معرفی و دانلود کتاب انگار آنجا نیستم
برای دانلود قانونی کتاب انگار آنجا نیستم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انگار آنجا نیستم
روایتی از آنچه جنگها بر زنان بیگناه تحمیل میکنند! کتاب انگار آنجا نیستم از اسلاونکا دراکولیچ، یک داستان تراژدی تاثیرگذار از وضعیت زنان در جنگ میان بوسنی و صربستان است و از روزهای تلخی که در اردوگاه میگذراندند و اسیر سربازان صرب بودند، میگوید. این رمان داستانی از امید و بقاست، در دل تاریکترین اتفاقات!
دربارهی کتاب انگار آنجا نیستم
جنگها نهتنها میتوانند به صورت کلی ریتم زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهند، بلکه میتوانند آنها را از دنیا جدا و اسیر شرایطی کنند که هیچ راه فراری از آن ندارند. زنان و دختران متعددی در تمام جنگهایی که در طول تاریخ اتفاق افتاده، درگیر سرنوشتی تراژدیک میشوند که راهی برای رهایی از آن نمییابند. کتاب انگار آنجا نیستم (As If I Am Not There)، روایت زنانیست که در جنگ میان بوسنی و صربستان در سال 1992، به اردوگاهی فرستاده میشوند و مجبور به از سر گذراندن اتفاقاتی هستند که برایشان رقم خوردهاند. مجبور به پذیرش تجاوزهای جنسی از سمت سربازان صرب هستند، چون عملاً هیچ چارهی دیگری ندارند و شاید این تنها روش زندهماندنشان باشد! و از جایی به بعد، مرگ را به این فاجعه ترجیح میدهند.
اس. (S.)، معلم 29 سالهای است که در دهکدهای در بوسنی زندگی میکند. او درگیر ریتم عادی زندگیست، تا جایی که با حملهی سربازان به دهکده و بعد هم حمله به خانهی اس، مجبور به ترک محل زندگی خود میشود و به یک اردوگاه کار اجباری فرستاده میشود. اردوگاهی با اتاقی مرموز که اس آرزو میکند چیزهایی که دربارهی این اتاق میشنود حقیقت نداشته باشد؛ اتاقی با عنوان «اتاق زنان»!
تنها با گذشت زمان کوتاهی از حضور اس در اردوگاه، او به حقیقت پی میبرد. زنان اردوگاه تنها ابزاری برای تخلیهی خشم و عقدههای سربازانند. هر آنچه از اتاق زنان شنیده واقعیت دارد و دیر یا زود، نوبت او هم میرسد. اس هم مانند زنان دیگری که به اجبار به اتاق زنان فراخوانده میشود، باید با زندگی جدید خود کنار بیاید و خود را از مرگ حتمی نجات دهد؛ هرچند که ناپدید شدن هر یک از اعضای اتاق زنان، تنها نمایانگر مرگ اوست. اما از جایی به بعد، موقعیتی برای اس فراهم میشود که آن را تنها راه نجات خود از وضعیت فلاکتباری که اسیرش شده میبیند؛ او به هیچوجه به فرار ار اردوگاه حتی فکر هم نمیکند، فقط میخواهد از چنگ سربازان متعدد نجات پیدا کند! کتاب انگار آنجا نیستم از اسلاونکا دراکولیچ (Slavenka Drakulić)، یکی از وحشتناکترین جنبههای هر جنگی را فاش میکند: تجاوز و شکنجهی زنان غیرنظامی توسط نیروهای اشغالگر.
در این داستان میخوانیم که اس فرزندی را به دنیا میآورد که هیچ هویت و ملیت خاصی ندارد. فرزندی که تنها او را به یاد آن روزها و اتفاقات تلخی که از سر گذرانده میاندازد! این تولد، جنایات غیرقابل توصیفی را که اس متحمل شده است دوباره زنده میکند و کتاب انگار آنجا نیستم، از این طریق، تاریکترین جنبهی طبیعت انسان را در زمان جنگ به تصویر میکشد.
این اثر که با نام اس. (S.) هم در سایر کشورها شناخته میشود را میتوان از تاثیرگذارترین کتابهای راوی جنگها دانست. حدیث حسینی، این رمان را به فارسی برگردانده و نشر کتاب سده، آن را به چاپ رسانده است.
نکوداشتهای کتاب انگار آنجا نیستم
- این اثر از دراکولیچ، با احساس حقیقی امید، ما را از قعر روزهایی که مملو از ناامیدی هستند، بیرون میآورد. (The Times)
- هیچ ردی از انکار در این رمان دیده نمیشود. نویسنده با صداقت، واقعیت را شرح میدهد و حوادثی که حتی غیرقابلتصور هستند را به عنوان روتین زندگی زنان اسیر جنگ توصیف میکند. با این حال، در پایان، از امیدی که بالاخره به دل اس راه پیدا کرده میگوید. (Scotsman)
- رمانی که بینشی واقعی را ارائه میکند و در عین این که روایت بسیار وحشتناکی دارد، اما با موفقیت خوبی روبهرو شده است. (Time Out)
اقتباسهای فرهنگی و سینمایی از کتاب انگار آنجا نیستم
با اقتباس از اثر خواندنی اسلاونکا دراکولیچ، یک فیلم سینمایی با همین نام (As If I Am Not There) در سال 2010 تولید شده و کارگردانی آن بر عهدهی هوانیتا ویلسن (Juanita Wilson) بوده و از بازیگران حاضر در فیلم میتوان به ناتاشا پتروویچ (Nataša Petrović) و استلان اسکاشگورد (Stellan Skarsgård) اشاره کرد.
کتاب انگار آنجا نیستم برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این داستان پرکشش را به تمامی افرادی که به خواندن روایتهای مرتبط با جنگ علاقهمند هستند، پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب انگار آنجا نیستم میخوانیم
شبی از هیاهو، صدای گامها و گریههای آرامی که از انتهای دیگر انبار برخاسته از خواب بیدار میشود. همهی اینها خیلی سریع و در تاریکی کامل اتفاق میافتد. فقط نور بیرمق چراغقوه تاریکی شب را مانند خنجری میشکافد. نگهبان با عصبانیت فریاد میزند: «آرام! آرام.» این کار هیچ لزومی ندارد، چون فقط خودش است که سروصدا میکند. نخستین فکری که به ذهنش میرسد پیدا کردن ای است. بلند میشود، اما کسی بازویش را میکشد و او را سر جایش مینشاند. درحالیکه از ترس فلج شده، آنجا دراز کشیده. جرئت ندارد بپرسد چه خبر است، تنها میتواند به حدس زدن اکتفا کند. بعد به این نتیجه میرسد که اصلاً نمیخواهد بداند چه خبر است، و این قیلوقال ناگهانی به او مربوط نمیشود. پس از مدتی دوباره به خواب میرود، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده.
صبح روز بعد زنها حدس و گمان او را تأیید میکنند. نگهبانها برای بردن دخترها آمده بودهاند. باید آنها را قبلاً دیده بوده باشند، زیرا دقیقاً میدانستهاند در پی چهکسانیاند. آنها را در طول روز، هنگام کار، در حین خوردن و استراحت کردن زیر نظر میگیرند و قربانیهای خود را اینگونه انتخاب میکنند. شب گذشته آمدهاند و میان زنهای خفته چرخ زدهاند و نور چراغقوه را روی صورتهایشان انداختهاند تا موفق شدهاند دو دختر موردنظرشان را پیدا کنند.
دخترها هنوز برنگشتهاند. اس امیدوار است که اینگونه و با چنین مرگی فراموش نشود. اما باز هم نمیتواند این اطمینان درونی را از دست بدهد که او به طریقی نجات خواهد یافت...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب انگار آنجا نیستم |
نویسنده | اسلاونکا دراکولیچ |
مترجم | حدیث حسینی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب سده |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 246 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8968-56-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |