نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی گردو یا بهشت، مسئله این است - رفیق شامی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
لیلی جواهری فرد
۱۴۰۳/۱۱/۰۶
شنیدن این داستان کوتاه و در غالب طنز با بیان شیوا و زیبای گوینده بسیار دلپذیر بود و شنیدنش را به دوستان توصیه میکنم؛ در کتاب جمله ای عنوان میشه که خیلی به نظرم جالب و قابل تامله که مادر یوسف هرچه فقیر تر میشد مومن تر میشد و این کاملا در تضاد با جمله معروفیه که میگه از هر دری فقر وارد بشه از در دیگه دین خارج میشه!! و چقدر جالبه که مادر یوسف فقر روزافزونشو نتیجه سرنوشت و شاید نوعی آزمون الهی میدونه و به همین جهت روز به روز ایمانش بیشتر میشه و پسرش با هوش و درایتی که داره در صدد تغییر این سرنوشتیه که مادرش فکر میکنه تقدیر الهیه و این دقیقا وضعیت کشورهایی که بر اساس دین اداره میشن و تدین محور اصلی اداره اون کشورهاست که برای ادامه حیاتشون فقرا را با این اعتقادات که فقرشان نتیجه تدینشان و نوعی آزمون الهی است قانع میسازن و دقیقا شعر هرکه در این بزم مقرب ترست جام بلا بیشترش میدهد مصداق این طرز فکر است که امیدوارم نسل های بعدی با آگاهی و شعور روز افزون بر این افکار واهی غلبه کنند و خود را قربانی سرنوشت و اصولی بی پایه ندادن و برای گرفتن حقشان تلاش کنن🙏🙏
maniya
۱۴۰۳/۱۱/۱۰
داستان در مورد یک پسر بود که می‌خواست از جبران بامیه فروش یک کاسه بامیه بخرد اما زمانی که جبران حواسش نبود و در حال خنده با شاگردش بود تصمیم گرفت پول بامیه یعنی یک لیر را ندهد و رفت شاگردش آمد و گفت پول را ندادی او به دروغ گفت که داده است اما با خود گفت بهتر است پول را بدهد تا به بهشت برود و اگر ندهد یک هفته گردو می‌خورد و در آخرت جهنم می‌رود یاد دوستش یوسف افتاد که پدر نداشت او مرغ ۴ لیر می‌خرید آن را در شهر به ۷ لیر می‌فروخت و ۳ لیر با مادرش روزگار می‌گذراند روزی بر حسب اتفاق ۷۵ لیر فروخت و مادرش گفت دست به آن پول نمی‌زند یوسف کلی چانه زد تا مادرش قبول کند پول را به کلیسا ندهد و در عوض پیش کشیش اعتراف کند وسف پیش کشیش رفت و اعتراف کرد که همیشه شرافتمندانه کار می‌کند اما روزی که در حال فروختن مرغ بود کشیش یکو عصبانی شد و گفت چی مرغ می‌فروشی؟ و شروع به زدن یوسف کرد. پس تصمیم گرفت او نیز پیش کشیش نرود از آن جا که کشیش آن‌ها برادر جبران نیز هست. در واقع این داستان افرادی را نشان می‌دهد که به ظاهر دیندار هستند. همچنین افراد فقیر و پولدار را نیز بیان می‌کند.
محبوبه وفادار
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
رفیق شامی خیلی زیبا و طنز گونه افکار بیشتر آدمهای دین مدار رابه صورت داستان کوتاه درآورده واز دیدگاه پسرک قصه راپیش برده دقیقا مانند آدم بزرگهایی که ادعای دینداری میکنند وبفکر سود وزیان خودشان هم هستند وگاهی هم کلاه شرعی سردیگران میگذارند. درجمله ای که میگوید هرچه فقیرتر مومن تر، دراینجارفیق شامی خیلی زیبا وظریف میگوید و درد جوامع مستضعف را بقلم مینویسد. خریدوفروش مرغ درکمد لباس، ماجرای اعتراف یوسف برای کشیش وبقیه داستان خیلی زیبا وقشنگ به رشته تحریردر آورده، پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید من خودم چندبار گوش کردم وهرچندبار لذت بردم. صدای خوب راوی شنیدن قصه راچند برابر قشنگترکرده. درآخرازتمامی دست اندرکاران کتابراه نیز نهایت تشکر و قدردانی رادارم.
سما جعفری
۱۴۰۳/۱۰/۰۸
داستان خیلی بانمکی بود. درباره‌ی افرادیست که با وجود ثروت و ادعای دینداری، هر کاری که دوست دارند انجام میدهند. در مقابل زندگی افراد فقیر را هم نشان میدهد که هر یک به نوعی زندگی میکنند. فروشنده‌ای که حرص مال میزند، کودکی که پول فروشنده را نداده و میخواهد برای خودش بردارد و پسربچه‌ی دیگری که بارها یک مرغ را به یک نفر میخرد و میفروشد. با این قسمت داستان خیلی خندیدم. ولی زندگی آدمها مثل هم نیست. خیلی از مردم دارا مثل هم زندگی نمیکنند و مردم ندار هم، همینطور. برای عده‌ای وجدان و راه درست کسب روزی مهم نیست ولی برای عده‌ای از آن‌ها هم اهمیت دارد. مثل مادر پسرک مرغ فروش. با وجود یکسان بودن شرایط، آدمهای مختلف روشهای متفاوتی را برای زندگی انتخاب میکنند.
S. A
۱۴۰۳/۱۰/۰۹
جالب بود واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنندچون به خلوت می روند آن کار دیگر می کننداین فروشندگان بهشت ظاهرا سهمی برای خود نمی خواهند🤔یه جای داستان میگه یوسف هر چی فقیرتر میشه مومن تر میشه واین مومن ما یک مرغ را چگونه می فروشد؟؟؟ البته بر این کودک خرده ای نیست وقتی مبلّغ دینی اش آنگونه هست. اینگونه الگوها و کردارهاست که جامعه و انسانیت را به قهقرا کشانده اگر چه این حکایت، طنز است اما طنزی به تلخی یک واقعیت زهرآلود
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۱۱/۳۰
داستان ساده و جالبی بود درباره مقایسه بین زندگی و رفتار انسان‌های ثروتمند و فقیر و واقعیت زندگی کسانی که ادعای دینداری میکنن و دستورالعمل‌ها و راهنمایی‌هایی که درباره دین به فقرا و افراد عادی جامعه دارن ولی خودشون بهش باور ندارن و عمل نمی‌کنن. این داستان با تمام سادگی که داره ولی مفاهیم عمیقی رو بیان میکنه. گویندگی و اجرای متن عالی و دلنشین بود.
زری بانو
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
رفیق شامی با نام اصلی سهیل فاضل نویسنده و منتقد سوری-آلمانیست که کتاب صوتی گردو یا بهشت را نگارش کرده است و ما کتابراهی‌ها با صوت گوشنواز جناب حمید زرگر باشی این حکایت‌های دلنشین را می‌شنویم.
از شنیدن این کتاب بسیار لذت بردم و به همه‌ی دوستان هم وطنم شنیدن آنرا تقدیم می‌کنم.
موسوی
۱۴۰۳/۱۱/۰۴
خیلی داستان بامزه و پرمغزی بود، از تفکر یه کودک برای انتخاب لذت این دنیا و ثواب آخرت، و داستان یوسف هم جالب بود، به نظرم یه جور قیاس به دنیای بزرگترها بود که دائم در حال دست و پا زدن بین این دنیا و اون دنیامون هستیم و متاسفانه این دنیای حاضر و لذاتش هست که بیشتر انتخاب میشه😢
مجیدناجی
۱۴۰۳/۱۰/۰۴
داستان روایت توصیف روزگار فقیر و ثروتمند است. فقیری که یک دانه باقالا را از کاسه او بر میگردانند اما زحمتکشانه و باشرافت زندگی میکنند. اما از آنسو فساد بسیار زیاد از زندگی ثروتمند و تبلیغ کنندگان دین و فروشندگان بهشت و جهنم بوی کثافت اطراف پخش میشود. ممنونم از عزیزان کتابراه
Shima
۱۴۰۳/۱۱/۲۰
داستان دوست داشتنیه و طنز رفیق شامی در بیان مسائل اخلاقی و دینی و اجتماعی واقعا فوق العادست وبه نظرم بیان احساسات دو کودک به دزدی واقعا به خوبی گفته شده ممنون از کتابراه
پروانه رضایی
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
بسیار عالی بود. مختصر و مفید. خیلی لذت بردم. واقعیت جامعه هست، البته همه ی جوامع! به قول پروین اعتصامی: گفت والی از کجا در خانه ی خمار نیست!!
مارال قاسمى
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
داستان بامزه ای بود. داستانی در باره این بیت حافظ: «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنندچون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند»
محیا
۱۴۰۳/۱۱/۰۳
داستان کوتاه بامزه ایه مخصوصا داستانی که خود شخص اول داستان بیان میکنه و گویندگی داستان هم با چند صدا جذاب و دلنشین بود
محمود حسین پور
۱۴۰۳/۱۱/۲۴
خیلی جالب بود حتماً گوش کنید ازصدا پیشگان هم تشکر میکنم من کتاب صوتی زیاد گوش میکنم این یکی از بهترین هاست
زینب سبزعلی
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
از کتابراه ممنونم بابت کتاب های صوتی رایگان دوستان لطفا داستان رو کامل تعریف نکنید و لطف کتاب نکاهید.
سمیرا سپهرنیا
۱۴۰۳/۱۱/۱۵
جالب بود گوینده مرد عالی بود متن خلاق بود و با توجه به کوتاه بودن و رایگان بودنش کاملا ارزش وقت گذاشتن داره
محدثه کارگر
۱۴۰۳/۱۱/۰۷
این کتاب طنز تلخی است که به گونه ای جداب وکوتاه حقایق را بیان مکند لطفا این داستان جواب وکوتاه را گوش کنید
مهدی کهن
۱۴۰۳/۱۰/۱۹
با حال بود یوسف عجب بچه مومنی بوده تعریف نویسنده از آدم مومن خیلی جالب و تامل برانگیزیدر کل کوتاه و با حال بود
جوادکرمی
۱۴۰۳/۱۰/۰۹
سلام خیلی خوب بود و به ما میگه همیشه نمیشه از شغل یا کاره یک نفر آخرت اونو توی بهشت دید و فروختن آخرت ما با چیزهای جزئی
ژیلا شجاعی
۱۴۰۳/۱۱/۱۴
گوینده عالی، موسیقی بیکلام عالی. داستان جالبی بود. ممنون از صدا پیشگان ‌ ممنون از کتابراه⚘👌
Naser izadi
۱۴۰۳/۱۱/۱۳
حقیقتی تلخ که امروز فرهنگ عمومی شده است کسانی که هم بهشت را ترجیح دهند سخره چپاول گران هستند
حمیده بغدادی
۱۴۰۳/۱۱/۰۸
خیلی خوب بود کتابی با دست مایه طنز و کشیش گنه کاری که دیگران گناه شون جلوش اعتراف میکردن
Fatemeh Rezaee
۱۴۰۳/۱۰/۱۸
کوتاه ولی جالب و کمی هم خنده دار بود ارزش گوش دادن رو داره واقعا. پیشنهاد میکنم به همه
طاهره
۱۴۰۳/۱۱/۲۹
از شنیدنش لذت بردم هم داستان جالب بود هم صدای راوی شنیدنی بود
ممتاز
۱۴۰۳/۱۱/۲۶
کمی پراکنده شد و دنبال کردن مسیر داستان گیجت میکرد ولی سرگرم کننده و جالب بود..
ف ص
۱۴۰۳/۱۱/۲۰
داستان از ساختار خوبی تشکیل شده بود و راوی هم صدای خوبی داشت ممنون.
مریم نوری
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
گردو یا بهشت من میگم هر دو خوب بود گوش دادنش خالی از لطف نیست با این که کوتاه
Zainab Ali yari
۱۴۰۳/۱۱/۱۸
من به این چیزا علاقه دارم و از این کتاب و نویسنده‌اش متشکرم💖
ساجده بهمنی
۱۴۰۳/۱۱/۰۳
داستان خیلی کوتاه بود اونجوری که توقع داشتم و تصورم از اسم کتاب بود اصلا نبود
فایزه خواجه
۱۴۰۳/۱۰/۱۴
داستانش بدنبود ولی تیم گوینده و صدای پس زمینه خیلی خوب و حرفه‌ای بود
مجید سروش
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
چقدر این کتاب خوب بود منم ه‌میشه گردو رو انتخاب میکنم
لیلا شالیاری
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
داستان کوتاه اما پر معنی که شنیدنش رو بهتون توصیه میکنم
محمدرضا
۱۴۰۳/۱۱/۰۶
داستانش عالی و فوق العاده بود پیشنهادش می‌کنم حتما بخونید.
Marzi B
۱۴۰۳/۱۱/۰۱
کوتاه ولی عالی بود داستانش. خلاقیت نویسنده قابل ستایشه
الهام طاهریان
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
خیلی داستان بامزه‌ای بود حتما حتما حتما بشنوید
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۱۰/۰۹
خوب بود و حتما پیشنهاد میکنم حتما حتما بخونید
علی دادمهر
۱۴۰۳/۱۲/۰۳
بسیار عالی بود. کیف کردم
مینویی
۱۴۰۳/۱۲/۰۲
به نظر من بهشت بهتر از گردو است.
نفیسه ایزدی
۱۴۰۳/۱۲/۰۲
زیبا و عالی بود 👌🏻
فرهوداحمدی
۱۴۰۳/۱۲/۰۱
توصیه میکنم گوش کنید
tina'm
۱۴۰۳/۱۱/۲۸
کتابی کوتاه و شنیدنی بود بخونیدش
Zhila
۱۴۰۳/۱۱/۲۶
جالب و آموزنده وهمچنین شیرین بود
محمدرضا دلیری
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
داستان جالب خوبی بود ممنون از شما
هلن محبی
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
خیلی از شنیدنش لذت بردم اموزنده بود ❤️
Mohammaf
۱۴۰۳/۱۱/۱۳
داستان خوبی هست، مختصر ومفید
hashemi hashemi
۱۴۰۳/۱۱/۰۲
داستان جالبی بود. ممنون
سهیلا رفیعی
۱۴۰۳/۱۰/۱۸
سرگرم کننده بود عالی
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۳/۱۰/۱۱
خیلی جالب بود باتشکر از کتابراه
Bahar
۱۴۰۳/۱۱/۱۲
به درد نمیخورد 🥱
ملیکا نظری
۱۴۰۳/۱۱/۰۴
کتاب خیلی عالی بود
1 2 >>