نقد، بررسی و نظرات کتاب مردی در لباس سیاه - استانلی جان وایمن
4.4
559 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستانی فوق العاده زیبا بود. راز الود بود جوری که ادامه داستانو دنبال میکردم
داستان پسری بود که در یک گروه کوچک بند بازی کار میکرد و باعث دراند برای صاحب خودش میشد ولی صاحب ان هم به جای پول دادن به ان پسر بهش غذا و اب و جای خواب میداد. یه روز یک مرد سیاهپوش او رو میدزده. مرد خودشو پیشگو معرفی میکنه و به مشتریان ساده لوح خود اکسیر محبت و مرگ میفروشد. یک مقام حکومتی که علاقهای به همسر خود ندارد و به خاطر ثروتش با ان ازدواج کرده پیش او امده و در خواست دارویی برای از بین بردن همسرش در خواست میکند. اتفاقا در همان زمان زن اون فرد دنبال اکسیر محبت میباشد. مرد پیشگو سم را به عنوان اکسیر محبت به زن میدهد تا ان را بخورد. پسر نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دروغین را میخورد همسرش میدهد. مرد میمیرد و زن به عنوان مقصر در دادگاه محاکمه میشود. پسر نوجوان در دادگاه حضور مییابد و تمام ماجرا رو تعریف میکنه تا قاضی بتونه عدالتو اجرا کنه. جالب اینجاست که پسر نوجوان برادر همین خانم بوده که توسط مرد سیاهپوش دزدیده شده بوده که خواهر خودش رو نجات میده و بی گناه معرفیش میکنه
داستان پسری بود که در یک گروه کوچک بند بازی کار میکرد و باعث دراند برای صاحب خودش میشد ولی صاحب ان هم به جای پول دادن به ان پسر بهش غذا و اب و جای خواب میداد. یه روز یک مرد سیاهپوش او رو میدزده. مرد خودشو پیشگو معرفی میکنه و به مشتریان ساده لوح خود اکسیر محبت و مرگ میفروشد. یک مقام حکومتی که علاقهای به همسر خود ندارد و به خاطر ثروتش با ان ازدواج کرده پیش او امده و در خواست دارویی برای از بین بردن همسرش در خواست میکند. اتفاقا در همان زمان زن اون فرد دنبال اکسیر محبت میباشد. مرد پیشگو سم را به عنوان اکسیر محبت به زن میدهد تا ان را بخورد. پسر نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دروغین را میخورد همسرش میدهد. مرد میمیرد و زن به عنوان مقصر در دادگاه محاکمه میشود. پسر نوجوان در دادگاه حضور مییابد و تمام ماجرا رو تعریف میکنه تا قاضی بتونه عدالتو اجرا کنه. جالب اینجاست که پسر نوجوان برادر همین خانم بوده که توسط مرد سیاهپوش دزدیده شده بوده که خواهر خودش رو نجات میده و بی گناه معرفیش میکنه
داستانی بسیار شیرین و رمز آلود. خواننده لحظه به لحظه با داستان همراه میشود و همچنان نیز سر درگم است چون اتفاقات داستان غیر قابل پیش بینی هستند. برای مثال در قسمتی از داستان خواهیم خواند که
"ژان توسط ولگردها دوره شده بود که ناگهان شخصی از دور گفت این ژان منه! و همان دوره گرد طبال بود که وی را به بردگی گرفته بود"
داستان جاهایی مخوف و در جاهایی طنز و در جاهایی نیز درام و رمانتیک میشود و این ترکیب احساسات در مسیر داستانی، خواننده را مقلوب و مجذوب به داستان میکند به طوری که وقتی شروع به خواندن آن میکنید تا به پایان نرسد از پای آن بلند نخواهید شد.
شخصیتهای داستان که عبارتند از پسرکی ۱۲ ساله بنام ژان دوبولت که شخصیت اصلی داستان میباشد.
سلیمان نوستراداموس که بعد از پسرک پررنگترین نقش در داستان را دارد و شخصیت او اتفاقاتی در داستان را به عهده دارد.
مرد طبال دوره گرد که در ابتدای داستان نقش مهمی دارد و داستان با او و پسرک شروع میشود.
میمونی دست آموز که دوست تنهاییهای پسرک است.
آقا و خانم دوویدوش که برخوردهایی با آنها در داستان وجود دارد و در نهایت داستان نیز با پررنگ شدن نقش آنها پیان مییابد.
و سایر نقشهای داستان که عبارتند از سربازان، پادشاه، قاضی و...
به طور کلی کتاب مردی در لباس سیاه نوشته استنلی جان وایمن، میتواند جزو داستانهای تاریخی و رمز آلود به سبک قرون وسطا و دوران پادشاهی بریتانیا میباشد.
در هنگام خواندن داستان تماما تصاویر در ذهنتان ساخته خواهد شد و گویی که در حال تماشای فیلمی از داستان هستید.
در پایان باید گفت که این نقد از علایق شخصی بنده برخواسته و سلیقه در آن نقش داشته. پس اگرکسی تا خودشکتاب را مطالعه نکند نمیتواند تجربه زیبایی این کتاب رادرک کند. پایان
"ژان توسط ولگردها دوره شده بود که ناگهان شخصی از دور گفت این ژان منه! و همان دوره گرد طبال بود که وی را به بردگی گرفته بود"
داستان جاهایی مخوف و در جاهایی طنز و در جاهایی نیز درام و رمانتیک میشود و این ترکیب احساسات در مسیر داستانی، خواننده را مقلوب و مجذوب به داستان میکند به طوری که وقتی شروع به خواندن آن میکنید تا به پایان نرسد از پای آن بلند نخواهید شد.
شخصیتهای داستان که عبارتند از پسرکی ۱۲ ساله بنام ژان دوبولت که شخصیت اصلی داستان میباشد.
سلیمان نوستراداموس که بعد از پسرک پررنگترین نقش در داستان را دارد و شخصیت او اتفاقاتی در داستان را به عهده دارد.
مرد طبال دوره گرد که در ابتدای داستان نقش مهمی دارد و داستان با او و پسرک شروع میشود.
میمونی دست آموز که دوست تنهاییهای پسرک است.
آقا و خانم دوویدوش که برخوردهایی با آنها در داستان وجود دارد و در نهایت داستان نیز با پررنگ شدن نقش آنها پیان مییابد.
و سایر نقشهای داستان که عبارتند از سربازان، پادشاه، قاضی و...
به طور کلی کتاب مردی در لباس سیاه نوشته استنلی جان وایمن، میتواند جزو داستانهای تاریخی و رمز آلود به سبک قرون وسطا و دوران پادشاهی بریتانیا میباشد.
در هنگام خواندن داستان تماما تصاویر در ذهنتان ساخته خواهد شد و گویی که در حال تماشای فیلمی از داستان هستید.
در پایان باید گفت که این نقد از علایق شخصی بنده برخواسته و سلیقه در آن نقش داشته. پس اگرکسی تا خودشکتاب را مطالعه نکند نمیتواند تجربه زیبایی این کتاب رادرک کند. پایان
داستان در فرانسه قرن شانزدهم روایت می شود و حول محور سرنوشت پسر جوانی به نام "رُن" می چرخد. رُن که از خانواده ای فقیر و رعیت است، به خدمت "آقای دو مونسو" ارباب ثروتمند منطقه در می آید. اما زندگی آرام او با ورود مردی مرموز به نام "مردی با لباس سیاه" دگرگون می شود. مردی با لباس سیاه، قاتلی بی رحم است که در تاریکی شب به جان مردم بی گناه می افتد. رُن که شاهد یکی از جنایات اوست، به دنبال شناسایی قاتل و برملا کردن رازهای او راهی سفری پرماجرا می شود. در این مسیر، رُن با خطرات زیادی روبرو می شود و با افراد مختلفی از جمله شوالیه ای شجاع، زن جادوگری مرموز و دختر زیبایی به نام "ماری" آشنا می شودمردی با لباس سیاه" رمانی جذاب و سرگرم کننده است که برای علاقه مندان به ژانر تاریخی، ماجراجویی و معمایی می تواند گزینه مناسبی باشد. این کتاب دارای نقاط قوت زیادی از جمله داستان جذاب، شخصیت های پرداخته شده و فضاسازی مناسب است، اما در عین حال دارای برخی نقاط ضعف نیز می باشد که از جمله می توان به ضعف در پردازش شخصیت های فرعی، مبالغه در برخی از صحنه ها و خشونت بالا اشاره کرد.
نویسنده با خلق شخصیتهای دقیق و باورپذیر، به ویژه شخصیت محوری مردی در لباس سیاه، توانسته است عمق روانی و اخلاقی شخصیتها را به خوبی به تصویر بکشد. نثر روان و توصیفی کتاب، به خواننده اجازه میدهد تا به راحتی در دنیای داستان غوطهور شود و از توصیفهای دقیق فضاها و مکانها لذت ببرد.
با این حال، ریتم داستان در برخی قسمتها کندتر از حد انتظار است که ممکن است برای برخی خوانندگان خستهکننده باشد. همچنین، پایانبندی داستان برای برخی پیشبینیپذیر است و استفاده از کلیشههای ژانر معمایی در برخی بخشها ممکن است تازگی داستان را کاهش دهد.
در مجموع، "مردی در لباس سیاه" با داستانی جذاب و شخصیتهای قوی، برای علاقهمندان به رمانهای معمایی و جنایی یک تجربه خواندنی و لذتبخش خواهد بود. ترجمه لیلی پسندیده به فارسی نیز یکی از ترجمههای خوب این کتاب است که توانسته است نثر روان و مفاهیم اصلی کتاب را به خوبی منتقل کند.
با این حال، ریتم داستان در برخی قسمتها کندتر از حد انتظار است که ممکن است برای برخی خوانندگان خستهکننده باشد. همچنین، پایانبندی داستان برای برخی پیشبینیپذیر است و استفاده از کلیشههای ژانر معمایی در برخی بخشها ممکن است تازگی داستان را کاهش دهد.
در مجموع، "مردی در لباس سیاه" با داستانی جذاب و شخصیتهای قوی، برای علاقهمندان به رمانهای معمایی و جنایی یک تجربه خواندنی و لذتبخش خواهد بود. ترجمه لیلی پسندیده به فارسی نیز یکی از ترجمههای خوب این کتاب است که توانسته است نثر روان و مفاهیم اصلی کتاب را به خوبی منتقل کند.
داستانی فوق العاده زیبا بود. راز الود بود جوری که ادامه داستانو دنبال میکردم
داستان پسری بود که در یک گروه کوچک بند بازی کار میکرد و باعث دراند برای صاحب خودش میشد ولی صاحب ان هم به جای پول دادن به ان پسر بهش غذا و اب و جای خواب میداد. یه روز یک مرد سیاهپوش او رو میدزده. مرد خودشو پیشگو معرفی میکنه و به مشتریان ساده لوح خود اکسیر محبت و مرگ میفروشد. یک مقام حکومتی که علاقهای به همسر خود ندارد و به خاطر ثروتش با ان ازدواج کرده پیش او امده و در خواست دارویی برای از بین بردن همسرش در خواست میکند. اتفاقا در همان زمان زن اون فرد دنبال اکسیر محبت میباشد. مرد پیشگو سم را به عنوان اکسیر محبت به زن میدهد تا ان را بخورد. پسر نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دروغین را میخورد همسرش میدهد. مرد میمیرد و زن به عنوان مقصر در دادگاه محاکمه میشود. پسر نوجوان در دادگاه حضور مییابد و تمام ماجرا رو تعریف میکنه تا قاضی بتونه عدالتو اجرا کنه. جالب اینجاست که پسر نوجوان برادر همین خانم بوده که توسط مرد سیاهپوش دزدیده شده بوده که خواهر خودش رو نجات میده و بی گناه معرفیش میکنه
داستان پسری بود که در یک گروه کوچک بند بازی کار میکرد و باعث دراند برای صاحب خودش میشد ولی صاحب ان هم به جای پول دادن به ان پسر بهش غذا و اب و جای خواب میداد. یه روز یک مرد سیاهپوش او رو میدزده. مرد خودشو پیشگو معرفی میکنه و به مشتریان ساده لوح خود اکسیر محبت و مرگ میفروشد. یک مقام حکومتی که علاقهای به همسر خود ندارد و به خاطر ثروتش با ان ازدواج کرده پیش او امده و در خواست دارویی برای از بین بردن همسرش در خواست میکند. اتفاقا در همان زمان زن اون فرد دنبال اکسیر محبت میباشد. مرد پیشگو سم را به عنوان اکسیر محبت به زن میدهد تا ان را بخورد. پسر نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دروغین را میخورد همسرش میدهد. مرد میمیرد و زن به عنوان مقصر در دادگاه محاکمه میشود. پسر نوجوان در دادگاه حضور مییابد و تمام ماجرا رو تعریف میکنه تا قاضی بتونه عدالتو اجرا کنه. جالب اینجاست که پسر نوجوان برادر همین خانم بوده که توسط مرد سیاهپوش دزدیده شده بوده که خواهر خودش رو نجات میده و بی گناه معرفیش میکنه
داستان جذاب و جالب و شبیه رمان بی خانمان (رمی) هکتور مالو بود. هیجان کافی داشت برای دنبال کردن داستان. اما قسمت اسب و قند و همینطور سرنوشت مرد سیاهپوش مبهم موند.
ترجمه خوب و قابل قبول بود البته دو جمله شمارش کرد و جستن کرد باید میشد میشمرد و جهید.
غلط املایی هم داشت، آفدتاب سوخته، تمشاگر.
حاصلیز، من چه میگوی، نشست و برخواست، مپذی، حلیکه، اینم مدت، نگذته، داندانهایش، خابم، بزگزاده، بنبال، درو بدل، حثیت، پدشاه، جنایکار، مطئن، بلند کد.
درکل داستان جالب هست و ارزش خوندن دارد.
خطر اسپویل
با توجه به شخصیتی که از مرد سیاهپوش تعریف شده بود، امکان نداشت خودکشی کنه و به نظرم پسر کشته بودتش.
ترجمه خوب و قابل قبول بود البته دو جمله شمارش کرد و جستن کرد باید میشد میشمرد و جهید.
غلط املایی هم داشت، آفدتاب سوخته، تمشاگر.
حاصلیز، من چه میگوی، نشست و برخواست، مپذی، حلیکه، اینم مدت، نگذته، داندانهایش، خابم، بزگزاده، بنبال، درو بدل، حثیت، پدشاه، جنایکار، مطئن، بلند کد.
درکل داستان جالب هست و ارزش خوندن دارد.
خطر اسپویل
با توجه به شخصیتی که از مرد سیاهپوش تعریف شده بود، امکان نداشت خودکشی کنه و به نظرم پسر کشته بودتش.
سلام. داستان جالبی بود اما من انتظارم از مترجمی که فکر میکنم تجربه ترجمههای زیادی داره خیلی بیشتر از این بود. انتظار یک داستان جامع تر با مقدمه مناسب، اوج هیجان انگیز و نتیجهای که نشه به راحتی از قبل حدس زد رو داشتم. داستان در ابتدا خوب شروع شد اما در اواسط داستان ابهامات و همزمانی اتفاقات با هم و رها شدن سرانجام بعضی از ماجراهای پیش اومده، برای خواننده سردرگمیهایی رو رقم میزنه. مخصوصا پایان داستان نوستراداموس که اصلا انتظار خارج شدن اینچنینی یکی از قهرمانان داستان به این شکل رو نداشتم. در کل داستان جالب و هیجان انگیزی بود ممنون از دوستان محترم کتابراه.
بسیار زیبا و دوست داشتنی، البته روال داستان کمی تند پیش رفته و مقدار کمی توضیح کسالت بار و گنگ داره، ولی این چیزی از جذابیت و شیرینی داستان کم نمیکنه، یه سرگرمی مهیج و زیبا، و من کتاب «در خرقه سرخرنگ» که اثر همین نویسنده هست رو بیشتر میپسندم و البته اون داستان به نظرم پختگی و شیوایی بیشتری داشت و یه جاهایی میخواستم کنار بذارمش اماخوندمش بیشتر به خاطر کتابهای خوبی که قبلا از این مترجم و نویسنده خونده بودم و میدونستم کتاب دوست نداشتنی مسلما نمتونه باشه با سابقهای که من از این عزیزان توی ذهنم دارم، در پایان هم همین نتیجه رو گرفتم، عالی، متشکرم🙏😊!
جالبیه کتاب اینه که شامل وقایعیه که حقیقت داره. این داستان پسرک خردسالیه که باهاش باخشونت رفتار شده و از او برای پول در آوردن، کار میکشن. ولی مردی در لباس سیاه از همه بیرحم تر و موذی تر بود و کوچکترین خطای او باعث تنبیهات شدیدی میشدمردی در لباس سیاه در زبان انگلیسی مفهوم خاصی دارد و صرفا رنگ سیاه رو نمیکه. این صفت برای فردی مشکوک و غیر عادی که رفتار تهاجم آمیز داشته باشد بکار میرهسلیمان نوستراداموس که یک نقش عمده در این داستان ایفا میکند، همه صفات را یکجا با خود داشته و لباسهای او هم سرتاسر سیاه هستش.
یک داستان تاریخی دیگر از نویسنده ای که در قرن نوزدهم، به یکی از نویسندگان بزرگ جهان بدل شد. کتاب مردی در لباس سیاه، رمانی جذاب از استانلی جان وایمن است و داستان کودکی را تعریف می کند که زندگی نامناسبی دارد و همیشه از او کار می کشند؛ اما پیدا شدن سر و کله ی مردی سیاهپوش، نشان می دهد که اوضاع می تواند از این هم بدتر باشد. درباره ی کتاب مردی در لباس سیاه «لباس سیاه» در زبان انگلیسی، معنای دیگری را نیز متبادر می کند و آن، مرموز و خطرناک بودن فردی است که آن را به تن دارد.
با عرض سلام و آرزوی موفقیت برای شما، به منظور هرچه بیشتر روشنا بخشیدن به جامعه ضرورت تفکر که جان مایه بلوغ هر اجتماع انسانی است، حقیقت اینکه از مدتها بود که بدنبال یافتن کتاب آقای عباس میلانی در مورد شاه بودم که تصادفا با مجموعه شما برخورد و از چنین اهتمامی فرهنگی که رسالت مقدسی است خوشحال شدم.
تنها میتوانم عرض کنم که برای همگی دست اندرکاران این مجموعه فرهنگی آرزوی سلامتی و موفقیت داشته باشم.
با احترام، پرویز ن
تنها میتوانم عرض کنم که برای همگی دست اندرکاران این مجموعه فرهنگی آرزوی سلامتی و موفقیت داشته باشم.
با احترام، پرویز ن
کتاب بیانگر وضع اجتماعی قرن ۱۵ یا ۱۶ فرانسه را که خرافات زیاد بود و پادشاه با نظر کاردینالها کشور را اداره میکردند. و توطئههایی که برای غصب اموال مالکان بزرگ صورت میگرفت. و ظلمهایی که در برابر چشمان بی تفاوت مردم در حق افراد مظلوم و به خصوص بچههای دزدیده شده یا یتیم روا میشد، است. و پیام کتاب، هر کجای دنیا و در هر شرایط اجتماعی و فرهنگی باشد، افراد با وجدانی و با ایمانی هستند که سبب رسیدن حق به صاحبش هستند. متشکرم
داستان تقریبا کوتاه اما سرگرم کننده هست و سریعا خواندن آن تمام میشود، بسیار زیبا و ساده روایت شده و خیلی برای نوجوانان مناسب است. این داستان نشان میدهد که حق حتما به حق دار میرسد. ترجمه نیز بسیار حرفهای و نقاشیهای کتاب هم خیلی دوست داشتنی بوده و به تصور اتفاقات و شخصیتها و حال و هوای داستان خیلی کمک میکند. مجموع تمامی این عوامل، خواندن کتاب را بسیار لذت بخش میسازد.
خوب بود چون کتاب خواندن کلا خوب است و هر داستانی جدای از ضعفهایی ک دارد میتواند درسهایی هم به ما بدهد، کودکی که دزدیده شده مورد ظلم و سواستفاده قرار گرفته، ودر مسیر تمام رنجهایی که متحمل شده قدم به قدم به خوشبختی نزدیک شده، و تمام کسانی که به او ظلم کردهاند به سزای عملشان رسیدهاند. درست است که این کتاب چندان مهیج نیست اما ساده و بدون پیچیدگی است. روایتی قابل درک برای هر خواننده ای
با سلام. جالب نبود. اکثر کتابهای رایگان که در کتابراه هستند جالب نیستند. کتابراه لطفا کتابهای رایگان را بروز رسانی کن. خیلی وقته کتاب جدید رایگان اضافه نکردی. دارم ناامید میشم. ولی شما به عنوان یک رسانه فرهنگی باید رسالت خود را انجام داده. و در بهبود سرانه مطالعه بیشتر کوشا باشی با گذاشتن کتابهای رایگان جدید. همه که پول ندارن برای کتاب هزینه کنن. با تشکر....
متن داستان ساده و روان بیان شده بود ولی متاسفانه اشتباهات تایپی زیادی وجود داشت. نکته دیگه اینکه مرد شعبده باز در خارج از پاریس زندگی میکرد ولی در اواخر کتاب گفته شده بود که مرد طبال پسرک را بعد از رهایی دادن از دست گداها اورا کشان کشان به سمت خانه خود در پاریس میبرد. در کل کتاب جذابی بود و مخاطب را خسته نمیکرد. با سپاس فراوان از ترجمه زیبای دکتر هاشمی
داستان خیلی رمز الود و جذاب هست نویسنده پیچیدگی داستان را به زیبایی به تصویر کشید و ترجمه کتاب درست و ساده هست کتاب سرگرم کننده و خیره کنندهای هست که نمیشه از چشم برداشت و شخص دوست داره هر چه سریع تر از راز ورمز کتاب سردر بیاره کتاب به شدت سرگرم کنندهای هست و چیز اضافی توش نیست و بی دلیل کش پیدا نمیکنه که باعث خاطر جمع شدن خواننده کتاب هست
سلام دوستان ترجمه کتاب چیزی بسیار وحشتناک بود. در حدی که من حدس زدم یه شخص تازه کار کتابی به این خوبی رو حیف کرده. ترجمه به حدی بد بود که من حتی حدس زدم مترجم، کتاب رو به وسیله نرم افزارهای ترجمه که به وسیله عکس گرفتن از صفحه متن به فارسی برگردونده میشه تر جمه کرده. نمی دونم چطور تا الان تونسته نمره چهار و نیم رو بگیره.
با سلام و درود و تشکر از مجموعه کتابراه
یک کتاب بسیار عالی و جذاب و اشاره داره به جهل و نادانی ک در قرن نوزدهم رایج بوده و ازاین راه نوستراداموس بزرگ با استفاده از علم و خرد خویش به مردم حاکمیت میکند در این پسرک را زیر پروبال خود میگیرد و به اون راهکارهای زندگی را نشان میدهد با آزمون و خطاهای ک سر راه اون قرار میدهد
یک کتاب بسیار عالی و جذاب و اشاره داره به جهل و نادانی ک در قرن نوزدهم رایج بوده و ازاین راه نوستراداموس بزرگ با استفاده از علم و خرد خویش به مردم حاکمیت میکند در این پسرک را زیر پروبال خود میگیرد و به اون راهکارهای زندگی را نشان میدهد با آزمون و خطاهای ک سر راه اون قرار میدهد
سلام داستانی شیرین بودچقدر با مهارت نوشته شده بود وسررشته داستان رو تا آخر حفظ میکرد دقیقان نویسنده میدونست چطور باید خواننده روبه وجه بیاره واینکارو تا آخر کتاب انجام داده همین که از اسم نوستراداموس آورده معلومه که نویسنده کار کشتهای که ایده به این زیبائی رو انتخاب کرده ممنون از نویسنده وکتابراه عزیز دوست داشتنی
داستانی که این کتاب داشت خواننده را مجاب میکرد اصلا از پای کتاب بلند نشود و تا هر قدر که بشود خستگی ناپذیر آن را بخواند لااقل من این گونه بودم از خواندن این کتاب لذت بردم مخصوصا آن جا که در اوج ناامیدی مادام پسر بچه دوازده ساله ما مانند معجزهای ظهور کرد و به داستان ما لذتی وصف نشدنی بخشید
داستان ساده و روانی بود با ترجمهای خوب. کاملا سبک نوشتار و داستان پردازی قرن هفدهمی از ابتدای داستان مشهود و پایان قابل پیشبینی است.
شباهتی به داستانها و آثار فاخر آن دوران ندارد ولی داستانی عامیانه کوتاه و در سبک قصههای مادر بزرگها را خواهید خواند که به شخصه برای من لذت بخش بود.
شباهتی به داستانها و آثار فاخر آن دوران ندارد ولی داستانی عامیانه کوتاه و در سبک قصههای مادر بزرگها را خواهید خواند که به شخصه برای من لذت بخش بود.
یاد داستان سرایی و قصه گویی مادربزرگها و پدربزرگها برای نوه هاشون میافتیم! سبک نویسنده، نثر قدیم و پشت سرهم و کمی هم بدون فکر به واقعیت داستان، است و جذابیت نیز با این وجود دارد. کوتاه و تصویردار بودنش خوب بود. گنگی خاصی در بیان وجود دارد حالا نویسنده اینجوریه یا مترجم اینطور نوشته نمیدونم!؟؟؟
داستانی دنباله دار که ادم دوست داره همین جور بخونه و ازش دست نکشه، غیرقابل پیش بینی و دلهره اوره و همینش داستان رو جذاب کرده، نویسنده بگونهای کتاب رو طرح کرده تک تک جملات تداعی گر حال و هوای داستانه و با ترجمهای روان (ولی ترجمه کمی سرد بود)، همچین کتاب جذاب و دلنشینی پدید اومده
روزی یه مرد سیاهپوش او را دزدیده و بعنوان خدمتکار با خود میبرد، مرد که خود را پیشگو معرفی میکند و به مشتریان ساده دل خود دارو و اکسیر محبت و مرگ میفروشد و بقول خود بخت و اقبال مشتریان خود را از روی ستارگان رصد میکند. و مردم ساده دل را فریب میدهد، (گاهی چاقوی جهل و خرافات از شمشیر علم و دانش تیز تر و بُرنده تر میباشد)
یک مقام حکومتی که علاقهی به همسر خود ندارد و بخاطر ثروتش با او ازدواج کرده است، پیش او آمده و خواستار دارویی برای از بین بردن همسر خود میشود، اتفاقا در همان زمان همسر او هم خواهان اکسیر محبت میباشد، مرد پیشگو سم را بعنوان اکسیر محبت به زن داده که آنرا بخورد. نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دورغین را بخورد همسرش میدهد، (هر چه کنی به خود کنی گر همه خوب و بد کنی).
مرد مرگ را در آغوش میفشارد، زن با شهادت ندیمه خود مقصر شناخته شده و در دادگاه محاکمه میشود، پسرک در دادگاه حاضر شده و همهی ماجرا را تعریف کرده تا قاضی بتواند عدالت را اجرا کند، اتفاق جالب این است که بعد از شناسایی پسرک نوجوان که در کودکی دزدیده شده بود برادر این خانم است که خواهر خود را از مرگ نجات داده است، و زن را بی گناه معرفی میکند. پسر از خانواده اشراف و نجیب زادگان است، پسر فقیر بود ولی دلی بزرگ و مهربانی داشت، (از اسب افتاده، از اصل که نیوفتاده،).