معرفی و دانلود کتاب ترقوه

معرفی کتاب ترقوه

کتاب ترقوه، نوشته‌ی سید سجاد ابطحی، یک مجموعه داستان کوتاه است که در آن مسائل مربوط به جوانان مانند تنهایی، چالش‌های زندگی اجتماعی و روابط انسانی بررسی می‌شود. دغدغه‌های زندگی عاطفی و اجتماعی نسل جوان، در این کتاب به خوبی مشهود است. اغلب داستان‌ها با محوریت عشق و دوست داشتن نوشته شده‌اند و لحن بسیار ساده و قابل فهمی دارند.

درباره‌ی کتاب ترقوه

سید سجاد ابطحی یک نویسنده‌ی جوان است که با تالیف کتاب ترقوه به دغدغه‌های هم‌نسلان خود می‌پردازد. این نویسنده در انتخاب نام مجموعه‌ی خود نیز خلاقیت به خرج داده است. نام داستان ترقوه استعاری است. ترقوه تنها استخوان افقی در بدن ما است و اولین استخوانی است که در بدن تشکیل می‌شود. آسیب دیدن این استخوان بسیار دردناک است. ابطحی استخوان ترقوه را استعاره‌ای از کسانی عنوان می‌کند که اولین بوده‌اند و از دست دادن آن‌ها دردناک‌ترین فقدان است.

اغلب داستان‌های کتاب ترقوه دارای مضمونی عاشقانه هستند و عشق را از دریچه‌ی دید نسل جوان به نمایش می‌گذارند. مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز در خلال روایت‌های عاشقانه مطرح می‌شود و این امر به جذابیت داستان‌ها افزوده است. سید سجاد ابطحی با زبان ساده و روان خود به موضوعات اجتماعی و انسانی پرداخته و شخصیت‌هایی را خلق می‌کند که به راحتی می‌توانیم با آن‌ها هم‌‌ذات‌پنداری کنیم. داستان‌های او معمولاً با جزئیات دقیق و توصیفات جذاب همراه هستند که باعث می‌شود خواننده به دنیای داستان او کشیده شود.

موضوعاتی همانند تنهایی، چالش های زندگی و احساسات انسانی در داستان‌های کتاب ترقوه به گونه‌ای مطرح شده‌اند که خواننده را به تفکر و احساسات عمیق‌تر دعوت می‌کند. داستان اول مجموعه به نام ترقوه، درباره‌ی پسری به نام سجاد است که دوران سختی را در زندگی خود می‌گذراند و با تنهایی دست و پنجه نرم می‌کند. سجاد در عین بی‌انگیزگی، برای تماشای فصل جدید سریال مورد علاقه‌اش ذوق دارد و برای آن برنامه‌ریزی کرده است که ناگهان تلفنش زنگ می‌خورد و به یک جشن تولد دعوت می‌شود. سجاد در ابتدا تمایلی به شرکت در جشن ندارد، اما برای فرار از تنهایی تصمیم می‌گیرد که در آن شرکت کند. بی‌خبر از اینکه این تصمیم، او را به تجربه‌ی عمیق‌ترین رنج زندگی‌اش خواهد کشاند.

داستان دیگری از کتاب ترقوه تحت عنوان صندلی 11 ردیف 8، روایتی دلنشین از تنهایی و نیاز به عشق است. تصویرسازی سالن سینما و خاطره‌بازی شخصیت اصلی در اینجا می‌تواند برای بسیاری از خوانندگان جذاب باشد. داستان سوم با نام پدری که فرزندش را می‌کشد در این کتاب، یک داستان جنایی به نظر می‌رسد؛ در صورتی که روایتی سراسر عاشقانه است. این مجموعه داستان احساسی، به همت انتشارات سیصد و شصت درجه منتشر شده و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.

کتاب ترقوه برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب ترقوه برای علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه و احساسی فارسی می‌تواند جذاب باشد. نویسندگان جوان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی معاصر ایران نیز از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب ترقوه می‌خوانیم

به گمانم همین جذابیتش او را از من گرفت! او با من سرد شده بود، اما نه آن‌قدر که خودش یک طرفه معامله‌ی عاشقانه‌مان را فسخ کند، اما نه آن‌قدر که دلم را یک‌طرفه پس بفرستد! در رابطه‌مان همیشه حق با او بود، اما نه برای بهم زدن رابطه‌ای که یک‌طرفش منِ بی‌گناه بودم! روزها می‌گذشت و درجه به درجه با من سردتر می‌شد، انجماد رفتارش به اوج رسیده بود، جواب تلفنش را نمی‌داد پیام دادنش آرزو شده بود، استوری می‌گذاشت و استوری‌های مرا نمی‌دید، افکار احمقانه‌ای به سراغم آمده بود معمولا آنلاین که بود همیشه پیام می‌داد این اواخر «لَسْتْ سین»‌اش ریسنتلی شده بود! تحمل این رفتارها برایم سخت بود! از یک طرف دلتنگی برای دیدنش و از طرف دیگر روبه رو شدن با او و پرسش این‌که علت سرمای رفتارش چیست مرا برای دیدارش تحریک میکرد.

باید می‌دیدمش و باید این را از چشمانش می‌خواندم که آیا مرا می‌خواهد یا نه؛ قضیه شوخی‌بردار نبود پای احساس پسری دیوانه در میان بود!! موبایلم را از شارژ کندم، کمد لباس‌هایم را باز کردم، انگیز‌ه‌ای نبود، اما همان پیراهن چهارخانه‌ای را پوشیدم که «او چشم و چراغ همه‌ی خانه‌هایش بود»، عادت به زدن عطر مرا به جلوی آیینه کشاند. جلوی آیینه دلم برای خودم سوخت که چقدر بی‌رحمانه احساساتم در حال لگدمال شدن بود، عطر نزدم موبایلم را از شارژ کشیدم، او پیام نداده بود حواسش در پرت‌ترین حالت ممکن از من به سر می‌برد! خانه را به سمت نزدیک‌ترین ایستگاه مترو ترک کردم، ایستگاه صادقیه همیشه برایم دختری را مژده می‌داد که به محض خروج از آن ایستگاه کمتر از بیست دقیقه دیگر می‌دیدمش، اما این بار صادقیه برایم حزن‌برانگیز شده بود، تاکسی مرا رساند به دانشگاهش؛ دانشگاه «علم و فرهنگ» همیشه مرا به یاد دختری می‌اندازد که برایش مثل شاملویی بودم که او هیچ وقت حاضر به آیدا بودن برای احمد دلم نشد.

فهرست مطالب کتاب

چرا ترقوه؟
داستان اول: ترقوه
داستان دوم: صندلی 11 ردیف 8
داستان سوم: پدری که فرزندش را می‌کشد
داستان چهارم: 206 سفید
داستان پنجم: ویتامین آ د
داستان ششم: اتاق عروس
داستان هفتم: مدرسه‌ی عاشقی
داستان هشتم: فنجان قرمز
داستان نهم: آب‌ یخ
داستان دهم: رُزهای پَرپَر شده
داستان یازدهم: زایمان طبیعی
داستان دوازدهم: استاتیک
داستان سیزدهم: اول شرقی
داستان چهاردهم: روزبه نشین
داستان پانزدهم: بیمه عمر
داستان شانزدهم: فامیل دور
داستان هفدهم: خواهر و مادر خودت
داستان هجدهم: خیابان جمهوری ساعت 4
داستان نوزدهم: هزار گیگ خاطره
داستان بیستم: سر زانوهایش را بوسیدم
داستان بیست و یکم: قبض روح
داستان بیست و دوم: سِبیل کلفت
داستان بیست و سوم: قصابی به اسم سحر، سلاخی به اسم مینا
کلام آخر