معرفی و دانلود کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه

معرفی کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه

منیره سادات امامی در کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه، با بهره‌گیری از تجربیات خود و آموزش قوانین خاص به شما کمک می‌کند تا ویژگی‌های شخصیتی همسر آینده‌ی خود را از طریق ظاهر و نوع پوششی که دارد، به‌درستی شناسایی کنید.

درباره‌ی کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه:

نشانه‌های ظاهری را در نوع پوشش و رفتار افراد دست کم نگیرید. این نشانه‌های کوچک که حتی گاه به چشم نمی‌آیند یا بی‌اهمیت به نظر می‌رسند می‌توانند سرنخی باشند برای شناخت دقیق افرادی که آن‌ها را نمی‌شناسید و فقط در یک جلسه خواستگاری زمان دارید تا آن‌ها را بشناسید.

ظاهر انسان‌ها مملو از نشانه است؛ نشانه‌هایی که به ما می‌گوید آن‌ها چه عادت‌ها یا اعتقاداتی دارند. گاهی شما با همسر آینده‌ی خود ملاقات می‌کنید و تمام نشانه‌های مثبت ظاهری را در او می‌بینید، بدون اینکه به مسائل جزئی و یا حتی پیش پاافتاده توجه کنید، او را می‌پسندید. نکته اینجاست که هر نشانه‌ی کوچکی می‌تواند نماینده‌ی یک مورد مهم باشد که در زندگی آینده‌ی شما با شریک زندگیتان تأثیرگذار خواهد بود.

کتاب حاضر در قالب داستان‌هایی کوتاه نحوه‌ی شناخت همسر آینده‌تان از روی ظاهر را آموزش می‌دهد. بارها و بارها این جمله را شنیده‌اید که ظاهر برایتان اهمیت چندانی ندارد، این جمله اصلا اصولی و صحیح نیست. هر نکته‌ی ظاهری که در نحوه‌ی لباس پوشیدن رعایت نشده باشد، نشان‌دهنده‌ی بخشی از هویت و ویژگی‌های رفتاری خواستگار است. بنابراین پوشش را دست کم نگیرید و به فکر آینده‌ی خود باشید.

یکی از مهم‌ترین اصول آداب و معاشرت نحوه‌ی لباس پوشیدن و پوشش افراد است. برای بسیاری از مردم انتخاب لباس نسبت به مکانی که در آنجا قرار می‌گیرند، چالش برانگیز است؛ زیرا لباس پوشیدن در هر مکانی قوانین خاص خودش را دارد و نوع شخصیت فرد را به نمایش می‌گذارد. این کتاب به شما کمک می‌کند تا مدل شخصیتی دیگران را براساس نوع پوششی که دارند شناسایی کنید.

کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب را به افرادی که قصد ازدواج دارند یا ندارند به شدت توصیه می‌کنیم زیرا علاوه بر خنده‌هایی که بر لب و جان شما می‌نشاند شامل نکات آموزشی قبل از ازدواج و داستان‌های واقعی‌ست که همگی برگرفته از تجربه و دانش نویسنده در زمینه‌ی نشانه‌شناسی لباس است.

در بخشی از کتاب شناخت خواستگار در یک جلسه می‌خوانیم:

از حدود نُه سال یه وقت فیلمون هوای هندوستان کرد و به اصرار یکی از دوستانم تن دادم به خواستگاری. حالا سوژه‌ی بخت برگشته‌ی فرهیخته کی بود؟ یه خانوم نوازنده‌ی خواننده‌ی اهل هنر. من هم تا دیدمش زدم شبکه چهار و اَدای پرفورمنس‌ها و نمایشنامه‌نویس‌ها رو درآورم. قرارمون در کافه‌ی کوچیک دوستم بود دختر خانوم که از راه رسید حتی یک نگاه معقول و مهربانانه هم به من نکرد البته انتظاری هم نبود. وقتی دیدم نگاهی تفضل نکرد من هم سعی کردم که مقبولانه‌تر رفتار کنم تا بلکه اگر به صورت ظاهری نتونستم جذبش کنم حداقل بتونم از طریق کلام به قلبش نفوذ کنم که البته این طرز فکرم اشتباه بود. چون معتقد و مطمئن بودم که عشق در یک نگاه و یک لحظه مقدس‌ترین و غیرمعقولانه‌ترین نوع عشقه!

به رسم ادب، خانم را به سر میز دعوت کردم و کارهایی را که باید یک آقازاده انجام بده تا مقبول خانمی بیوفته رو انجام دادم: اول صندلی رو براش جلو کشیدم و سپس منو رو دادم دستش. عروس خانم یه نوشیدنی خنک یخچالی سفارش داد؛ کی؟ تو چله‌ی سرما و زمستون. یه سفارش به شدت نامتعارف و البته سلیقه‌ی هر کس قابل احترمه ولی معمولاً در فصل سرما نوشیدنی گرم سفارش میدن؛ سفارش دادن موهیتو در ماه بهمن کمی غیرمنطقی بود...

لحظه‌ای که نشست دوتا سؤال از من کرد:

سؤال اول: شما به آزادی زنان چقدر اعتقاد دارید؟ منم که جوگیر شده بودم گفتم: "زن پرنده‌ایست که در آسمان دل من پرواز می‌کند نه در قفس دل من محصور... " او هم در جواب گفت: "آقای محترم اینجا تلگرام نیست!

سؤال دوم: اگر من بخوام با دوستام برم بیرون تو اجازه میدی؟ گفتم: "ببینید ازدواج یه رابطه متقابله اگر بخوای بعد از ازدواج، تو تک روی بکنی و منم تک روی کنم، ما صرفاً خودمون رو داریم گول می‌زنیم. ما قراره همسفرهای خوبی باشیم. یا اینه که مجرد و به صورت سینگل رفتار بکنیم یا اگر قراره همسفرهای خوبی باشیم بهتره هر کس در مسیر خودش سفرکنه از شغل و تحصیل و علایقم پرسید ومنم براش گفتم که اهل موسیقی‌ام و این چنین و آنچنان... بعد از یک ساعت که از من سؤال پرسید گفت خوب حالا شما شروع کنید؛ من ازش پرسیدم که: "شما چقدر به کد بانو بودن اهمیت می‌دین؟ "

جواب داد: "شما کلفت میخوای بیاری تو خونه و زندگیت؟؟؟

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
مراسم برگ ریزون چایی برون
زیر پوش
انواع کفش‌ها
صَندل
جوراب
کروات
هیأت همراهان
دسته گل خواستگاری
رانندگی
روایتی‌های شیرین از خواستگاری‌های به فنا رفته و نرفته!