نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بیچارگان - فئودور داستایوفسکی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ترانه کمالی
۱۴۰۱/۱۲/۱۵
خوانش کتاب بسیار درخور است.
اینکه کتاب دو روایت کننده با توجه به دو شخصیت اصلی داستان، دارد موضوع قابل توجهی است. لحن و طمئنینه گوینده زن و مرد عالی‌ست. این برای کتاب صوتی امتیاز بخصوصی‌ست.
بیچارگان یا مردم فقیر، رمانی کوتاه در قالب مکاتبه، در ۱۸۴۶ چاپ شد: اولین نوشته‌ی داستایوفسکی.
کتاب به وضوح از فاصله طبقه اجتماعی و تاثیر فقر بر رویاها و امید بشر می‌گوید؛ داستان بر پایه نامه‌نگاری شیرین، عامیانه و ساده‌ای بین دختر جوان و مرد مسن و دائم‌الخمری ست که از رابطه واقعی با هم دیگه به دلیل قضاوت‌های دیگران بیم دارند (آغاز این ارتباط روشن نیست، ما نمی‌دانیم دقیقا نسبت خانوادگی آن‌ها چیست) و در آخر همین ارتباط دورادور را هم بخاطر ازدواج دختر با مردی منال، و رفتن‌ش از سن‌ پترزبورگ، از دست می‌دهند.
با اینکه عمیقا معتقدم که فقر منشأ همه‌ی بدبختی‌هاست اما همانقدر و کما بیشتر از آن، اعتقاد دارم پول باعث خوشحالی و خوشنودی وجود آدم نیست؛ باعث راحتی زندگی ست اما تشنگی روح را هرگز برطرف نمی‌کند.
پی‌نویس ۱: نوشتن از فقر یا داستان‌هایی با سبک نامه‌نگاری ابداع داستایفسکی نبود و پیش از او، نیکلای گوگول در روسیه این راه را آغاز کرده بود اما نکته بارزِ این اثر در چند صدایی بودن قهرمان آن است.
پی‌نویس ۲: نیکلای واسیلیِویچ گوگول (۱۸۰۹–۱۸۵۲) نویسندهٔ بزرگ روس بود. گوگول بنیان‌گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان است.
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۱۱/۰۹
🍁کتابی بود بسیار تاثیرگذار. این کتاب اولین کتاب داستایوفسکی هستش که فقط بیست سال داشت وقتی اون رو نوشت! و‌همه رو با نوشته‌های خودش متحیر کرد! من داستان شنل گوگل رو خوندم و اینجا توی کتابراه براش نقد هم نوشتم! شخصیت اول مرد داستان ‘ماکار آلکسییویچ’ مثل کارمند فقیر داستان شنل بود! و یا اینکه مکاتبه‌ها و نامه بازیهای دو شخصیت ‘ماکار آلکسییویچ’ و ‘واروارا آلکسییونا’ منو به شدت یاد نامه‌های جبران خلیل جبران به عشق‌اش ماری هسگل توی کتاب نامه‌های عاشقانه یک پیامبر مینداخت!
این کتاب همه ش شامل نامه‌هایی هست که یه مرد مسن به اسم ماکار آلکسییویچ به عشقش واروارا آلکسییونا می‌نویسه که همسن دخترشه و پاسخ اون نامه‌ها رو هم مرتب دریافت می‌کنه! نامه‌هایی که با شرح حال تنگدستی‌ هر دو نفر شروع میشه و با توصیفِ خاطرات کودکی دختر و شرایط دردناک پیرمرد ادامه پیدا میکنه! از مرگ پدر واروارا و کوچ اجباری خانواده‌اش از یه روستای زیبا به سن‌پترزبورگ و بی‌سرپناه‌شدن اون‌ها برای پس‌دادن بدهی پدر ما توی‌ مکاتبات میشنویم و نهایتا با یک اتفاق تلخ داستان تموم میشه!
حالا چرا اسم کتاب بیچارگانه!؟ چون جز این دو نفر اصلی که عاشقانه مکاتبه نامه‌ای میکنن، آدم‌های بیچاره‌تری هم توی همسایگی ماکار زندگی می‌کنن که هیچی ندارن، و از شدت بی‌پولی مریض شدن و شاهد مرگ عزیزانشون هستن. اما با همه اینها به کتاب خوندن و مطالعه هم علاقه دارن! کتاب‌ می‌خوانند و به هم قرض می‌دهند.
تعریفی که داستایوفسکی از ادبیات توی این کتاب داره برای من خیلی زیبا بود. اون میگه:
“ادبیات یک تصویر است، یا به تعبیری هم یک تصویر است هم یک آینه؛ بیان احساسات است، شکل ظریفی از انتقاد است، یک درس پند‌آموز و یک سند است. ”
آبتین حاجی پور
۱۴۰۱/۰۶/۱۹
بیچارگان رمانی درام با رنگ فلسفی و دیالوگ‌هایی پرسشگر که به  ذهن هر انسانی هجوم می‌آوردند: چرا این حجم از بی‌عدالتی در جهان گریبان انسان‌ها را گرفته‌ است. داستایفسکی در جایی می‌پرسد 《 چرا باید کلاغ سرنوشت برای کودکی که هنوز در شکم مادرش است قارقار خوشبختی سردهد ولی کودکی دیگر در همان زمان در اوج تنهایی و با آینده‌ای شوم در کنج یتیم خانه نمناک متولد گردد‌. گاهی بخت بر درخانه 《ایوان》 احمق می‌رود و می‌گوید آهای تو، ایوان؛ دست روی کیسه‌های پول خانواده‌ات بگذار، بخور، بنوش و خوش باش و اما تو اسمت هرچه هست مجازی فقط دور لبت را بلیسی و تنها نصیبت از این روزگار همین است بنده خدا! 》.
چرا  سرنوشت نیروی ناعادلی حاکم بر زندگی انسان‌هاست و اوست که تعیین می‌کند فردی در میان فقر و نکبت و تنگدستی و بی‌فرهنگی و جرم و جنایت متولد شود و با این موضوعات مانوس شود و با همین سبک زندگی آینده‌اش را اداره نماید و در نهایت هم یا در گوشه زندان از تنهای و گرسنگی بمیرد یا بر چوبه دار آویخته شود و یا حداقل در بهترین حالت تا آخر عمر در زاغه‌نشین‌های شهر در فقر و تنگدستی و گرفتاری درگیر فراهم گردن یک لقمه نان تهی برای فرزندان ملولش باشد و اما  دیگری غرق ناز و نعمت و رفاه و آسایش و فرهنگ و ادب و هنر و خردمندی چشم به جهان بگشاید و در آینده طبقه محروم از این نعمات را شماتت کند که چرا در زندگی‌تان تلاش نکردید و برایشان خطابه‌های موفقیت بسراید و از رازهای خوشبختی بگوید. اگرچه پرسش اساسی این موضوعات نیست که ذهن بشر را درگیرش می‌کند در هر صورت بی‌عدالتی همیشه خواهد بود اما سوال اساسی‌تر این است که چگونه انسان و  نوع بشر قادر است با توجیهات فلسفی این بی عدالتی را به حکمت الهی نسبت دهد!
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۲/۰۴/۲۸
کتاب نالانی بود از اون داستان‌ها که همش منتظری یه نقطه قوتی توش پیدا بشه ولی تا آخرش خبری نیست مردی میانسال که خودش رو پیرمرد خطاب میکنه و تیکه کلامش اصلا قابل تحمل نیست خصوصا (کبوترکم) که نصف کتاب همین واژه ست واقعا من به عنوان یه زن هرگز دلم نمیخواد اینجوری خطاب بشم دوم یه دختر جوان که مثل دختر بچه‌های نابالغ همش دنبال ترحم دیگرانه!! پیام مثبت داستان اینه که آدمها باعشق زنده‌اند ولی به شیوه‌ی درستی بیان نشده بود من قبل خوندن این کتاب که در قالب نامه نگاری نوشته شده کتاب عذاب وجدان رو خونده بودم و بسیار برام جالب بود اما با این کتاب حس دکتری رو داشتم که داره به شرح حال بیمارش گوش میده
سمیرا خلیفه
۱۴۰۳/۰۱/۰۲
اولین رمان داستایوفسکی که در سن ۲۰ سالگی نوشته و چه شاهکاری! واقعا توصیف حالات پیرمرد برای یک نویسنده جوان نمیتونه راحت باشه، ابراز احساسات مرد کهنسال به دختر جوان به قدری واقعی و باورکردنیه که انگار این داستان در همین حوالی اتفاق افتاده! کل کتاب از نامه‌هایی که پیرمرد و دخترک بهم می‌دهند تشکیل شده و بسیار عالی حس و ارتباط این دو در مکاتباتشان بیان شده و در پایان خواننده رو چنان درگیر میکنه که امکان نداره با بغض کتاب رو تموم نکنه🥺
سانی سروی
۱۴۰۲/۰۷/۱۳
با توجه به اینکه جز اولین نوشته‌های داستایوفسکی هست نباید ازش انتظار بالایی داشت.، اثرات دیگر داستایوفسکی به مراتب قوی تر و جالب‌تر هستند. اینقدر گیرایی جنایات و مکافات و برادران کارامازوف بالا هست که اصلا قابل مقایسه با این اثر ضعیف نیست. بیشتر درددل بود و نالیدن. شبیه دردهایی که برای یک مشاور روانشناس توضیح داده می‌شود.
امیر پیراحمدیان
۱۴۰۲/۰۵/۲۵
کتابی زیبای دیگر از داستایفسکی که در ابتدا نویسنده داستان زندگی و مرگ پسری را به رشته تحریر در می‌اورد که پدری پیر داشته و دختری که مدیونش بوده به علت کمک ایشان به هنگام پرستاری از مادرش.
وقتی که به همراه پدر پیر ایشان برای خرید مجموعه اثار پوشکین به مناسبت هدیه تولد پسر اقدام میکند با ایثار تمامی هدیه را به پدر میدهد تا او خوشحال باشد و لذت ببرد.
غزال ایلخانی‌زاده
۱۴۰۱/۱۰/۰۴
داستان ساده و جالب بود. بیشتر بخش‌های کتاب واقعیت‌های غم‌انگیز و تامل برانگیز زندگی بود که گاهی فراموششون میکنیم... نفس‌گیر بود. دنیایی که فقر خیلی کوچکش کرده...
کتابخوانی گویندگان روان بود که کاملا با شخصیت‌های داستان ارتباط برقرار کردم.
سعیده جمشیدی نژاد
۱۴۰۱/۱۰/۰۲
رمانی روان با صدای خوب گویندگان
تفاوت طبقاتی، وضع اجتماعی طبقه متوسط و تهیدست جامعه تاثیر فقر در اندیشه و نحوه رفتار افراد، تاثیرات طبقه مرفه مثل تمام اثرات داستایوفسکی تاثیر گذار و اجتماعی و توصیف حال جامعه با درگیر کردن ذهن مخاطب
مریم ع
۱۴۰۱/۰۷/۱۶
رمانی درام نثر بسیار روان و البته جذاب اینکه افق دید دو نفر چقدر بسته به شرایط اجتماعی اقتصادی که توش قرار دارن هست و البته اینکه نامه نگاری این دو چقدر توی تغییر نگاهشون به مسایل تاثیر گذاشته. اجرای خیلی خوب هم به زیبایی کار افزود
احسان توانا
۱۴۰۲/۰۸/۰۹
هیچ کتابی از داستایوفسکی وجود نداره که بخونی و از خوندن اون کتاب پشیمون بشی. این کتاب شاید در مقایسه با بقیه آثار داستایوفسکی در رتبه پایین‌تری قرار بگیره ولی به هیچ وجه کتاب ضعیفی نیست. اجرای گوینده مرد استادانه بود.
T.Tarrah
۱۴۰۲/۰۳/۰۴
حتما باید در لیست کتاب‌های خود داشته باشیم. حتما یکبار باید خوند ولی نمیتونم بگم درجه ۱
البته کمی شک دارم که شاید یکسری نکته‌ها و یا مضمونی از کتاب رو نگرفته باشم، که فهمیدن و دونستنش حتما خوشحالم میکنه
حسین موسوی
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
یه درس که گرفتم اینه که زندگی همیشه سخت بوده و آدم بعضی موقع ها فکر میکنه که خودش دچار مشکلاتی بیشتر از بقیست و این کتاب شرایطی رو نشون میده که دنیا چقدر می تونه سخت بگیره و واکنش شما به اون خیلی مهمه
شقایق میان آبی
۱۴۰۱/۰۵/۰۴
کتاب زیبایی بود.. ولی بسیار غمگین و ناراحت کننده.
به این فکر میکنم که مردم الان ما همیگی اگر بخواهند به هم نامه بنویسند همین مطالب و دردو دلها را برایه یکدیگر بیان میکنند.
شیوا رضایی
۱۴۰۱/۰۴/۲۶
رمان خیلی زیباو پر از احساس بود خیلی دوسش داشتم نامه نگاری یه دختر یتیم کوچولو با فامیل دورش مردی فقیر به نام ماکار الکسیویچ هستش خیلی دلم واسشون میسوخت ممنون از گویندگان و کتابراه
مژگان شیخی
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
نسبت به آثار دیگه این نویسنده ضعیف بود و کنی شاید حوصله سر بر، اما ارزش یکبار خوندن رو داشت. نسخه صوتی خوب بود و هردو راوی به زیباترین شکل ممکن اجرا کرده بودند
محسن رونده
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
حتماً بخونید که سراسر احساس و اشک آه است. از اون کتابهایی است که وقتی شروع میکنید تا واو اخرشو می‌خوایی ادامه بدی. مخصوصاً نسخه صوتی که بسیار عالی و پر از احساس بیان کردن.
maryam imani imani
۱۴۰۱/۰۷/۱۴
از گویندگان محترم سپاسگذارم
خیلی خوب حس رو به مخاطب منتقل میکنن
اما داستان زیادی کش پیدا میکنه
داستایوفسکی زیادی داستاناشو کش میده
در کل یه داستان معمولی بود
R.Z
۱۴۰۳/۰۳/۱۱
بنام یزدان، صحبتها و حرفهای معمولی بین دو نفر هستش که با گویش گرم راوی خوانده میشود، ولی نوشته‌های معمولی داستایوفسکی رو هم باید شنید.
سپاس از کتابراه.
Saba Sadeghi
۱۴۰۲/۰۳/۱۶
لطفا روی ادای کلمات بیشتر دقت کنید چون نوعی الگوی بیان ادبی محسوب می‌شوید، کالاسکه صحیح نیست و کالسکه صحیح است، ممنون از تلاش و تولید این محتوا 🌻
سعید خراسانی
۱۴۰۱/۰۵/۱۶
کتابهای داستایوفسکی همه عالی هستند، نمیشه هیچ کدومش رو مطالعه نکرد، این اثرش با بقیه کتابهای نویسنده متفاوته و شاید همین تفاوت کتاب را شنیدنی تر کرده
شهلا جعفرزاده
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
من که شیفته آثار داستایفسکی هستم، این داستان را با سختی تحمل کردم. کار راویان هنرمندانه و حرفه‌ایست ولی داستان را نپسندیدم.
محمدحسن پوراقا
۱۴۰۳/۰۱/۲۱
یک رمانی که بیشتر داستان فقط نامه هست و شخصیت‌های داستان همدیگر رو خیلی کم میبینن و عمل وجود نداره کاملا متفاوت
علیرضا علیزاده
۱۴۰۲/۰۴/۳۰
بر خلاف همه رمان‌های روسی که خوندم، این داستان جذبم نکرد و زیر و بالای زیادی ندارد یک داستان ساده و معمولی
Reza Nakhei
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
سلام این کتاب نسبت به دیگر کتاب‌های این نویسنده کمتر تحت تاثیر قرار می‌دهد ولی در کل شیوایی نوشتار هنوز در گفتار بود
حسین
۱۴۰۱/۱۲/۰۲
عالی بود همه چیز داستان محشر گویندگان عالی بدون نقص فقط و فقط داستایوفسکی میتونه تو بیست سالگی چنین رمانی خلق کنه
Mohammad javad Abbasi
۱۴۰۱/۰۹/۱۴
گویندگی بسیار عالی که تمامی حس‌های کلمات این شاهکار بی بدیل داستایوفسکی را به بهترین شکل اجرا نمودند.
K ک.اکبری
۱۴۰۱/۰۶/۰۴
رمثل دیگر آثار داستایوسکی، خواندنی و لذت بخش، در قالب نامه عمیق‌ترین احساسات را می‌توان در روند داستان درک کرد.
هانیه
۱۴۰۳/۰۵/۱۴
به من یادآوری کرد که چقدر آدم باید شکرگزار باشه چون همیشه یه آدمایی خیلی بیچاره تر از تو وجود دارن.
مارال
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
کتاب‌هایی که سبک نامه نگاری دارند خیلی دلنشین هستند حتی اگر پایان تلخی داشته باشند
ناصر
۱۴۰۱/۰۸/۲۹
من داستایوفسکی رو خیلی دوست دارم همه کاراشو میپسندم اما با این کتاب متاسفانه ارتباط برقرار نکردم
Maryam Rajabi
۱۴۰۱/۰۸/۲۴
قبلا کتابشو داشتم ولی کتاب‌های داستایوفسکی بیشتر از یک بار باید خوانده شود عالی بود ممنون
سینا اخلاقی
۱۴۰۱/۰۶/۲۴
چقدر زیبا از فقر مالی وفکری آدمها در کتاب توسط داستایوفسکی نوشته شده
آرزو روح الامینی
۱۴۰۳/۰۶/۱۶
کتاب خوبی هست از زبان دو شخصیت. و هر دو گوینده بسیار عالی هستند
ترانه
۱۴۰۳/۰۴/۲۳
داستان غم انگیزی بودبه صورت نامه نگاری است با ادبیات بسیار زیبا و شیوا
محمدپاداش
۱۴۰۳/۰۴/۱۰
ممنون از خوانش کتاب فقط تلفظ (مامکم) توسط گوینده مرد خیلی نامناسب و رومخ بود
Mahsa Eini
۱۴۰۲/۰۱/۲۰
خودم برایت میخرم ….. پر از درد بود و استرس از دست دادن تنها امید زندگیش 😢
احسان زندی
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
ریتم داستان کمی کند است ولی جزئیات زیبایی دارد که امضا نویسنده بزرگ کتاب است
نوید عمادی
۱۴۰۱/۰۹/۲۵
از نظر سبک کمی متفاوت ولی به نظر از کارهای قوی این نویسنده شاید نباشد،
baes hashemi
۱۴۰۱/۰۷/۰۵
کتابی بسیار جالب و تلنگری مهم در عین سادگی
زهرا حاجی زاده
۱۴۰۱/۰۷/۰۵
حوصلم سر رفت اواسط داستان، فقط گوش میدادم که تموم شه. ولی آخرش بد نبود
شکیلا محمدی فرد
۱۴۰۳/۰۸/۱۹
پایان این کتاب بهترین پایانبندی بود که تا حالا خوندم
غلامرضا حدت
۱۴۰۲/۰۲/۱۴
به پای جنایت و مکافات و برادران کارامازوف نمیرسد
مژگان خجسته
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
کتابی عالی در حین سادگی ولی فوق العاده عمیق
reza fatahi
۱۴۰۱/۱۲/۰۸
کتاب بسیار خوبی بود با گویندگی عالی و همچنین ترجمه عالی
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۰۹/۱۵
کتاب قشنگی بود پر از درد و رنج و گریه دار🥺
سهند گلدوست
۱۴۰۳/۰۶/۲۵
ارزش یه بار گوش دادنو داره
امین ماهیانه
۱۴۰۲/۰۹/۱۶
بهتون توصیه می‌کنم بخونینش
زیبا بود
محمد شایسته فر
۱۴۰۲/۰۷/۰۷
از نظر من اصلا داستان جذابی نیست
Kiani
۱۴۰۲/۰۲/۲۶
جالب بود خوانش فوق العاده است
1 2 >>