نقد، بررسی و نظرات کتاب فروچاله - زینب حبیبی
مرتبسازی: پیشفرض
ترنج
۱۴۰۳/۰۷/۱۴
10
متاسفانه هرچه سعی کردم نتونستم تمومش کنم ولی بیشتر از سه چهارمش رو خوندم به امید بهتر شدن اما داستان دختری جنوبی که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به تهران مهاجرت کرده بود ولی ۱نصراف داده بود. چرا؟ من درست نفهمیدم (شاید چون کتاب رو تموم نکردم) بعد به سفارش و ضمانت زبونی یک دوست مشغول فروشندگی در یک بوتیک شده بود. و به علت حواس پرتی و اختلاف حسابی که پیدا میکنه اخراج و مجبور به پرداخت کسری حساب میشه. این کلیت داستانه ولی نویسنده اینقدر هذیانها و تراوشات پریشان ذهنی خودش رو در خلال داستان گنجونده که یه جاهایی مخاطب سرگردان میشه که یعنی چی الان این چی میگه؟!!!!! انگار نویسنده در این داستان کوتاه و ساده قصد داره بزرگترین سوالات فلسفی ذهنش رو باربط و بی ربط بگنجونه. سبکش جالب نبود به نظرم. حتی جر وبحث و درگیری ساختگی راوی با شخصیت اصلی یعنی منیره که انگار از دو زاویه مختلف به مسائل نگاه میکنند شاید جدید باشه ولی جذابیتی نداره. دعواهای خاله هه با بچه هاش و فساد اخلاقی دخترخاله اش هم اگر با نیت نشون دادن فضای فرهنگی و خانوادگی و جو حاکم برپایتخت امروز نوشته شده خیلی کلیشه ایه. در کل ازش خوشم نیومد و توصیه اش نمیکنم.
کتاب "فروچاله" توسط زینب حبیبی نوشته شده است و داستان دختری به نام منیره را روایت می کند که برای تحصیل در مقطع دکتری از خوزستان به تهران آمده است. این کتاب به خوبی مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد که دختران جوانی که به دنبال تحصیلات تکمیلی به شهرهای بزرگتر می آیند، با آن ها مواجه می شوند. تحلیل شخصیت: شخصیت منیره به خوبی تحلیل شده و نشان دهنده چالش هایی است که دختران جوانی که به دنبال تحصیلات تکمیلی به شهرهای بزرگتر می آیند، با آن ها مواجه می شوند. او نه تنها با مشکلات مالی بلکه با مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز مواجه است. روایت جذاب: روایت کتاب جذاب و گیراست و خواننده را تا انتهای داستان نگه می دارد. نویسنده با استفاده از زبان ساده ولی تاثیرگذار، داستان را روایت می کند و خواننده را در دنیای شخصیت هایش وارد می کند. پیامی قوی: کتاب "فروچاله" پیام قوی ای در مورد حقوق زنان، نقش آموزش و پرورش در توسعه فردی و اجتماعی، و تأثیر محیط شهری بر رفتار و تفکر انسان ها دارد. مشکل های اجتماعی: کتاب به خوبی مشکلات اجتماعی مانند تبعیض جنسیتی، نابرابری اقتصادی، و فشارهای فرهنگی را نشان می دهد. این موضوعات به خواننده امکان می دهد تا به تأمل در مورد وضعیت اجتماعی ایران بپردازد.
کتاب "فروچاله" داستانی جذاب و پیچیده است که به طور عمیق به موضوعات روانشناسی، جامعهشناسی و روابط انسانی میپردازد. زینب حبیبی در این اثر با ایجاد یک فضای تاریک و غمانگیز، نشان میدهد که چطور افراد در شرایط مختلف میتوانند در "فروچاله" احساسات و مشکلات خود غرق شوند و به نوعی از زندگی بیخبر باشند.
نکته مثبت این کتاب این است که نویسنده توانسته احساسات پیچیده انسانی را به شکلی ملموس و قابل لمس بیان کند. داستان جذاب و به نوعی غمانگیز است و میتواند هر خوانندهای را به فکر وادار کند. با این حال، ممکن است برای برخی از خوانندگان، فضای تاریک و افسردهکننده کتاب کمی سنگین و طاقتفرسا باشد.
اگر به داستانهای روانشناسی و اجتماعی با شخصیتهای پیچیده و موضوعات عمیق علاقه دارید، این کتاب میتواند انتخاب خوبی باشد. اما اگر از فضاهای غمگین و سنگین دوری میکنید، ممکن است این کتاب برایت مناسب نباشد.
نکته مثبت این کتاب این است که نویسنده توانسته احساسات پیچیده انسانی را به شکلی ملموس و قابل لمس بیان کند. داستان جذاب و به نوعی غمانگیز است و میتواند هر خوانندهای را به فکر وادار کند. با این حال، ممکن است برای برخی از خوانندگان، فضای تاریک و افسردهکننده کتاب کمی سنگین و طاقتفرسا باشد.
اگر به داستانهای روانشناسی و اجتماعی با شخصیتهای پیچیده و موضوعات عمیق علاقه دارید، این کتاب میتواند انتخاب خوبی باشد. اما اگر از فضاهای غمگین و سنگین دوری میکنید، ممکن است این کتاب برایت مناسب نباشد.
زینب حبیبی در کتاب فروچاله، از غم و ناکامی مینویسد و داستان بانویی را به درد و رنج به تصویر نوشته است.
کتاب کششی برای من نداشت و نتوانستم با آن ارتباط بگیرم و کمی پیچیده و سنگین نوشته شده است.
زینب حبیبی بین تصور خویش و نوشتن داستان نتوانسته است تمایزی قائل شود و در لابلای سطرهای قصه گاهی دلنوشتهها و پرشهای فکری خویش را به متن افزوده است، شاید.
داستان در چالهای روزمره از زندگی و زیستن درگیر است و بین ماندن یا نماندن دست و پا میزند گویی بودن یا نبودن مسأله این است.
روایت داستان روال منطقی ندارد و با ادبیات ساده نگارش شده است ولی خاص علاقمندان به این ژانر نوشتن است.
زینب حبیبی در کتابش فروچاله، از اینکه نوشته است دست مریزاد دارد اما مخاطب خود را در این نوع نوشتن جا دارد که بیشتر درگیر متن کند و شاید نیز این نوع نوشتن بهتر برای برخی خوانندگان باشد، نمیدانیم.
کتاب کششی برای من نداشت و نتوانستم با آن ارتباط بگیرم و کمی پیچیده و سنگین نوشته شده است.
زینب حبیبی بین تصور خویش و نوشتن داستان نتوانسته است تمایزی قائل شود و در لابلای سطرهای قصه گاهی دلنوشتهها و پرشهای فکری خویش را به متن افزوده است، شاید.
داستان در چالهای روزمره از زندگی و زیستن درگیر است و بین ماندن یا نماندن دست و پا میزند گویی بودن یا نبودن مسأله این است.
روایت داستان روال منطقی ندارد و با ادبیات ساده نگارش شده است ولی خاص علاقمندان به این ژانر نوشتن است.
زینب حبیبی در کتابش فروچاله، از اینکه نوشته است دست مریزاد دارد اما مخاطب خود را در این نوع نوشتن جا دارد که بیشتر درگیر متن کند و شاید نیز این نوع نوشتن بهتر برای برخی خوانندگان باشد، نمیدانیم.
نقاط قوت
1. روایت داستانی قوی:
زینب حبیبی با زبانی روان و زیبا داستانی گیرا خلق کرده که خواننده را تا پایان همراه نگه میدارد.
2. شخصیتپردازی دقیق:
شخصیتها با ویژگیهای منحصر به فرد خود به داستان جان میبخشند و خواننده میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
3. پرداختن به مسائل اجتماعی:
کتاب به مسائل اجتماعی و انسانی مانند روابط و چالشهای روزمره میپردازد که خواننده را به تفکر و تأمل وامیدارد. نقاط ضعف
1. ریتم کند:
در برخی قسمتها، داستان کمی کند پیش میرود که ممکن است برخی خوانندگان را خسته کند.
2. جزئیات زیاد:
جزئیات زیادی در مورد موقعیتها و شخصیتها ارائه شده که ممکن است تمرکز داستان را از دست بدهد.
1. روایت داستانی قوی:
زینب حبیبی با زبانی روان و زیبا داستانی گیرا خلق کرده که خواننده را تا پایان همراه نگه میدارد.
2. شخصیتپردازی دقیق:
شخصیتها با ویژگیهای منحصر به فرد خود به داستان جان میبخشند و خواننده میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
3. پرداختن به مسائل اجتماعی:
کتاب به مسائل اجتماعی و انسانی مانند روابط و چالشهای روزمره میپردازد که خواننده را به تفکر و تأمل وامیدارد. نقاط ضعف
1. ریتم کند:
در برخی قسمتها، داستان کمی کند پیش میرود که ممکن است برخی خوانندگان را خسته کند.
2. جزئیات زیاد:
جزئیات زیادی در مورد موقعیتها و شخصیتها ارائه شده که ممکن است تمرکز داستان را از دست بدهد.
داستانی که زاییده صرف، از تخیل نویسنده باشه، کمکی به انسان سال ۱۴۰۳ نمیکنه. ما نیاز به داستانهای حقیقی داریم که فراوانند.
نوشتن تراوشات ذهن ارزشی به خواننده آن اضافه نمیکند. صرفا ابزاریست برای ابراز وجود و کسب درآمد نویسنده. حقایق واقع شدهاند در تاریخ. انسان امروز فقط نیاز به یادآوری اتفاقات رخ داده جهان دار؛ نه تراوشات ذهن ما.
آنچه باید بدانیم رخ داده. فقط از آن بگویید
حقایق یک به یک فراموش میشوند
چون دغدغه انسان فقط ابراز وجود است نه خدمت به حقیقت! فقط یک صفحه این کتاب رو خوندم شاید کمتر. نیتها رو باید شست. برای کسب درآمد داستان نگویید. چون بانی کشتن و حذف حقیقت از یادهاست.
نوشتن تراوشات ذهن ارزشی به خواننده آن اضافه نمیکند. صرفا ابزاریست برای ابراز وجود و کسب درآمد نویسنده. حقایق واقع شدهاند در تاریخ. انسان امروز فقط نیاز به یادآوری اتفاقات رخ داده جهان دار؛ نه تراوشات ذهن ما.
آنچه باید بدانیم رخ داده. فقط از آن بگویید
حقایق یک به یک فراموش میشوند
چون دغدغه انسان فقط ابراز وجود است نه خدمت به حقیقت! فقط یک صفحه این کتاب رو خوندم شاید کمتر. نیتها رو باید شست. برای کسب درآمد داستان نگویید. چون بانی کشتن و حذف حقیقت از یادهاست.
منیره دانشجوی مقطع دکترا در رشته جامعه شناسی بعدازسه سال تلاش برای قبولی دراین مقطع از جنوب کشور به تهران اومده ولی به این نتیجه میرسه که انصراف بده به شهرش برنمیگرده وچندماهی درمنزل یکی از فامیل به عنوان مستاجراقامت میکنه برای تامین مخارج مجبورمیشه جاهای مختلفی کارکنه که با روحیهاش سازگار نیست وقتی صندوقداریک بوتیک میشه بخاطرحواس پرتی ناشی از بیخوابی در حسابرسی اشتباه میکنه ومجبوربه پرداخت خسارت میشه بقیه صفحات کتاب مربوط میشه به استعارههای که انصافاً بعضی جالب هستن یا افکار بیمارگونه گاهی هم فلسفی یامربوط به مشکلات جامعه ولی درنهایت بی سروته داستان تموم میشه.
با سلام کتاب فروچاله به قلم زینب حبیبی داستان دختری به نام منیره را روایت می کند که برای تحصیل در مقطع دکتری از خوزستان به تهران آمده و حالا چالش هایی پیش رو دارد. زندگی در پایتخت بزرگ با بی رحمی ها و خشونت هایی که شاید اهالی شهرهای کوچک کمتر آن را تجربه کرده باشند، برای یک دختر تنها و غریب سخت است و نمی تواند به راحتی با شرایط جدیدش کنار بیاید. اگر به رمان هایی با موضوع مشکلات و رخدادهای اجتماعی علاقه دارید، پیشنهاد می کنیم مطالعه ی این رمان را از دست ندهید. با تشکر
«فروچاله» اشارهای است به «نیست» های یافته شده، پس از جست و جوهای بی شمار، منیره، شخصیت مرکزی رمان فروچاله نمیتواند به راحتی با روند زندگی کنار بیاید. او دختری است تنها و غریب با ذهنی درگیر مسائل به نسبت پیچیده که همواره راوی داستان را به چالش میکشد. دختری شهرستانی در تهرانی که وجود او را به رسمیت نمیشناسد. تهران شلوغ و کم رحمی که در قامت صاحب بوتیک پولش را میخواهد و منیره پول ندارد و فرصتش برای به دست آوردن آن، چندان زیاد نیست.
شاید کسانی که عامل مرگ دیگری بودهاند شماتت شوند؛ اما آنها که بیواکنش شاهد مرگ بودهاند، حتی یک بار هم مؤاخذه نشدهاند. در تاریخِ همهی کسانی که کسی را کشتهاند، ناظرانی بودهاند تا بدوَند و دستشان را بگیرند؛ اما نکردهاند و حالا کسی که تیر خلاص را زده مقصر است و بیکفایت در برابر انسان. کجا کسی بهخاطر ندویدن و دستنکردن زیر گلوی کسی که در حال خفهکردن خودش است لایق سرکوفت است؟
کتاب جالب و تامل برانگیزی میباشد
کتاب جالب و تامل برانگیزی میباشد
داستان بسیار ساده و معمولی درباره دختر جنوبی که دچار بی خوابی هست و از دانشگاهش در تهران انصراف میدهد و در جایی که کار میکند دچار اختلاف حساب میشود. نویسنده خیلیی زیاد به موضوعات بی ربط و کسل کننده پرداخته که حوصله خواننده رو سر میبره. اصلا جذابیتی در داستان وجود ندارد و بسیار خسته کننده هست. نپسندیدم و ارزش نداره بابتش خواندنش هزینه بشه.
کتاب "فروچاله" نوشته زینب حبیبی، رمانی است که در فضای معمایی و رازآلود جریان دارد. داستان حول محور شخصیت اصلی به نام [نام شخصیت اصلی، اگر مشخص است در خلاصه داستان] می چرخد که درگیر ماجراهای مرموز و گره های پیچیده ای می شود. نام کتاب، "فروچاله"، به خودی خود حس کنجکاوی و ابهام را برمی انگیزد و خواننده را به کشف اعماق داستان دعوت می کند.
نمیدونم نویسنده از نوشتن این کتاب چه منظوری داشته مترجم بد ترجمه کرده یا خود نویسنده فقط یه سری جملات و کلمات و کنار هم گذاشته. داستان فقط یه روتین معمولی از زندگی یه دختر به اسم منیره هست که به دلیل بی پولی دنبال کار میگرده و اخر داستان هم کارشو از دست میده هیچ اتفاق خاصی تو این حین نمیفته و خیلی معمولی داستان نوشته شده
نویسنده سوژهای خوبی برای داستان پردازی انتخاب کرده، اما در پردازش آن شاید به روش مرسوم رمان نویسی موفق عمل نکرده و با پراکنده گوییهای دائم خواننده را گیج میکند، نمیدانم شاید این هم سبکی در رمان نویسی باشد، اما با هر جانکندنی که بود تا پایان مطالعه کردم، اما اصلا اون چیزی که انتظارش رو داشتم نبود
پیشنهاد نمیکنم
پیشنهاد نمیکنم
با نهایت احترام به نویسنده محترم، نپسندیدم.
به دلیل توضیحات اضافی و غیرضروری، خواننده خیلی راحت از اصل داستان دور میشه. لحن بیان داستان اصلا دوستانه نبود. همچنین بی دلیل وارد جزئیاتی میشه که هیچ ربطی به داستان نداره. میتونست خیلی کتاب خوبی باشه اگه این نقاط ضعف رو نداشت.
با آرزوی موفقیت برای خانم حبیبی.
به دلیل توضیحات اضافی و غیرضروری، خواننده خیلی راحت از اصل داستان دور میشه. لحن بیان داستان اصلا دوستانه نبود. همچنین بی دلیل وارد جزئیاتی میشه که هیچ ربطی به داستان نداره. میتونست خیلی کتاب خوبی باشه اگه این نقاط ضعف رو نداشت.
با آرزوی موفقیت برای خانم حبیبی.