معرفی و دانلود رایگان کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت
برای دانلود قانونی کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت
کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت، از داستانهای کهنِ فارسی و یکی از پنج رمانِ برترِ نخستین جشنوارهی ملی جایزهی بزرگ ادبیِ بوشهر است که توسط علی پاینده به نگارش درآمده. در این کتاب روایتی از فرزندانِ شاهنشاهی بهنام هرمزد و بهطورویژه، پسرِ محبوبِ او، میخوانید.
دربارهی کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت
مطالعهی داستانهایی از ایرانِ قدیم و خواندنِ افسانههای کهن، بهویژه حکایاتِ پارسی، سبب آشنایی ارزشمندی با اشخاص، اسطورهها، فرهنگ و فضای حاکمیتی و مردمیِ زمانهای دور میشود. اگر این آشنایی از طریق رمان و داستانهای خلقشده توسط نویسندگانِ توانا باشد، دلچسبیِ چندبرابری برای خواننده ایجاد میکند.
در کتابِ افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت داستانی از ایرانزمین مربوط به پیش از حملهی اعراب را میخوانیم که به هرمزد و فرزندانش اختصاص دارد. او که از افرادِ طبقهی اول دولت ساسانی بود، پنج پسر بهنامهای شاپور، ارشیر، یزدگرد، بهرام و خسرو داشت. مادرِ پسرِ اول او، از خاندانِ قدرتمندِ سورن بود و زمانی که هرمزد قصد کرد تا دومین پسرِ خود، یعنی اردشیر را بر تحتِ شاهنشاهی بنشاند و حکومت را به او بسپارد، خاندانِ کارن که از دیگر قدرتمندانِ آن زمان بودند، به حمایت از او پرداختند و در برابر سورنها که از کنارگذاردنِ شاپور بهعنوان پسرِ ارشدِ شاه و فردی از خاندان خودشان، دلآزرده و خشمگین بودند، ایستادند.
بههرروی شاهنشاه هرمزد پس از دورهای تحمل بیماری، درگذشت و پیش از مرگش اردشیر را بهعنوان شاهنشاه جدید معرفی کرد تا او هرچه زودتر پایههای حکومتش را مستحکم و کشور را از خطر تهاجم دشمنان دور کند. اما این اقدام، از سوی بزرگان حکومت و اطرافیان شاه، همراه با نکوهش و مخالفتهایی بود که تا پس از مرگش ادامه داشت و سران خاندانها و درباریان، بهدنبال راههایی بودند تا شاپور را به حکومت برسانند.
سرانجام مذاکرات، مخالفتها و نیرنگها به ثمر نشستند و اردشیر به زندان افتاد و شاپور به تخت سلطنت نشست. در آن زمانه، اقوامی در بخش شمالشرقیِ ایران زندگی میکردند که در انتظار موقعیتِ مناسبی برای هجوم و حمله به دیگر بخشها بودند و این بهانهی خوبی برای یکی از برادرانِ شاپور، یعنی بهرام بود تا اذن گیرد و از سیطرهی توجه و تسلط پادشاه خارج شود و به آن سمت برود. روایت شاه و برادرانش در کشمکش قدرت و سلطنت، آغاز میشود. افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت، داستانی پرکشش و جذاب است که میان شخصیتهای مختلفی بهوقوع میپیوندد و راویِ اتفاقاتیست که نمایی از گذشتههای دور ایران و آنچه این سرزمین به خود دیده است، ارائه میدهد.
در این داستان شخصیتهای گوناگون و اسامی متعددی وجود دارد که توسط علی پاینده، نویسندهی آن، بهخوبی توضیح داده شدهاند و فضایی که توسط او خلق شده، تاریخی و الهامگرفته از عصر ساسانی و زمانهی پادشاهی هرمزد است. اگرچه شخصیتهای این افسانه، اشخاص حقیقی نیستند؛ اما داستانی جذاب و پرکشش از بازی قدرت میان شاهزادگان و خاندانهای پرقدرت و پرنفوذ ایرانِ قدیم است که بارها در تاریخ ثبت و جاودانه شدهاند.
این اثر به همت انتشارات خانه داستان چوک چاپ و منتشر شده است.
کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب حاضر برای علاقهمندان به داستانهای ایرانِ قدیم و افسانههای تاریخی و کهنِ پارسی، خواندنی خواهد بود.
در بخشی از کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت میخوانیم
سپاه زرمهر به سمت نیشابور، پایتخت بهرام، در حرکت بود. پیشاپیش زرمهر تعدادی را جهت تفحص در مورد اوضاع شهر فرستاد. اینطور که به او اطلاع دادند، کل مدافعان شهر بالغ بر چند صدنفر میشدند که قابل قیاس با تعداد نفرات در اختیار زرمهر نبودند. زرمهر که شهر را کاملاً بیدفاع میدید، در چند کیلومتری شهر اردو زد تا سپاهیان شب را به استراحت پرداخته و با برآمدن آفتاب با تمام نیرو به شهر حمله برند، غافل از اینکه آن شب سربازان بهرام که با سرعتی بینظیر مسافت زیادی را پیموده بودند، قصد شبیخون زدن به او را دارند.
همینکه شب از نیمه گذشت و خواب لشکرگاه را ربود، ناگهان فریاد دشمن، دشمن از نگهبانان شب برخاست و آتش همه جا را فرا گرفت. سربازان بهرام به فرماندهی تیرداد، با نعرههای وحشتناک و باران تیرهای آتشین که چون رعد و سیلاب شبانه از آسمان باریدن گرفت، به اردوگاه زرمهر حمله بردند. پیشاپیش آنان گرگین با محاسن بلند در هم ریخته که چهرهی کریه و زمخت او را وحشتناکتر مینمود، درحالیکه نیزهی بلندش را در هوا تکان میداد، حرکت میکرد. زرمهر غافل از این دنیا با دو دختر زیبا رو که از اطراف نیشابور برای او آورده بودند، در خیمهی خویش خفته بود که ناگهان غریو جنگی او را از خواب پراند. سراسیمه در لباس شب شمشیر برگرفت، از خیمه خارج شد و سعی کرد سپاهیانش را نظم بخشد، اما چون توان ایستادگی را در خود ندید، در طلیعهی صبح تصمیم به عقبنشینی گرفت تا سربازانش را نظم بخشیده و با اطلاع کامل از عدهی دشمن دوباره دست به حمله زند، غافل از اینکه ده هزار نیروی تازه نفس به فرماندهی مهرداد در پشت سر نیروهای او کمین گرفتهاند. سربازان زرمهر بدون نظم و انضباط که معمولاً در چنین مواقعی پیش میآید، دست به عقبنشینی زدند.
بدینترتیب وقتی آنان با سپاه تازه نفس مهرداد روبهرو شدند، نتوانستند مقاومت چندانی از خود نشان دهند. نیروهای تیرداد هم همچنان از جلو به آنان حمله میبردند، بنابراین سپاه زرمهر مضمحل شد و خودش اسیر گردید. زرمهر را گرفته، کَتبسته به حضور بهرام بردند. نگهبانان به زور او را جلوی بهرام که بر تخت بیآلایش قابل حملی در خیمهی بزرگ خویش نشسته بود، روی دو زانو نشاندند. زرمهر که انتظار مرگ را داشت، با تندی رو به بهرام کرد و گفت: «هرگز نیندیش که پیروز گشتهای زیرا سرورم شاپور با سپاهی صد چندان گرانتر از این به دیدارت خواهد آمد و انتقام خون مرا از توی رذل خواهد گرفت.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد: بازی قدرت |
نویسنده | علی پاینده |
ناشر چاپی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 156 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-90882-3-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کهن فارسی |