معرفی و دانلود کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا

معرفی کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا

ده مورد از شیرین‌ترین قصه‌ها و حکایت‌های افسانه‌ای جهان را در کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا می‌خوانید. این داستان‌ها که به قلم نویسندگان مشهوری همچون هانس کریستین اندرسن و برادران گریم بازنویسی شده‌اند، بخش مهمی از ادبیات جهان را در بر می‌گیرند و اغلب برای کودکان کارکردی آموزشی یا سرگرم‌کننده دارند.

درباره‌ی کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا

افسانه‌های فولکلور عنوانی کلی برای داستان‌هایی است که سینه به سینه نقل شده‌اند و از نیاکانمان به دست ما رسیده‌اند و اغلب دارای موجودات افسانه‌ای با قدرت‌ها و ویژگی‌های خارق‌العاده‌ای هستند که طی اتفاقات داستان در کنار دیگر شخصیت‌ها قرار گرفته و درصدد باز کردن گره داستان برمی‌آیند. این داستان‌ها کودکان را با دنیایی از جادو و شگفتی آشنا می‌کنند که می‌تواند آن‌ها را به سوی رؤیاهای بزرگ و خیال‌پردازی‌های بی‌حدومرز ترغیب کند. در کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا تعدادی از معروف‌ترین این داستان‌های افسانه‌ای کهن را می‌خوانیم. این آثار به قلم نویسندگان مشهوری همچون هانس کریستین اندرسن (Hans Christian Andersen) و برادران گریم (Brothers Grimm) بازنویسی شده‌اند و محمد قصاع آن‌ها را به زبان فارسی برگردانده است.

افسانه‌های فولکلور و داستان‌های محلی سرشار از شخصیت‌هایی هستند که در فرهنگ‌های گوناگون بشری به نماد تبدیل شده‌اند. این شخصیت‌ها اغلب گروهی از افراد را نمایندگی می‌کنند و از ویژگی‌های تیپیکال برخوردارند. گاه نمایانگر فضایل اخلاقی‌اند وگاه افرادی با رذایل و صفات منفی را نمایندگی می‌کنند. در هر دو سر این طیف، ویژگی‌های و خصایصی وجود دارند که عمیقاً در طبیعت و سرشت انسانی ریشه دوانده‌اند. از قهرمانان و شرورها گرفته تا موجودات افسانه‌ای، افسانه‌های فولکلور دارای شخصیت‌های متنوعی هستند که تخیل مخاطب را مجذوب خود می‌سازند و شگفتی را به او القا می‌کنند. برای مثال داستان گرگ و هفت بزغاله را به یاد بیاورید. در این داستان بزغاله‌ای که از همه کوچک‌تر است نماد هوش و ذکاوت است و هم‌اوست که سبب می‌شود خواهرها و برادرهایش از دست گرگ نجات داده شوند. یا در داستان دهم این کتاب با عنوان سفیدبرفی، این نامادری سفیدبرفی است که به عنوان نمود شقاوت و بدذاتی در داستان حضور پیدا می‌کند و سفیدبرفی به مقابله با او برمی‌خیزد.

یکی از رایج‌ترین انواع شخصیت‌ها در افسانه‌های فولکلور «قهرمان» داستان است. قهرمانان اغلب افراد عادی هستند که از آن‌ها خواسته می‌شود تا دست به انجام عملی خارق‌العاده بزنند و بدین ترتیب فرد یا افرادی نجات داده شوند. آن‌ها مظهر فضایل و صفات نیکویی مانند شجاعت، استقامت و ازخودگذشتگی هستند و اغلب حاضرند برای محافظت از عزیزان خود یا افراد جامعه‌شان همه چیز را به خطر بیندازند. قهرمانان می‌توانند در اشکال گوناگونی ظاهر شوند، از شوالیه‌هایی با زره و سپر آهنین گرفته تا کشاورزان فروتنی که وقتی دهکده‌شان در معرض خطر قرار می‌گیرد، به پا می‌خیزند تا آن را نجات دهند. همچنین قهرمانان در داستان‌های مختلف از سنین گوناگونی برخوردارند. برخی از آن‌ها ممکن است در قالب پیر دانا ظاهر شوند و مسیر داستان را تغییر دهند. اما در داستانی مانند لباس جدید پادشاه که نخستین قصه‌ی کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا به شمار می‌رود، این کودکی خردسال است که در پایان داستان مردم را به جهل خود آگاه می‌کند و درصدد آن برمی‌آید که آنان را از واقعیت آگاه کند.

موجودات افسانه‌ای با ویژگی‌ها خارق‌العاده نیز در شمار شخصیت‌های اصلی اغلب افسانه‌های فولکلور قرار دارند. این موجودات اغلب از قدرت‌های جادویی برخوردار هستند و بسته به داستان می‌توانند خیرخواه یا بدخواه باشند و به‌عنوان نمادی از نیروهای فراطبیعی یا ناشناخته عمل کنند. برای مثال کوتوله‌های داستان سفیدبرفی در این دسته از شخصیت‌ها قرار دارند.

داستان‌های افسانه‌ای فولکلور که ده مورد از جذاب‌ترین و مهیج‌ترین آن‌ها را در کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا می‌خوانید، تأثیر عمیق و گسترده‌ای از خود روی کودکان باقی می‌گذارد. این آثار به تخیل آن‌ها سروشکل می‌دهد، درس‌های مهم زندگی و اخلاقیات را به آن‌ها آموزش می‌دهد و احساس تعلق و هویت فرهنگی را در میانشان تقویت می‌کند. «لباس جدید پادشاه»، «غاز طلایی»، «رامپل یک‌پا»، «پدربزرگ و ترب»، «مرد خانه‌دار»، «بودلینگ و روباه»، «واکیما و مردگلی»، «موسیقی‌دان‌های شهر»، «مرغ پاکوتاه و دانه‌ی گندم» و «سغیدبرفی» عناوین داستان‌هایی هستند که در این مجموعه آن‌ها را می‌خوانید.

در حالی که توجه به اثرات منفی بالقوه در برخی از این داستان‌ها مهم است، در صورتی که هر یک از آن‌ها به‌طور مناسب ارائه شوند، می‌توانند ابزار ارزشمندی برای والدین و مربیان در آموزش کودکان و سرگرم کردن آن‌ها باشند. افسانه‌های فولکلور بخشی جدایی‌ناپذیری از فرهنگ بشری هستند و همچنان به الهام بخشیدن و آموزش نسل‌های آینده ادامه خواهند داد.

کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا به همت نشر افق تهیه و منتشر شده و اکنون نسخه‌ی الکترونیکی آن در اختیار شما قرار گرفته است.

کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن داستان‌های کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا را به تمامی کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب سفید برفی - 10 افسانه‌ی جهانی: افسانه‌های مردم دنیا می‌خوانیم

حالا وقت گرفتن کره از شیر بود. ظرف مخصوصی را که زیر سایه‌ی درختی بود برداشت و با تمام قدرتش شروع به کار کرد. کیندی کوچولو هم آن‌جا زیر سایه‌ی درخت بازی می‌کرد. آسمان آبی بود و خورشید طلایی هم نور و گرمایش را به همه‌جا می‌ریخت. گل‌ها هم مانند چشمان فرشته‌ها زیبا بودند. فریتزل فکر کرد: زندگی واقعاًً زیباست، ولی پاهایم کمی درد می‌کنند. خوب است کمی خستگی درکنم، اما راستی گاو چی شد؟ از دیروز تا حالا، یک قطره آب هم نخورده است. بیچاره گاو! پاک یادم رفته بود.

فریتزل با قدم‌های تند یک سطل آب خنک برای گاو برد. وقتی به طویله رسید، حیوان بیچاره را دید که از شدت تشنگی زبانش از دهان بیرون آمده است. معلوم بود که گاو بیچاره گرسنه هم هست. بنابراین فریتزل تصمیم گرفت گاو را به چمن‌زار ببرد تا شاید چیزی بخورد، ولی باید فکری هم برای کیندی می‌کرد. اگر گاو را می‌برد، کیندی به دردسر می‌افتاد. نه، بهتر بود گاو را به چمن‌زار نبرد. بهتر بود گاو را ببرد روی سقف! روی سقف؟ بله روی سقف! سقف خانه‌ی فریتزل چوبی یا آجری نبود. آن را با خاک پوشانده بودند و مقدار زیادی علف و یونجه و گل روی آن سبز شده بود. بردن گاو هم روی پشت‌بام اصلاًً کار سختی نبود. خانه‌ی فریتزل روی بریدگی یک تپه ساخته شده بود. باید از روی تپه بالا می‌رفت و بعد به پشت‌بام می‌رسید. این تنها کاری بود که می‌توانست انجام بدهد. خیلی زود این کار را هم کرد. معلوم بود که گاو بالای پشت‌بام را دوست دارد. فوری شروع به خوردن کرد و فریتزل هم باعجله پایین آمد و شروع کرد به کره گرفتن.

ولی ای‌وای! می‌دانید آن‌جا زیر درخت چه دید؟ کیندی داشت با ظرف کره بازی می‌کرد که یک‌دفعه ظرف کره افتاد روی زمین، درش باز شد و شیر و کره ریخت روی کیندی و حسابی کثیفش کرد. فریتزل چشم‌هایش را می‌مالید و گفت: «دیگر از کره خبری نیست! ولی چیزی که از دست رفت، دیگر رفته است. غصه خوردن فایده‌ای ندارد.»

فهرست مطالب کتاب

1: لباس جدید پادشاه
2: غاز طلایی
3: رامپل یک‌پا
4: پدربزرگ و ترب
5: مرد خانه‌دار
6: بودلینگ و روباه
7: واکیما و مردگلی
8: موسیقی‌دان‌های شهر
9: مرغ پاکوتاه و دانه‌ی گندم
10: سفیدبرفی