نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی قصاب بدون گوسفند - آناهیتا بهبهانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
maniya
۱۴۰۳/۱۱/۱۳
داستان در مورد مردی به نام جاوید بود که سال‌های طولانی بی‌گناه در زندان بود و وقتی میانسال شد و تمام موهای سرش سفید شد. آزاد شد برادر کوچکش جهان دکتر شده بود و مادرش سال‌ها غصه خورده بود وقتی برگشت پسر آن مقتول یعنی ناصر به انتقام خون پدرش آمد تا جاوید را سلاخی کند. اما مادرش جلوی پسرش ایستاد و گفت باید من را بکشی چون من پدرت را کشتم جهان که حال شده بود گفت اون یک قتل غیر عمد بوده برای تو داری قتل عمد می‌کنی و و حکمش اعدام است. ناصر که این حرفا حالیش نبود گفت کم من صادر می‌کنم و چاقوی تیزش را درآورد. مادرشان جلو آمد و اعتراف کرد که او پدرش را کشته در واقع در گذشته پدرش مزاحم او شده و گفته که عاشق است آن زن هم او را هول داده همان موقع سرش به شوفاژ خورده و می‌میرد پسرش جاوید قتل را به گردن می‌گیرد یک قتل غیر عمد که باعث شده پدرشان سکته کند و آن‌ها از آن شهر بروند و سال‌ها در غم غصه به سر ببرند. ناصر با شنیدن این اعتراف شوکه می‌شود. شنیدن حقیقت او را تحول می‌کند.
A.asgari
۱۴۰۳/۰۴/۱۹
کتاب خوبی بود کتاب حس و حال لوطی گری های قدیم و فیلم های قدیمی و میداددرباره ی پسری بود که به اتهام قتل به زندان رفته و حالا بعد از چندین سال که موهاش سفید شده برگشته مادرش از امدنش خوشحاله اما یهویی. رضایت دادن و در روز عید قربان حسه بدی بهشون داده و دلشوره دارناز حس و حالی که پسر ازاد شده و مادرش نذری میده به همسایه ها از اینکه برادر کدچیکترشو ندیده بود و گفته بود به دیدنش نیاد تویه زندان برای نذری قرار بود قصاب بیاد وقتی درو باز کردن پسر مقتول که پسر عموش بود داخل میاد و با چاقو زخمیش میکنه و دنبال خون پدرشه که یهو مادرش پسر میگه که پسرم بی گناهه و درد آبرو و عفتش پدرشو هول داده و مرده و پسرش قتل و گردن گرقته ممنون از کتابراه
مجیدناجی
۱۴۰۳/۱۲/۰۳
داستان در مورد قتلهای ناموسی است و حادثه‌های بعد از آن. در داستان پسری قاتل عموی خود است. وقتی بعداز سالها رضایت گرفته وآزاد میشود در عید قربان به خانه میرسد. خانواده عمو در فکر شوم به قتل رساندن قاتل پدر رضایت داده‌اند. پسر عمو سراغ قاتل پدر که پسر عمویش است می‌آید درگیرمیشوند و با چاقو به شانه او ضربه‌ای وارد میکند. اما در این زمان مادر قاتل لب به سخن میگشاید و اعتراف میکند که پدر مقتول تو قصد تجاوز به من را داشته او را هول میدهد سرش به شوفاژ خورد و میمیرد. پسرم جرم مرا بگردن گرفته از خودگذشتگی میکند. ممنونم از کتابراه
Shahrbanoo Afshan
۱۴۰۳/۰۷/۱۴
با اینکه داستان کوتاهی بود ولی پیام خود را به آسانی رساند استثمار و به بندگی کشاندن، زن که با کمک دین و مذهب و اعتقادات خرافی به آن جنبه‌ی قانونی نیز داده‌اند و چیزی که در میانه‌ی این تاریکی ظلم و جور میدرخشد و امید بخش است همان عشق زیبا‌ی بین دختر و پسر میباشد که دردناکی داستان را کم میکند. با سپاس فراوان از کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۳۰
گاهی اوقات افرادی پیدا می‌شوند که از خود گذشتگی می‌کنند و برای اینکه عزیزترین افراد زندگیشان، آسیبی نبینند، گناه دیگری را گردن گرفته و بی‌آبرویی، تنهایی و از دست رفتن جوانی را در سکوت به جان می‌خرند. مشابه همین داستان در تله فیلمی به نام «تنهایی» نیز روایت شده بود که من خیلی دوستش داشتم و این قصه مرا به یاد آن انداخت.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۴/۰۹
گاهی شرایطی توی زندگی پیش میاد که مجبوری بهش تن بدی و همراه باشی یا حتی بخاطر نزدیکترین افرادت توی زندگی از جان شیرینت بگذری تا اونها رو از شرایط سختی که نا خودآگاه سرنوشت دچارشون کرده، رها کنی. و در نهایت این حقیقته که پنهان نمی ماند و چهره ی واقعیت عیان می شود تا مرد از نامرد تفکیک پیدا کند.
مهری هادی زاده
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
چقدر آخر کتاب شگفت زده شدم که قتل و پسر برای مادر و بخاطرش گردن گرفته بود و چقدر غم انگیز ک فقط برای عفت دفاع کرده بود و متاسفانه طرف ب قتل رسید چرا یه ادم باید انقد پلید باشه ک زن برادرش چشم بد داشته باشه ک این همه بعدش اون خانواده تاوان پس بدن
محبوبه وفادار
۱۴۰۳/۱۲/۰۱
داستان کوتاهی ازخانم بهبهانی قشنگ بودودرموردقتل غیرعمد وفداکاری فرزند برای مادرش وسختی گذرعمر درزندان بدون اینکه مقصر باشی همه وهمه این موارد داستان راجالب کرده بود. سپاس از دست اندرکاران کتاب راه.
حسین مقصودی
۱۴۰۳/۱۱/۱۰
کتاب تقریباخوبی بودولی گویندگی ضعیف آقای رضایی همون اندک روهم ازبین برده ایشون شایددرزمینه‌های دیگه همین امرتواناباشن ولی درامر گویندگی داستان چندان موفق نیستند با عرض پوزش از ایشون
masi
۱۴۰۳/۰۴/۲۰
نمیدونم منظور از این کتاب چی بودبا موضوعش کاری ندارما با گوینده و ناشران عزیزش کار دارم گوینده که غلط میخوند دوباره برمیگشت درستش میکرد کیفیت صدا هم که خیلی بد بود
فاطمه خجسته
۱۴۰۳/۰۳/۲۶
اعصابم خورد شد شنیدمش، هم شبیه داستانهای قدیمی بود و هم خیلی تلخ بود. اغلب کتاب نویسنده های ایرانی رو تهیه نمی کنم یک علتش تکراری بودن مطالبه، یک علت دیگه اش اینه که اغلب غمگینم میکنه
manijeh poormohammadi
۱۴۰۳/۰۹/۲۹
قدیم همه چیز فرق داشت، همه چیز قشنگتر بود، برادربزرگترها بزرگی بلد بودن، فداکار بودن. آدم ها نجیب تر بودن. این کتاب لوطی بود ومشتی بودن رو یاد آدم میاره.
اکبر ایزدی
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
در زمان قدیم لوطی گری در بسیاری از نقاط وجود داشت آنچه در این کتاب بیشتر بارز بود حفظ و دفاع از ناموس در دیدگاه نویسنده از اهمیت خاصی برخودار بود
خدیجه لطیفی
۱۴۰۳/۰۴/۰۷
داستان کوتاه وجالبی بود مردی که حتی در مقابل کوچکترین تغییر مقاومت می‌کند و تعصب دارد وتا جایی که دوست دارد همه باب میل او حتی در خوردن نحوه میل کباب عمل کنند
شهلا سادات حسینی
۱۴۰۳/۱۲/۰۵
داستان دررابطه با رازهای مگوی خانوادگی است که گاهی اوقات ندانستن آن باعث فاجعه های بزرگی میشودو اینکه چه زندگیهایی بخاطر آن نابود میشود
Vahid.karimi
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
من شخصا چون فیلم و کتاب ده چهل تا ۶۰ رو علاقه مندم واین هم یه جورهای مرام اون زمان رو یادآوری میکنه واسم جالب بود
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
داستان زیبای بود و همیشه کسی که میبخشه کریم هست، یعنی می تونه و در توان داره که انتقام بگیره ولی بگذره ممنون از کتابراه
شیرین احمدی
۱۴۰۳/۰۶/۱۳
خیلی با مظمون داستان ارتباط نگرفتم ولی متشکر از عزیزانی که تدارک این کتاب را برای ما کتابخانها‌ی در خانه میبینند
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۳/۲۲
نمیشد حدس زد که آخر داستان چطور هست و بیانگر داستان ها و فیلم فارسی ها و لوطی گری های چندین سال قبل بود.
محمدرضا غلامی
۱۴۰۳/۰۴/۰۲
حیف که آخرش مشخص نشد چی شد بی نتیجه موند واقعاً نویسندش خوب داستانشو احساساتی کرده.
Amirhossein
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
داستان بدی نبود و فضا سازی نیاز به درک داشت و خوب بود اما پایان بندی بسیار نپخته و ضعیف بود.
ابوالفضل
۱۴۰۳/۰۶/۰۸
اصن جالب نبود اخرش نا معلوم بود صدا گذاری افتضاح بود تصویر جالبی نداره
نابغه
۱۴۰۳/۰۳/۲۵
نمیشه گفت بد بود. ولی درحدی نبود که بخوام مثل بقیه ازش تعریف کنم
رضا برزین
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
کتاب ارشمندی است و مفهوماتی بسیار نکته دارد.
بهاره پیری
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
عالی ممنون از نویسنده از خوبش واقعا داستان عالیه
آرزو ابوالحسنی
۱۴۰۳/۱۱/۰۱
عالی بود
حسین
۱۴۰۳/۱۰/۱۹
یک کتاب معمولی بد نیست
کورش ساکن
۱۴۰۳/۱۰/۰۴
داستان جالبی بود بیان بسیار عالی بود
sory estghlaly1998
۱۴۰۳/۰۸/۲۲
عالی بود حس زندگی‌های قدیمی رو میداد
سورن سلیمی
۱۴۰۳/۰۸/۱۹
از بین کوتاه‌ها بهتر از بقیه بود
Amirryza
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
کتابی با داستان جالب پیشنهاد میکنم
خلیل
۱۴۰۳/۰۵/۰۹
واقعا خیل آموزنده بود
علی گنجه ای
۱۴۰۳/۰۵/۰۷
به سبک داستانهای صادق هدایت. زیبا بود.
غلامر‌ضا بیات
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
قصه بدی نبود به نظر من نتیجه گیری نداشت
meysam raeisi
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
یه داستان تکراری تو این مملکت
دریا صبوری
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
آخرش نامفهوم بود پخته نبود
محمد صالح ازمری
۱۴۰۳/۰۳/۲۱
بسیار فوق‌العاده بود
سید شاهین موسوی نیا
۱۴۰۳/۰۸/۰۹
داستان جالبی بود
جواد حسینی
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
خیلی کلیشه‌ای بود