معرفی و دانلود کتاب آوازی برای یک نهنگ

معرفی کتاب آوازی برای یک نهنگ

داستان کمک دختری ناشنوا به تنهاترین نهنگ دنیا... لین کلی، معلم مدارس استثنایی کتاب آوازی برای یک نهنگ را برای هدیه دادن عشق و امید به کودکان و نوجوانان دارای شرایط خاص تالیف کرده است. این داستان لطیف درسال 2020 جایزه کتاب خانواده اشنایدر را به دست آورد و تحسین‌های بسیاری را در سراسر جهان برانگیخت.

درباره کتاب آوازی برای یک نهنگ:

آیریس دوازده ساله به همراه خانواده‌اش به تگزاس نقل مکان کرده‌اند. این جابه‌جایی برای او آسان نیست چون حالا آیریس، تنها دانش‌آموز ناشنوای مدرسه است. دیگر خبری از تفریح در ساحل نیست و پدربزرگ و مادربزرگ - تنها افرادی که واقعا او را درک می‌کنند – کیلومترها از آن‌ها دورند. زندگی در شهر جدید برای آیریس خسته‌کننده است، تا زمانی که معلم کلاس علوم، درباره نهنگی حرف می‌زند که به دلیل فرکانس خاص صدایش، نمی‌تواند با نهنگ‌های دیگر ارتباط برقرار کند. این اطلاعات جدید، به روح مبارز آیریس جان تازه‌ای می‌بخشد و ماجراهای کتاب آوازی برای یک نهنگ (Song for a Whale) را آغاز می‌کند.

آیریس مجذوب قصه این حیوان عظیم‌الجثه می‌شود که در دنیای تاریک زیر اقیانوس زندگی می‌کند. به همین دلیل تصمیم می‌گیرد با تجهیزات رادیویی قدیمی، راهی برای برقراری ارتباط با او پیدا کند تا درد مشترکشان، یعنی تنهایی را التیام ببخشد. از آنجایی که پدر و مادر آیریس از نیت او بی‌خبر هستند همه‌چیز پیچیده تر می‌شود، اما خوشبختانه مادربزرگش، زنی متفاوت و سرزنده شریک جرم اوست و آیریس را در سفر بزرگش راهنمایی می‌کند... .

جالب است بدانید که این اثر براساس سرگذشت واقعی یک نهنگ در سال 2015 نوشته شده است. لین کلی (Lynne Kelly) با بیست و پنج سال سابقه تدریس در مدارس استثنائی، این کتاب را با الهام از ماجرای این نهنگ تالیف کرده و آیریس، دختر ناشنوای قصه را به سفری دور و دراز به آلاسکا می‌فرستد تا راهی برای نجات نهنگ از تنهایی پیدا کند. مطالعه این داستان تجربه‌ای لذت بخش، آرام و لطیف است که ردپای خود را در قلب هر خواننده‌ای به جا می‌گذارد.

ویژگی متمایز دیگر این اثر تلاش کلی برای به تصویر کشدن چالش‌ها و ناامیدی‌های رایجی است که کودکان دارای مشکل شنوایی با آن‌ها درگیر هستند. گاهی این مشکلات تجربیاتی هستند که آن‌ها نمی‌توانند با دیگر هم سن و سالان و دوستان خود شریک شوند و گاهی توسط افرادی که قصد کمک دارند به وجود می‌آیند. به عنوان جمع‌بندی کتاب آوازی برای یک نهنگ داستانی نشاط‌آور در مورد دوستی، خانواده و اهمیت برقراری ارتباط صادقانه و صمیمانه است که اطلاعات مفیدی از اختلالات شنوایی را نیز به خوانندگان ارائه می‌کند و مطالعه آن تجربه‌ای خوشایند برای تمام خوانندگان خواهد بود.

جوایز و افتخارات کتاب آوازی برای یک نهنگ:

- انتخاب به عنوان بهترین کتاب سال توسط کتابخانه عمومی نیویورک
- برنده جایزه کتاب خانواده اشنایدر برای ادبیات کودک و نوجوان در سال 2020

نکوداشت‌های کتاب آوازی برای یک نهنگ:

- داستانی درباره اشتیاق برای ارتباط با دیگران که نشان می‌دهد چگونه دوستی را در غیرمنتظره‌ترین مکان‌ها می‌یابیم. (کاترین اپلیگت، برنده جایزه نیوبری)

- نقطه قوت این کتاب در به تصویر کشیدن نوجوانی ناشنواست که سرسختانه هدفش را دنبال می‌کند. لین به شکل نامستقیم این سوال را مطرح می‌کند که آیا ممکن است نشنیدن صداهای دیگران این توانایی را به او بخشیده باشد؟ (Booklist)

کتاب آوازی برای یک نهنگ مناسب چه کسانی است؟

این اثر برای نوجوانان نوشته شده اما گروه‌های سنی دیگر نیز می‌توانند از آن لذت ببرند. اگر شما نیز شرایط جسمانی مانند آیریس دارید مطالعه این کتاب به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید در دنیا تنها نیستید و اگر در خانواده یا اطرافیان خود فردی ناشنوا را می‌شناسید، خواندن ماجراهای آیریس و خانواده‌اش روش‌های درست برقراری ارتباط را به شما آموزش می‌دهند. مطالعه کتاب آوازی برای یک نهنگ همچنین برای مربیان مدارس استثنایی نیز سودمند خواهند بود.

با لین کلی بیشتر آشنا شویم:

لین کلی یک کتاب‌خوان حرفه‌ای است که بعد از اشتغال در مدارس کودکان استثنائی علاقه خاصی به ادبیات کودک و نوجوان پیدا کرد. تجربه سال‌ها تدریس در این حرفه او را به سمت نویسندگی سوق داد و نتیجه آن کتاب برنده جایزه «CHAINED» و کتاب «آوازی برای یک نهنگ» است.

در بخشی از کتاب آوازی برای یک نهنگ می‌خوانیم:

تا همین تابستان پیش خیال می‌کردم تنها وجه مشترکم با آن نهنگ لب ساحل، «اسمم» است.

صدف‌ها و تکه‌های چوب‌ ساحل را جمع کردم، گل‌های وحشی را از تل‌ماسه‌ها چیدم و بعد کنار پدربزرگ نشستم. صدف‌ها و چوب‌ها برای مادر‌بزرگ بودند و گل‌ها برای نهنگ. پدربزرگ پرسید: «مدرسه چطوره؟» و من جواب دادم: «فرقی نکرده!» یعنی به همان بدی قبل بود. دو سال بود که در آن مدرسه درس می‌خواندم و هنوز حس می‌کردم تازه‌واردم!

پدربزرگ دستش را به ماسه‌های کنارش زد و با زبان اشاره گفت: «می‌دونستی اون هم احتمالاً ناشنوا بوده؟»

لازم نبود بپرسم منظورش چه کسی است. یازده سال از دفن‌شدن نهنگ در آن ساحل می‌گذشت و پدر و مادرم ماجرای آن روز را چندین بار برایم تعریف کرده بودند. سرم را تکان دادم. نمی‌دانستم نهنگ ناشنوا بوده و نمی‌دانستم چرا پدربزرگ موضوع حرف را عوض کرد. شاید دیگر نمی‌دانست درباره‌ی مدرسه با من چه حرفی بزند.

همان روزی که من به دنیا آمدم، آن نهنگ خودش را به ساحل انداخت! وقتی وارد آب‌های کم‌عمق خلیج شد، بعضی از مردم لب ساحل ایستادند و نزدیک‌شدنش را تماشا کردند. مادربزرگم در آن هوای سرد زمستان داخل آب پرید و سعی کرد نهنگ را با هل‌دادن از خشکی دور کند. مادربزرگم فکر می‌کرد می‌تواند حیوانی چهل تُنی را وادار کند نظرش را تغییر دهد و جایی دیگر برود. این کار خیلی خطرناک بود. نهنگ دیگر ضعیف شده بود؛ اما اگر با دم یا باله‌اش ضربه‌ای حسابی می‌زد، ممکن بود مادربزرگ آسیب ببیند. نمی‌دانم اگر خودم آن جا بودم چه کار می‌کردم؛ مثل او تلاش می‌کردم یا فقط به تماشا می‌ایستادم.