معرفی و دانلود کتاب تیراندازی طبق بخش نامه
برای دانلود قانونی کتاب تیراندازی طبق بخش نامه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تیراندازی طبق بخش نامه
کتاب تیراندازی طبق بخش نامه، از حسن بهرامی، شخصیتپردازی عجیب و جذابی دارد که تلفیق آن با شیوهی روایت داستان، رمانی گیرا و خاص را به وجود آورده است. شخصیت اصلی داستان، تمام دوران کودکی خود را در یک پرورشگاه گذرانده و تمام تاثیراتی که آن دوران بر زندگی او گذاشته شده را همراه با خود به بزرگسالی آورده است؛ داستانی از مردی خیالپرداز، که زندگی پر رمز و رازی دارد.
دربارهی کتاب تیراندازی طبق بخش نامه
«تیرداد کوهستانی»، مرد جوانی است که از کودکی در پرورشگاه زندگی میکرده و پدر و مادرش را در یک تصادف از دست داده. او در محیطی کوهستانی متولد شده و سالها بعد هم در یک محیط کوهستانی مشغول به کار میشود. انگار که درست مانند نام خانوادگیاش، متعلق به کوهستان باشد. مرد خیالپردازی که همین خیالاتش، زندگی او را آنچنان تحت تاثیر قرار میدهند که مرز خیال و واقعیت را گم میکند و خواننده را نیز میان واقعیت داستان و آن خیالاتی که زادهی ذهن تیرداد است، معلق نگه میدارد. حسن بهرامی کتاب تیراندازی طبق بخش نامه را با نثری پرکشش و جذاب نوشته و مخاطب را در هر سطر با شخصیت اصلی همراه میکند. گفتنیست کتاب تیراندازی طبق بخش نامه پیش از آن که به مرحلهی انتشار برسد، جایزهی ادبی بوشهر را به عنوان بهترین اثر منتشرنشده کسب کرده است.
شاید بتوان خیالات را تنها راه نجات از سختیهای واقعی زندگی دانست؛ تنها پناهگاه انسان، در روزهایی که پر از ناامیدی و یأس هستند. اما این خیالات تا کجا میتوانند ذهن انسان را درگیر کنند؟ اگر روزی برسد که آنچنان غرق در ناامیدی شویم و هر لحظه مجبور شویم تا از مشکلات به سمت دنیای خیالیای که در ذهن خود ساختهایم فرار کنیم، چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد؟ آیا ممکن است مرز بین خیال و واقعیت را گم کنیم و زندگی خیالی را ترجیح دهیم و واقعیتها را فراموش کنیم؟ «تیرداد» قصهی کتاب تیراندازی طبق بخش نامه، از همان دسته افرادیست که احتمالاً به این حال و روز میافتد. به نظر میرسد این مرد جوانی که بعد از سالها سختی، به استخدام سازمان محیط زیست گچساران در آمده، دیگر قادر نیست از دنیای خیالی خود خارج شود!
روزهایی میرسد که تیرداد مجبور است شیفتهای کاری را در تنهایی بگذراند. پس باز هم تنها همدم او، خیالاتی هستند که همیشه عادت داشته به آنها پناه ببرد. اما اینبار، دوربین شکاریاش، دختری از اهالی زاگرس را به او نشان میدهد که خیالاتش را عمیقتر میکنند؛ دختری که دل از تیرداد کتاب تیراندازی طبق بخش نامه میبرد. روزها با فکر به این دختر سر میشوند و رویای این که تنهایی تمام این سالهایش به پایان خواهد رسید، همراه همیشگی مرد جوان هستند. مخاطب داستان هم، دقیقاً مانند تیرداد، آنچنان غرق این خیالات میشود که مرز واقعیت و دنیای ذهنی تیرداد را گم میکند و به سختی متوجه میشود که چنین دختری شاید اصلاً وجود خارجی نداشته باشد!
کتابی که پیش رو داریم، با گریزی که به مفاهیم اجتماعی و مشکلاتی که ممکن است کودکان ساکن در پرورشگاهها را درگیر کند، مضامین عاشقانهای را هم در خود جای داده است. در کتاب تیراندازی طبق بخش نامه، از احساساتی میخوانیم که کمتر با آنها روبهرو بودهایم و با واقعیاتی مواجه میشویم که کمتر به آنها اندیشیدهایم. خلأ عاطفی که ممکن است برای کودکی ایجاد شود که پدر و مادرش را از دست داده، دستهای نوازشی که اکثراً آنها را واقعی نمیبیند و احساسات ضد و نقیضی که او را درگیر میکنند و تا بزرگسالی هم همراه او میمانند، همه و همه را در داستان کتاب تیراندازی طبق بخش نامه میخوانیم.
این رمان، به کوشش نشر نیماژ به چاپ رسیده و در اختیار دوستداران رمانهای ایرانی قرار گرفته است.
کتاب تیراندازی طبق بخش نامه برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این رمان اجتماعی با مضامین عاشقانه را به تمام دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب تیراندازی طبق بخش نامه میخوانیم
رئیس و ساغری ایستادهاند توی حیاط اداره. ساغری درِ گوش رئیس چیزی میگوید. دوتایی برمیگردند و نگاهم میکنند. نباید جا بخورم. اگر پا سست کنم، گزارشهای موسوی ناکارم میکنند. صدای ماشینی از پشتسرم میآید. تمام این سالها هیچ ماشینی توی حیاط هیچ ادارهای اینطور پشتسرم صدا نکرده. میکشم کنار و لندکروز پاسگاه پونهزار از بغلم رد میشود. میخواهم دست بلند کنم، نمیکنم. گاهی اوقات هیچچیزی بهتر از عادیسازی نیست. رئیس و ساغری سراسیمه میدوند سمت لندکروز. طوری دستپاچه میدوند، انگار مادهپلنگ تنگهی تاگ را شکار کردهاند.
لیوان نیمهپُر چایدارچین را با بیمیلی میگذارم روی میز. میری نرمهی گوش راستش را میخارانَد و شهاب از لای پروندهای نگاهم میکند. به قول ساغری: «شستم خبردار شده.» هروقت شهاب اینجور نگاه میکند، یعنی ما را قاتی نکن. باید آرام باشم. الکی چند تا پوشه از توی کشو درمیآورم و میگذارمشان همان جا. شهاب نمیبیند. حوصله ندارم، پوشهها را دوباره دربیاورم و بگذارم همان جا که شهاب ببیند. هر لحظه ممکن است، سربازها سر برسند. از لای در نگاه میکنم به کریدور. خبری نیست. به قول ساغری: «چرا دستدست میکنند؟»
کشو را میکشم و پوشهها را برمیدارم و میگذارمشان همان جا. شهاب این بار دید اما وانمود کرد که ندیده. میری نرمهی گوش چپ را میخارانَد. بیشتر آدمها در فاصلهی خاراندن دو نرمهی گوش تغییر موضع میدهند. همین میری که چپچپ نگاهم میکند و تفاوت دست چپوراستش را نمیداند، ادعاهایی فراتر از چپیهای دوآتشه دارد. همین شیری که راستراست راپرتمان را میدهد، مدام از راستیهای آبزیرِکاه دفاع میکند و از کتاب خدا فقط «الکافرون» را میشناسد. ترجیح میدهم، آبی به سروپِگالم بزنم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تیراندازی طبق بخش نامه |
نویسنده | حسن بهرامی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 318 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-306-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |