معرفی و دانلود کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز

معرفی کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز

کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز نسخه‌ای خلاصه‌شده از داستان خسرو پرویز در شاهنامه است که به همت سید علی شاهری به رشته‌ی تحریر درآمده. نوجوانانی که قصد دارند با ادبیات کلاسیک ایران بیشتر آشنا شوند، اثر حاضر را از دست ندهند!

درباره‌ی کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز

سید علی شاهری در مجموعه‌ی داستان‌های شاهنامه نسخه‌ای بازنویسی‌شده از اثر گران‌سنگ شاهنامه‌ی فردوسی را مقابل شما قرار می‌دهد. این مجموعه روی‌هم‌رفته هجده مجلد است که هم‌اکنون هفدهمین جلد آن با نام پادشاهی خسرو پرویز پیش روی شماست. سید علی شاهری در کتاب نامبرده قرار است با زبانی ساده به شرح داستان پادشاهی خسرو پرویز بپردازد.

کتاب حاضر با روایت داستان برتخت‌نشستن خسرو و عذرخواهی از پدرش آغاز می‌شود. وقتی خسرو بر تخت پادشاهی می‌نشیند، همه‌ی بزرگان و هنرمندان را فرا می‌خواند. آن‌ها جملگی از پادشاهی او به وجد می‌آیند و بخت بلند او را ستایش می‌کنند. شاه با شادی از تخت پایین می‌آید و تمام شب را به یاد هرمزد می‌گذارند. با برخاستن صدای خروس‌ها شاه با دلی پُردرد و مجروح نزد پدر می‌رود و با دیدن جراحت او، بر زمین می‌افتد و مدت زیادی را در همان حال می‌ماند. پدر از شاه سه درخواست دارد: «یکی این‌که هر سحرگاه گوش مرا به‌ آوازی شاد کنی، دیگر این‌که سواری از پهلوانان که رزم‌های گذشته را به‌خاطر دارد نزد من بفرستی تا از میدان رزم و شکار برایم حکایت کند و مرد پیر دانایی که تاریخ شاهان را بداند، دفتری از سرگذشت آن‌ها برایم بیاورد و با خواندن آن درد و سختی مرا پایان بخشد و سوم این‌که دایی‌هایت را که هم‌اندازه‌ی تو نیستند نگذاری بعد از این دنیا را ببینند و داغ چشم‌ها را بر دلشان بگذاری.». عاقبت داستان خسرو پرویز و پدرش چه می‌شود؟ سید علی شاهری در ادامه‌ی کتاب به شما پاسخ می‌گوید.

داستان با آگاهی یافتن بهرام چوبینه از کوری هُرمَزد و لشکرکشی به جنگ خسروپرویز ادامه می‌یابد و رسیدن خسروپرویز و بهرام چوبینه به هم روایت می‌شود. سید علی شاهری همچنین از شبیخون بهرام چوبینه بر سپاه خسرو و گریختن خسروپرویز برای مخاطبان جوان خود می‌گوید. «بردن پسر سیاوش بِنْدویْ را به‌نزد بهرام چوبینه»، «رایزنی ایرانیان با بهرام به‌خاطر پادشاهی و بر تخت‌نشاندن او»، «بر تخت‌نشستن بهرام چوبینه»، «رفتن خسرو به‌سوی روم و آگاهاندن راهب او را از آینده»، «نامه‌ی خسروپرویز به قیصر روم» و «لشکر و دختر‌ فرستادن قیصر به‌نزد خسروپرویز» از دیگر داستان‌هایی هستند که در کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز آن‌ها را مطالعه می‌کنید.

کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز را سید علی شاهری نوشته و نشر کتاب چ که واحد کودک و نوجوان نشر چشمه است، روانه‌ی بازار کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی شاهنامه‌ی فردوسی

سید علی شاهری، در مجموعه‌ی هجده جلدی «شاهنامه‌ی فردوسی» با زبانی ساده و نثری روان، ماجراهای شاهنامه (Shahnameh)، اثر گران‌سنگ ابوالقاسم فردوسی طوسی (Ferdowsi) را از ابتدا تا انتها روایت می‌کند. شما در هر مجلد، مخاطب مجموعه‌ای ترکیبی از ابیات شاعر با برگردان فارسی آن هستید. کتاب‌های این مجموعه علاوه بر آن که می‌توانند در علاقه‌مند کردن نوجوانان به ادبیات کلاسیک ایران مفید واقع شوند، فرصت آشنایی با مظاهر ملی و مضامین اخلاقی را هم فراهم می‌آورند.

گفتنی است این مجموعه به همت نشر کتاب چ، واحد کودک و نوجوان نشر چشمه، منتشر شده است. آنچه در ادامه مطالعه می‌کنید، نام برخی از مجلدهای منتشرشده ذیل این مجموعه است: «پادشاهی کیخسرو»، «از رفتن کاووس به مازندران تا پایان داستان رستم و سهراب»، «داستان سیاوش»، «از داستان بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود»، «از داستان کاموس تا پایان جنگ رستم با اکوان دیو»، «از داستان بیژن و منیژه تا پایان داستان جنگ دوازده رخ»، «از پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار»، «از رزم رستم و اسفندیار تا پایان داستان رستم و شغاد»، «از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر» و «از پادشاهی اشکانیان تا پادشاهی بهرام پسر شاهپور».

کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز برای چه کسانی مناسب است؟

سید علی شاهری کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز را برای نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های حماسی و شاهنامه نوشته است.

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز می‌خوانیم

شاه ایران از کار آنان بسیار تعجب کرد و با سپاهش سه روز پشت درِ آن شهر ماند. روز چهارم کسی را فرستاد و به آنان چنین پیغام داد: «سپاه بسیاری با ما نیست. گرچه به این شهر نزدیک شده‌ایم؛ اما برای جنگ نیامده‌ایم. برایمان آذوقه بفرستید و ما را یاری کنید و در پی شکست ما نباشید.»

اما حرف در نظر آن‌ها خوار بود و سپاهیان شاه نیز همه خسته و گرسنه بودند. در همان هنگام ابری تیره پدیدار شد و مانند شیر خشمگین غرّید و آنگاه باد سختی بر آن شهر وزیدن گرفت. صدای مردم در هر کوی و برزن برخاست. وقتی نیمی از آن شب تیره گذشت، قسمتی از دیوار شهر فروریخت. تمام مردم داخل شهر از آن کار در شگفت ماندند و اسقف در مقابل خداوند به‌ عذرخواهی پرداخت. در هر کوی و برزن آذوقه تهیه کردند و با سه کشیش پیر آن‌ها را بیرون آوردند. کشیش‌ها از هرچه در آن سرزمین بود، از لباس‌هایی که محصول سرزمین روم است با زاری و ناله نزد شاه ایران آوردند و گفتند: «ای شاه! ما گناهکاریم.»

چون خسرو جوان و خوش‌کردار بود، آن‌ها را به‌خاطر بدی‌ای که کرده بودند، سرزنش نکرد. در آن شهر کاخی بود که بلندی‌اش به آسمان می‌رسید. در آن پُر از برده بود؛ زیرا قیصر آن‌جا را چنان ساخته بود. شاه از دشت به درون شهر آمد و در آن شهرستان بسیار گشت. تمام رومیان او را ستودند و به زیر پایش گوهر افشاندند. وقتی شاه به آن جای آباد رسید، مدتی را در آن به‌ استراحت پرداخت و آنگاه نامه‌ای برای قیصر نوشت و از آن طوفان و باد و باران و ابر سیاه گفت. سپس از آن شهرستان به‌سوی سرزمین مانُوی راند که خردمندان آن را بهشت می‌دانستند. هرکس از اهالی مانُوی که خردمند و بزرگزاده بود و از راهبان و کشیشان، با هدیه و نثار بسیار نزد شاه ایران شتافتند.