معرفی و دانلود کتاب دیدهبان بینشان
برای دانلود قانونی کتاب دیدهبان بینشان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دیدهبان بینشان
محبوبه معظمی در کتاب دیدهبان بینشان، زندگینامه شهید علی عارفی را با استفاده از خاطرات مادر والامقام، پدر، همسر، برادر و اسناد دیگری که از ایشان به جا مانده شرح میدهد.
محبوبه معظمی در مقدمه کتاب بیان میکند:
نزدیکهای ظهر به کوچهی شهید علی عارفی رسیدم. کوچهای کوچک که اسمی بزرگ بر شانههایش سنگینی میکرد. درِ ورودی که باز شد، اولین چیزی که توجهام را جلب کرد گلدان پیچکی بود که از سقف طبقهی چهارم دلبری میکرد. شاخههای سبز و پرطراوت آن تا طبقۀ همکف ادامه داشت. یک لحظه احساس کردم وارد باغی شدهام که عطر و بوی مخصوصی دارد.
آقای عارفی با چهرهای دوست داشتنی و مهربان، دم درِ آپارتمان منتظرم ایستاده بود. روی دیوارهای خانه، عکس شهید به چشم میخورد. پدر شهید بعد از چند لحظه انتظار، دفترچهای را تحویلم داد که سی سال همدم شب و روزش بود. با هیجان بازش کردم. بوی خاک جبهه از برگهای کاهیاش به مشام میرسید. با دیدن اسم دوکوهه و اندیمشک در صفحۀ اول دفتر، دلم لرزید. مثل همیشه بیاختیار در ذهنم به زادگاهم رفتم و خاطراتم جان گرفت. به یاد آوردم که شب و روزهای خردسالیام در موج انفجار، ترکش، خون، موشک و مین سپری شده بود؛ به یادآوردم که چقدر مدیون خون شهدا هستم؛ مدیون خون کسانی که عاشقانه به دو کوهه آمدند و کودکیام را از آوارگی و وحشت نجات دادند.
شهید علی عارفی، یکی از رزمندگان رشید اسلام بود که با پاکی و صداقتی که در وجودش موج میزد، صدای «هَل مِن ناصر» رهبرش را لبیک گفت. او در لباس دیدهبانی با چنان شجاعت و رشادتی جان داد که آوازۀ شهادتش به کارگردان سینما، آقای ابراهیم حاتمیکیا، رسید و ایشان را بر آن داشت که از لحظات ناب ایثار و فداکاریاش فیلمی به نام «دیدهبان» بسازد. این فیلم، نمایش لحظات آخر عمر بابرکت شهید بود که با استقبال مخاطبان داخلی و خارجی روبهرو شد.
این کتاب خاطرات و زندگینامهی شهید علی عرفانی را به تصویر میکشد. امید است با خواندن آن، برگی معنوی در زندگیتان باز شود.
کتاب دیدهبان بینشان برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به افرادی که به زندگینامه و خاطرات شهدا علاقهمندند، توصیه میشود.
در بخشی از کتاب دیده بان بی نشان میخوانیم:
مثل همۀ دخترهای رودسری، کمکحال پدر و مادرم بودم. مادرم به رسم زنان روستا، آرامآرام برای زندگی آینده آمادهام میکرد. هنوز سنی نداشتم که به خواستگاریام میآمدند. سیزدهساله بودم که آقا حفظالله از راه رسید و خواستگار پَروپاقرصم شد. سن قانونیام برای ازدواج کافی نبود؛ اما خانوادهها اصرار داشتند که ازدواج کنیم. از رودسر تا کلاردشت سه ساعت راه بود. آقا حفظالله و خانوادهاش چند بار این راه را رفتند و برگشتند. تنها راه چاره، بالابردن سنم بود. شناسنامهام را یک سال بزرگتر کردند و به عقد هم درآمدیم. طبق رسم و رسوم روستا جشن مفصلی گرفتیم. عروسی در کلاردشت برپا شد. آن روزها همه چیز در نظرم ادامۀ بازیهای کودکیام بود و چیزی از ازدواج نمیفهمیدم.
بعد از مراسم عروسی، آقا حفظالله تصمیم گرفت به تهران برود. چند ماه، کنار مادرش ماندم تا مغازۀ کفاشیاش راه افتاد. بالأخره اتاقی در محلۀ نازیآباد تهران اجاره کردیم و با اثاثی ساده و معمولی زندگیمان شروع شد. سنم پایین بود و ترس غربت در دلم موج میزد؛ با این حال معنی زندگی را فهمیدم و سعی کردم همه چیز را سر و سامان دهم. یک سال بعد، باردار شدم و روزهای سخت را در تنهایی و غربت گذراندم. بعد از چند ماه انتظار، روز تولد فرزندم از راه رسید. همراه آقا حفظالله به بیمارستان فرح رفتم و اولین فرزندمان باسلامت به دنیا آمد. به شکرانۀ این نعمت، تصمیم گرفتیم نام مولایمان، امیرالمؤمنین، را روی پسرمان بگذاریم. علی از همان نوزادی چهرهای آرام و مظلوم داشت. من و حفظالله مثل پروانه دوروبرش میچرخیدیم و با تمام وجود عاشقش بودیم. چهارماهه بود که دلتنگ شهر و دیار شدم و برای دیدن اقوام به کلاردشت و رودسر رفتم. یک روز علی خیلی بیتابی میکرد و صدای گریهاش یک لحظه هم قطع نمیشد. مادرشوهرم بغلش کرد و گفت:
- مریم جان، علاج این بچه کوکناره. یک دونه از مزرعه بچین، دونههاش رو بکوب و بده بخوره تا آروم بشه.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
زخم درخت گردو
کوکنار
چپ پای حرفهای
علی ریش
شوق نگاه
حس عاشقی
اطراق در دوکوهه
سوار بر یال سورمر
قلههای مهآلود
یک حال به خصوص
کولاک
شبهای پر شور و حال
روی ابرها
چه معاملۀ قشنگی
یک بار دیگه
خروش اروند
دیدهبان بینشان
غمهای یواشکی
تا پای مرگ
مثل مجنونها
عشق ابدی
وصیتنامه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دیدهبان بینشان |
نویسنده | محبوبه معظمی |
ناشر چاپی | نشر رزا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 131 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6356-81-7 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |