معرفی و دانلود کتاب آلیس در کنار آتش
برای دانلود قانونی کتاب آلیس در کنار آتش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آلیس در کنار آتش
کتاب آلیس در کنار آتش اثر یون فوسه، کاوشی فراموش نشدنی در موضوع عشق است و یکی از بینظیرترین تأملات در مورد خانواده، فداکاری و شکست به حساب میآید. داستانی سورئال که شما هرگز نمیخواهید از آن دست بکشید.
اگر دنبال داستانی هستید که بتواند یک هیجان عاطفی و فکری عظیم در شما به وجود آورد، کتاب آلیس در آتش (Aliss at the fire) میتواند هیجانات زیادی که در سطر به سطرش حس میشود، از آن شما کند. این کتاب شما را در چشمانداز عظیمی از فکر و قدرت احساسی فرو میبرد.
در کتاب آلیس در کنار آتش اشاره میشود که "زیگنی" دارای خانهای قدیمی است که در نزدیکی آن آب درهای وجود دارد. او روی نیمکت خودش لم میدهد و به رویاپردازی میپردازد؛ چنانکه خودش را در بیست و چند سال پیش تصور میکند که گویا یکی از روزهای آخر نوامبر است و کنار پنجره ایستاده و منتظر شوهرش است که با قایق ماهیگیریاش به آب میزند ولی هرگز به خانه برنمیگردد. خاطرات او را تا جایی دورتر میبرد که عشق و فاجعه در هم میآمیزد.
یون فوسه در این کتاب از نثری درخشان و توهمزا استفاده میکند. انگار تمام لحظات به طور مشابه و یکسان در یک مکان روی میدهند و ارواح گذشتگان با زندگان درگیر میشوند.
یون فوسه (John Fosse) متولد سال 1959 است. او در روستایی کوچک به نام استراندبارم که در نزدیکی یکی از معروفترین آب درههای نروژ است، چشم به جهان گشود. نخستین رمان این نویسنده، در بیست و سه سالگی منتشر شد که نام آن قرمز، سیاه است. آثار او حدوداً به 50 کتاب در زمینههای مختلف میرسد.
پس از پایان تحصیلات به طور جدی به عنوان یک نویسندهی آزاد مشغول به کار شد، هر چند مدتی هم به عنوان روزنامهنگار، سخنگوی ناشران نروژی و نویسنده در یک آموزشگاه در زمینه نویسندگی خلاق فعالیت داشت، در زمینه ترجمه هم کار کرده است (البته بیشتر در حوزه نمایشنامه و از زبانهای انگلیسی، اسکاندیناوی و آلمانی). در این مدت چند اقتباس از نمایشنامههای کلاسیک نیز انجام داده است. این نویسنده و نمایشنامهنویس نروژی، جزو معرفترین نویسندههای معاصر تاریخ به حساب میآید که حتی در سال 2014 کاندید جایزه نوبل شده است.
در بخشی از کتاب آلیس در کنار آتش میخوانیم:
آلیس بر میگردد درحالی که سرسوختۀ گوسفند را روی تکه چوب تکان میدهد، به سمت کریستوفر میآید و میگوید: توراست راستی میخواهی آن جا بشینی و به این سرهای پشمالو و خونیِ گوسفندها نگاه کنی!
آلیس میگوید: مجبور نیستی این کار و بکنی و به سمت آخور میرود و از لبۀ آن برای درآوردن سرگوسفند از تکه چوب استفاده میکند. بعد آلیس به سمت کپُهای از سرهای گوسفند میرود و نوک چوب را به داخل شکاف گردن سر گوسفندی فرو میکند که کریستوفر پلکهایش را بسته بود و به داخل چوب فشار میدهد. بعد سرگوسفند را برمیدارد و به سمت آتش میرود و آن راروی شعله میگذارد. بوی تندی همه جا میپیچد.
آلیس میگوید: پسر خوبم! این بوی خوبی نیست و سَر گوسفند را با پشمهای سوخته، داخل آب کنار اسکله میاندازد. بعد سر گوسفندِ سوخته، جِلِز و وِلز میکند. کریستوفر بُهت زده و ترسیده به نظر میرسد و به سرهای گوسفند که جلوی او افتادهاند، نگاه میکند و میبیند که همانطور ساکت، مثل قبل خوابیدهاند و او انگشتش را درون دهانِ بازِ سرِ یکی از گوسفندها میکند و به سرعت، زبان آن را لمس میکند. بعد هم به دندانها چنگ میزند.
آلیس میگوید: آن سر گوسفند را همونجا بذار. اونا برای سیخونک زدن و بازی کردن، نیستند. پسر خوبی باش. کریستوفر دستش را عقب میکشد و به آلیس نگاه میکند. وسط آن آبی بیکران، کریستوفر، قایق قهوهای مایل به سیاهی را میبیند که آن جا افتاده. پس از آن یک قدم دیگر برمیدارد و بعد یک قدم دیگر به طرف اسکله و دور میشود و به قایق سیاه و زیبا، میان آبی خلیج نگاه میکند. کریستوفر به سمت اسکله میدود و در لبۀ آن قرار میگیرد. قدم دیگری بر میدارد، حالا زیر پایش خالی میشود و به داخل آب میرود. آلیس جیغ میزند: خدایا کمکش کن!
آلیس سَر گوسفند و تکه چوب را به حال خودش رها میکند و صاف روی اسکله دراز میکشد، دستش را دراز میکند و داخل آب را لمس میکند و یک پای کریستوفر را پیدا میکند و چنگ میاندازد و پا را به سمت خودش میکشد. بعد هم دست کریستوفر را مییابد و از لبۀ اسکله بیرون میکشد.
آلیس میگوید: این چه کاری بود کردی! من چند دقیقه ازت غافل شدم و تو دویدی توی آب! به تو نمیشه اعتماد کرد. چطوری این اتفاق افتاد؟ آلیس کریستوفر را بلند میکند و او با تمام قدرتش شروع به جیغ کشیدن میکند. آلیس او را به سینهاش میفشارد و با عجله به سمت آشیانۀ قایقها، میرود. آلیس میگوید: آب خیلی سرده و باید تو را به داخل ببرم تا گرم شی. نباید سرما بخوری، پسر خوبم. الان گرم میشی. حالا خشکت نزنه. مامان آلیس اینجاست تا تو رو مشت و مال بده که گرم شی. تو پسر خوبی هستی.
آلیس، پشت کریستوفر را چندبار مشت و مال میدهد و خودش را میبیند که ایستاده و به کریستوفر که آنجا نزدیک او روی نیمکت دراز کشیده، نگاه میکند تن کریستوفر خیس است و کمی هقهق میکند و بدنش دچار لرزه شده. حالا زیگنی هم، آلیس را میبیند که میرود و در اتاق خواب را باز میکند، داخل میشود و با یک پتوی پشمی برمیگردد. آلیس روی نیمکت میرود و پتو را روی کریستوفر میکشد. بعد لبۀ نیمکت مینشیند و دوباره شروع به مشت و مال دادن پشت کریستوفر میکند و چندینبار پشتش را میمالد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آلیس در کنار آتش |
نویسنده | یون فوسه |
مترجم | الهه ارومیه |
ناشر چاپی | انتشارات ماهابه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5205-96-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |