معرفی و دانلود کتاب بحر بی‌ ساحل‌

معرفی کتاب بحر بی‌ ساحل‌

کتاب بحر بی ساحل به قلم فهیمه محمدزاده خاطرات، زندگی‌نامه و وصیت نامه‌ای از سرداران شهید شهرستان بیرجند: شهید محمدجواد آخوندی، شهید اللّهیار جابری، شهید غلامرضا شریفی‌پناه، شهید احمد صمیمی ترک و شهید صفرعلی رضایی است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
روزی یکی از چماقداران بیرجند که دست پرورده‌ی رژیم بود، واردمسجد شد. مردم خیلی زود او را شناسایی و دستگیر کردند. دست و پایش را گرفتند و به کوچه‌ی پشت مسجد بردند. دیگر کسی حریف این‌مردم نمی‌شد. از هیچ مشت و لگدی دریغ نمی‌کردند. با دیدن این وضع‌خود را به روحانیون مسجد رساندم و جریان را از تعریف کردم. گفتند:
«بروید و نگذارید که مردم به او صدمه بزنند. این طوری نیروهای‌مردمی بدنام می‌شوند.»
خیلی سریع خودم را به جمعیت رساندم و به او نزدیک شدم. از مردم‌خواستم که با او کاری نداشته باشند. مردم که دیدند، من از او دفاع می‌کنم، با تصور این که من هم از چماقداران رژیم هستم، به طرفم آمدند و حمله‌کردند.
هنوز دست به کار نشده بودند که صدایی جمعیت را آرام کرد:
«دارید چه کار می‌کنید؟ به این بنده‌ی خدا چه کار دارید؟ او از خودمان‌است.»
جواد بود. نفس راحتی کشیدم. او اگر به دادم نرسیده بود، لت و پارشده بودم.

فهرست مطالب کتاب

 پیش‌ گفتار
شهید محمدجواد آخوندی‌
زندگی‌ نامه‌
خاطرات‌
هیزم‌ جمع‌ کنیم‌
طرفدار حق‌
لباس‌ قشنگ‌ من‌
بهترین‌ قاشق‌ و چنگال‌
آغاز جنبش‌
بدرقه‌
بهترین‌ عبادت‌
گاهی‌ فراموش‌ می‌کرد
همیشه‌ سلاح‌ داشتند
از خودمان‌ است‌
عادلانه‌
شیطانک‌
از خود بی‌ خود
عهد بسته‌ایم‌
مرد جنگ‌ نیست‌
تأثیر امام‌
بافتنی‌ام‌ در رفت‌
چوپان‌
آمده‌ایم‌ تا بجنگیم‌
نیروی‌ غیبی‌
به‌ خیر گذشت‌
مهمانی‌ بزرگ‌
فردا که‌ فرمانده‌ شدید
کجا می‌روید...
درد ما
فکر می‌کنند که‌ شما مراقب‌ هستید
الگوی‌ یک‌ رزمنده‌
زنده‌ می‌مانیم‌؟
فرمانده‌ی‌ دلاور
حل‌ مشکل‌
امانت‌
شهر سوخته‌
کولش‌ کرد
نردبان‌
گاهی‌ هم‌ تشر...
گردان‌ احتیاط‌
پیک‌ نیک‌
تحملش‌ را ندارم‌
من‌ عقب‌ مانده‌ام‌
منتظرم‌
عقب‌ نشینی‌ نکنید!
همان‌ جا ماند
تا همین‌ جا بود
شهید اللّهیار جابری‌
زندگی‌ نامه‌
خاطرات‌
دوره‌ی‌ ابتدایی‌
رضایت‌ نامه‌
ادامه‌ می‌دهم‌
مجروح‌ بود
نزدیک‌ قلبش‌
کار خودم‌ است‌
او را نفرستید!
زودتر از زمان‌ تعیین‌ شده‌
تغار کشک‌
اعتماد به‌ نفس‌
محاسبه‌
خانه‌ی‌ بدون‌ فرش‌
شریک‌ ثواب‌
وقتی‌ صدایش‌ را می‌شنید
کیف‌ پول‌
به‌ دنبال‌ آب‌
صدای‌ باران‌
خواب‌
تپه‌ی‌ 343
گردان‌ امام‌ سجاد(ع)
همه‌ را می‌پذیرفت‌
فرمانده‌ی‌ این‌ جا کیست‌؟
نمایش‌ نظامی‌
مثل‌ اسماعیل‌
به‌ آن ها رسیدم‌
پیکی‌ از آسمان‌
تعبیر
نوید
خداحافظی‌
ذکر می‌گفت‌
یاد کربلا
وصیت‌ نامه‌
سخنرانی‌ شهید
شهید غلامرضا شریفی‌پناه‌
زندگی‌ نامه‌
خاطرات‌
خانه‌ای‌ پر از دفتر و مداد
اولین‌ حرکت‌
سرما خورده‌ام‌
شیرینی‌
روزه‌
پمپ‌ بنزین‌
تخم‌مرغ‌ ضدآمریکایی‌
خطای‌ قاضی‌
تعطیلی‌ کلاس‌
تجارت‌ نه‌
ارزش‌
مرخصی‌ بدون‌ حقوق‌
ابتکار
کت‌
جریمه‌
روزهای‌ پر درد
استاد
به‌ قصد نماز
گناهانم‌ پاک‌ شود
بازدید خانوادگی‌
تماس‌ آخر
برگ‌ سبز
تصادف‌
وصیت‌ نامه‌
سخنی‌ با مادرم‌
پیام‌ همسر شهید
شهید احمد صمیمی‌ ترک‌
زندگی‌ نامه‌
خاطرات‌
خرید خانه‌
بی‌ دریغ‌
خواهید دید
هیزم‌
پرواز می‌کرد
سر راهش‌
پشت‌ سرم‌ آب‌ نریزید
استخدام‌ شدم‌
جواب‌ آقا
غیبت‌
ادامه‌ی‌ تحصیل‌
زیارت‌
صف‌ لاله‌ها
دفتر خاطرات‌ شهید صمیمی‌ ترک‌
قسمت‌ اول‌؛ کردستان‌
قسمت‌ دوم‌؛ تنگه‌ی‌ چزابه‌
قسمت‌ سوم‌؛ جبهه‌ ابوشهاب‌
قسمت‌ چهارم‌؛ عملیات‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌
قسمت‌ پنجم‌: عملیات‌ والفجر مقدماتی‌ و یک‌
قسمت‌ ششم‌؛ عملیات‌ والفجر4
قسمت‌ هفتم‌؛ عملیات‌ پیروز مندانه‌ی‌ بدر
قسمت‌ هشتم‌؛ عملیات‌ والفجر 8
قاموس‌ شهید
شهید صفرعلی‌ رضایی‌
زندگی‌ نامه‌
خاطرات‌
ادامه‌ دهنده‌
با چشم‌
آن‌ ها پدرشان‌ را از دست‌ داده‌اند
قول‌ دادیم‌
جان‌ فدای‌ رفیق‌
نوش‌ جان‌!
راضی‌ نمی‌ شدند
راز و نیاز شبانه‌
معجزه‌
سند خانه‌ام‌
سرمشق‌
آن ها واجب‌ترند
آبراه‌
دلم‌ می‌سوزد
قفس‌ تن‌
راه‌ را باز کنیم‌
امکانات‌ کم‌ است‌
صلوات‌
جزای‌ کارتان‌
خودش‌ بود
هل‌ من‌ ناصر ینصرنی‌
ژکوند
بهانه‌ی‌ امتحان‌
جنگ‌ تبلیغاتی‌
من‌ مقصرم‌
فرزند
آرام‌ باشید!
صف‌ لاله‌ها
خجالت‌ می‌کشم‌
کنکور
از خانه‌ بیرون‌ نرفت‌
از حمام‌ خبری‌ نیست‌
فریاد
عوض‌ شده‌ بود
پرنده‌ی‌ سفید
جعبه‌های‌ چوبی‌
عکس‌ یادگاری‌
مراسم‌ عزاداری‌
وصیت‌ نامه‌