معرفی و دانلود کتاب سه راه عشق
برای دانلود قانونی کتاب سه راه عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سه راه عشق
محبوبه معظمی در کتاب سه راه عشق، زندگینامه شهید غلامرضا حنانی را با استفاده از خاطرات مادر والامقام، خواهران بزرگوار و همرزمان او به تصویر کشیده است.
محبوبه معظمی در مقدمه کتاب بیان میکند:
آن شب، باز هم حال و هوای جبهه و جنگ به سرم زد. این بار مهمان خانۀ شهید حنانی بودم. در آپارتمان که باز شد، عطری غریب در فضا پیچید. احساس کردم غلامرضا با چهرهای بهشتی، از دل قاب عکس به من لبخند میزند. در لحظۀ اول، مادری هجران کشیده را دیدم که به علت بیماری، توان تکلم نداشت و کلمات را با زحمت و فاصله ادا میکرد. در همان حال با چنان شوقی از تنها پسرش میگفت که بهجتی عمیق در زلالی چشمانش موج میزد.
مادر شهید، شمعی بود که 33 سال آب شده بود و شعلههای عشقش تا کهکشان زبانه میکشید. هرچه از غلامرضا میگفت، چهرهاش پرنورتر و چشمانش پرفروغتر میشد. دیدن چنین صحنهای، تحمل بالایی میخواست. اشکهایم را در نهانخانۀ دیدهام پنهان کردم. درک این حجمِ عشق، از توانم خارج بود. میدانستم با شهیدی خالصتر از الماس و نابتر از یاقوت طرفم، با کسی که اسماعیل پدر بود و دردانۀ مادر، با آقازادۀ نابغهای که پشت چهرۀ زیبایش، سیرتی زیبا میدرخشید.
یک لحظه فکر کردم، مردم این شهر چه میدانند غلامرضا حنانی که بود و چه کرد؟ از همان شب، شک نداشتم اگر از او ننویسم، نسلهای آیندۀ این دیار کهن فراموش خواهند کرد که پدرها چگونه اسماعیلشان را به مسلخ عشق فرستادند!
شهید حنانی بعد از عبور از سه راه عشق، که همان عشق به خدا، عشق به اسلام و عشق به وطن یعنی ایران بود، در کنار دریاچۀ ماهی، در محلی به نام سه راه شهادت به دیدار معشوق شتافت و اکنون از برکت همین عاشقان است که سرزمین پهناور ایران در لوای رهبر آزاده و مقتدرمان، آیتالله خامنهای و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی نفس میکشد.
این کتاب خاطرات و زندگینامهی شهید غلامرضا حنانی را به تصویر میکشد. امید است با خواندن آن، برگی معنوی در زندگیتان باز شود.
کتاب سه راه عشق مناسب چه کسانی است؟
خواندن این کتاب به افرادی که به زندگینامه و خاطرات شهدا علاقهمندند، توصیه میشود.
در بخشی از کتاب سه راه عشق میخوانیم:
حاصل ازدواج غلامرضا و عمه تاجی، پسری بور و زیبا بود که اسمش رو به عشق حضرت عباس(ع) ابوالفضل گذاشتن. ابوالفضل از همون بچگی به نژاد روسیش رفته بود. خواهر و برادرهای ناتنیاش خیلی باهاش فاصلۀ سنی داشتن. بعدها خواهرزادههای هم قد و قوارهاش، دایی خوشگله صداش میکردن. مادرجون میگه، عمه تاجی صبح تا غروب، میترسید که کسی پسرش رو بدزده و اشتباهی به روسیه ببره. نمیدونم کی از این ماجرا ترسونده بودش!؟ همیشه قایمش میکرده، مبادا اتفاقی براش بیفته.
پدرم، نورالله، عاشق اینخواهرزادهاش بود، نه که خودش اولاد پسر نداشت، ابوالفضل رو به اندازۀ جونش میخواست و اون رو بهجای پسر نداشتهاش گرفته بود. زمانی که من به دنیا میام ناف بریدۀ ابوالفضلم میکنه. حرف و حدیث ازدواج من و پدرت با تولد من شروع شده!!!
- با تولد شما؟ چه جالب!!
من و ابوالفضل همیشه همدیگه رو میدیدیم. میدونستیم یه جورایی به اسم هم هستیم؛ برخلاف داستانها که نشون میدن دختر و پسرهایی که نافبریده هم یا به اسم هم هستن هیچوقت از هم خوششون نمیاد و همیشه عاشق یه نفر دیگه میشن؛ من و ابوالفضل خیلی از هم خوشمون میومد و هرچی بزرگتر میشدیم برای هم خواستنیتر میشدیم. قد و بالای پسرعمه رو که میدیدم دلم زیرورو میشد، دوست داشتم همه جا حرف و اسم و حال و هوای ابوالفضل باشه. از طرف دیگه اون هم من رو خیلی دوست داشت.
فهرست مطالب کتاب
روزهایی که نبودم
عروس رؤیاها
آرزوی محال
وسوسه
قصر زیبا
پدر بزرگ جنتلمن
زیباترین گلدان
نابغه کوچک
روزگار بارانی
سفر با شاه، دیدار امام
دریای خروشان
شوخی نکن
حس و حال قشنگ
رزهای پرتقالی
تکهای از آسمان
غوغا
در خلوت رضا
ماه انجمن
روح اخلاص
اسماعیل پدر
لا بهلای نخلها
دانههای تسبیح
سه راه عشق
تغارهای حریر
لبخند آخر
طعم بهشت
هروله
شمعهای روشن
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سه راه عشق |
نویسنده | محبوبه معظمی |
ناشر چاپی | نشر رزا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 136 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7083-19-4 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |