوباره از مرگ برگرده و اینبار زندگی خوبی رو داشته باشه و بعد از سالها داشتن زندگی خوب در دنیا که مجدد مرگ رو تجربه میکنه بر خلاف ترسی که در ابتدا دوباره از مرگ به خاطر میاره دیگه اون حس عمیقا وحشتناک رو نداشته باشه چرا که در فرصت مجددی که برای زندگی بهش داده شده سعی کرده زندگیش رو پر از کارها و احساسات خوبی بکنه که هم گذشته اش رو جبران کنه و هم لحظه حال رو به درستی زندگی کنه و اینبار مرگ تبدیل به پلی از یک زندگی موقت و کم و بیش سخت به یک زندگی جاودانه سرشار از خوشی و راحتی میشه! در نهایت ممنونم از کتابراه بابت کتابهای رایگانش🌷