معرفی و دانلود کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس

معرفی کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس

جیلیان مک‌ دان در کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس داستان خواهر و برادری را روایت می‌کند که وقتی سفر تابستانی‌شان مطابق نقشه پیش نمی‌رود، برای ملاقات با پدربزرگ و مادربزرگی که از وجودشان بی‌خبر بودند، راهی سفری سه‌هفته‌ای به جزیرۀ جینجربرِد می‌شوند. این داستان دوست داشتنی و دلنشین در فهرست کتاب‌های برگزیدۀ آمازون قرار گرفته است.

درباره کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس:

یک مسافرت غیرمنتظره به جزیره‌ای مرموز کَت را با حقایقی روبرو می‌کند که پیش‌تر از آنها بی‌خبر بوده. حالا کَت مانده و حجم زیادی از سوالات بی‌پاسخ. آیا این سفر می‌تواند به پرسش‌های کَت پاسخ دهد؟ باید صبر کرد و دید...

کَت و برادرش، جوجو، رابطۀ عجیبی باهم دارند. نام واقعی جوجو هِنری است اما دوست ندارد با این اسم صدایش کنند. این خواهر و برادر قرار است اتفاقات کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس (Caterpillar Summer) را رقم بزنند. هیچ‌کس جوجو و نیازهایش را به‌اندازه کت نمی‌شناسد. مثلاً کسی نمی‌داند که او عاشق کوسه‌‌هاست، یا از صدای بلند متنفر است. از وقتی کَت و جوجو پدرشان را از دست داده‌اند، مادر مجبور است خیلی بیشتر از قبل کار کند. کَت وظیفۀ مراقبت از جوجو را به عهده گرفته و از این بابت خوشحال است. آنها قرار است به سفری تابستانی بروند اما با به‌هم‌ریختن برنامه‌ها همه‌چیز تغییر می‌کند.

وقتی کَت و جوجو نتوانستند به سفر تابستانی خود بروند، تصمیم گرفتند یک سفر سه‌هفته‌ای به جزیره جینجربرِد داشته باشند و وقتشان را با پدربزرگ و مادربزرگی که از وجودشان بی‌خبر بودند بگذرانند. آنها باهم غریبه‌ بودند، اما جوجو را تقریباً به‌اندازه کت می‌شناختند. زندگی راحت و ساده در جزیره به کَت یادآوری کرد که هنوز بچه است و باید خوش بگذراند. دیگر لازم نبود نقش مامان را بازی کند. گرچه آشنایی با پدربزرگ و مادربزرگ یک سوال مهم در ذهنش ایجاد کرد: چرا آنها قبلاً در زندگی‌اش نبودند؟

نویسنده کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس، جیلیان مک‌دان (Gillian McDunn) داستان سفر تابستانی پسرکوچولویی با اختلال اوتیسم و خواهرش را با صداقت و احساسات تمام تعریف می‌کند. او در این داستان از خانواده، بخشش، زندگی در جزیره، و بالغ شدن می‌گوید و در این میان توانسته تعریف ساده و صحیحی از اختلال اوتیسم ارائه دهد.

جوایز و افتخارات کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس:

- کتاب برگزیدۀ والدین در سال 2019.
- کتاب برگزیدۀ سال Kirkus Reviews در سال 2019.
- کتاب برگزیدۀ آمازون در سال 2019.
- برگزیدۀ Texas Bluebonnet
- کتاب منتخب Indies Introduce

نکوداشت‌های کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس:

- یک نوشتۀ زیبا و دلگرم‌کننده از پیوند دوبارۀ خانواده. (Kirkus Reviews)
- نوشتۀ لذت‌بخش مک‌دان دربارۀ دوستی و خانواده امیدبخش و همدلانه است. (Publishers Weekly)
- یک داستان شیرین تابستانی که دانش‌آموزان دورۀ راهنمایی را سرگرم خواهد کرد. (School Library Journal)

کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس مناسب چه کسانی است؟

به کودکان 7 تا 12 ساله که به داستان‌های شیرین خانوادگی علاقه‌مندند، خواندن کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس را پیشنهاد می‌کنیم.

با جیلیان مک‌ دان بیشتر آشنا شویم:

نویسندۀ رما‌ن‌های نوجوان، جیلیان مک‌دان، در کالیفرنیا و ایالت میزوری آمریکا زندگی کرده است. او به‌غیر از کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس، کتاب‌های The Queen Bee and Me و These Unlucky Stars را نیز نوشته است.

در بخشی از کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس می‌خوانیم:

کَت سریع وسایلش را باز کرد و روی تخت نرم نشست. روتختی چهل‌تکه، شبیه روتختی خانه‌ی خودشان بود، اما این یکی آبی سیر و گلبهی بود. روی تخت، یک‌عالمه بالش وجود داشت. کَت روبالشی ساتن خود را برداشت و در حال کشیدن آن روی یک بالش بود که سروکله‌ی لی‌لی در چهارچوبِ در پیدا شد.

لی‌لی که پیشانی‌اش از نگرانی چین افتاده بود، گفت: «یعنی فراموش کردم بالش‌ها رو روکش کنم؟»

با اینکه کَت نمی‌خواست توضیحی بدهد، حس کرد باید این کار را بکند: «اِممم. روبالشی‌های نخی موهام رو خیلی خشک می‌کنن، برای همین از این استفاده می‌کنم.»

نگرانی از چهره‌ی لی‌لی محو شد و گفت: «کار خوبی می‌کنی. اینجا خونه‌ی خودته. خیلی نرم به نظر می‌رسه. منم باید یه دونه ازش بخرم.»

لبخند کوچکی که بر صورت هر دو نشسته بود، با برگشت یکباره‌ی جوجو به اتاق از لب‌هایشان محو شد.

او داد زد: «مامان می‌گه قراره بریم ساحل!» بعد دوباره شروع به دویدن کرد.

کَت دلش می‌خواست در اتاقش بماند و به نقاشی‌های روی دیوار نگاه کند یا کمی بیشتر روی نشیمنگاه پنجره بنشیند. اما بعداً برای این کارها وقت داشت.

وقتی از پله‌ها پایین می‌رفتند، جوجو صورتش را به پنجره‌ی بزرگ چسبانده بود و خورشید را بین دست‌هایش گرفته بود. جوجو به جاده‌ای اشاره کرد که از هر دو طرف، تا چشم کار می‌کرد، ادامه داشت. او پرسید: «اون جاده به کجا می‌ره؟» جایی که دست‌هایش را گذاشته بود، از گرد کراکر نارنجی، لک شده بود.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: پایان و آغاز
بخش دوم: بد و خوب
بخش سوم: جمع کردن و شکار کردن
بخش چهارم: جواب‌ها و سوال‌ها
بخش پنجم: قبل و بعد