معرفی و دانلود رایگان کتاب تولد یک زندگی
برای دانلود قانونی کتاب تولد یک زندگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تولد یک زندگی
کتاب تولد یک زندگی نوشتهی محمدعلی قجه، داستان تبدیل شدن دانه سیبی به یک درخت تنومند را روایت میکند.
دانه سیبی در دل خاک میروید و رشد میکند، گل میدهد تا آنجا که به درخت بزرگی تبدیل میشود. در تمام مسیر مشکلات فراوانی پیش رویش قرار میگیرد که حتی باد و طوفان هم توانایی متوقف کردنش را ندارند. او در طول زندگیاش دوستانی را مییابد که هر یک دنیای زیبا و دل انگیزی دارند اما نه زبانشان را میفهمد و نه عمرشان آنقدر بلند است که در کنارش باشند. او در این مسیر طولانی عشق را میبیند؛ عشق دو انسانی که به او رنگ جدید و تازهای از دنیا را نشان میدهند.
در بخشی از کتاب تولد یک زندگی میخوانیم:
حوالی عصر بود و پیکره ملتهب خورشید کرخت و خسته میان ستیغ کوههای بلند فرومیرفت.
و در سویی دیگر، دشت پهناور در سکوتی عمیق فرورفته بود. سکوتی که گویی هیچ کس را یارای شکستنش نبود. نه کبوترها، نه سنجابها و نه پینه دوز کوچکی که به تندی از میان علفها و بوتهها میگذشت.
و نه حتی زنبوری که بر روی گلی نشسته بود، حتی او هم میلی به پرواز نداشت.
باد هم آرامآرام میوزید. چرا که میدانست آن پایین، سیب سرخ کوچکی آرمیده است.
آنگاه باد گوشهایش را تیز کرد و سپس توانست صدای تپش قلب کوچکی را میان سیب بشنود.
اما به ناگاه در میان سکوت ژرف، از دوردست صدای همهمهای برخاست. صدایی که از آن سوی آسمان میآمد. صدای غارغار دستهای از کلاغها، موجودات منفوری که هر از گاهی بر این دشت زیبا حملهور میشدند.
همه حیوانات از آنها هراس داشتند. چراکه آنها غارتگرانی بیرحم بودند. کلاغها به سرعت از دوردست آمدند، بر بالای گلها و بوتهها چرخیدند و از آن بالا به هر سو سرک کشیدند.
همه آنهایی که در دشت زندگی میکردند با شنیدن صدای آنها پنهان شده بودند و دشت خالی شده بود.
اما کلاغها گرسنه بودند و باید به هر طریق ممکن چیزی برای خوردن مییافتند. پس به جستجوی حریصانه خود ادامه دادند و هر یک به سویی رفتند.
تعدادی میان بوتهها رفتند و تعدادی دیگر با دیدن درخت مرده سیب به آن سو پریدند و میان شاخههای خشکیدهاش نشستند و سپس بیرحمانه با نوکهای تیزشان شروع به کندن پوسته ترک خورده درخت کردند، چراکه هنوز در یادشان بود که این همان درختی است که بارها آنها را فراری داده است و حالا مرده بود و این غارتگران میتوانستند با خیال راحت به تهاجم خود ادامه دهند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تولد یک زندگی |
نویسنده | محمدعلی قجه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 197 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |
کتاب داستان «تولد یک زندگی» در ۴۱ فصل تنظیم شده که چکیده آن به شرح زیر است:
دانه سیبی در دل خاک فرو میافتد و رشد میکند. در دامان این مادر مهربان به درخت بزرگی بدل میشود.
او در طی سالهای طولانی زندگیاش دوستان بسیاری پیدا میکند. آنهایی که نه زبانشان را میفهمد و نه عمرشان و به حدی است که در کنارش باشند.
اندکی بعد عشق انسانها را تجربه میکند. عشقی که در زیر سایه او رشد میکند بالنده میشود.
و زندگی در این بستر دل انگیز متولد میشود.
در قسمتی از این داستان میخوانیم:
شب بود. شبی غرق در سکوت. سکوتی تلخ و پرمعنا. معنایی که درخت سیب ترجمانش میکرد. درکش میکرد و با آن میگریست.
سکوتی به ژرفای تمام تنهاییاش. حتی با آن که درخت گیلاس در کنارش بود. چرا که او بود و انبوهی از هراسها. هراسهای بی پایان.
هراسی که هر روز با دیدن آن سوی جنگل ویران شده بیتر در او برانگیخته میشد. او میدانست که دیر یا زود موج سیاه خودخواهیهای انسانها همهچیز را خواهد بلعید. جنگلها را. گلها را. خرگوشها را. حتی لانه کوچک گنجشکها.
این به راستی دردناک بود. هر روز دردناک تر از روز قبل. این که درخت سیب ناچار بود تمامی تلخیها را بر کام خویش ریزد.
چرا که نمیخواست هیچ یک از جانداران و گیاهان آنچه را که به دست انسانها در آن سوی دشت بکر ساخته شده بود ببینند.
کارخانهها را. دودها را …