نقد، بررسی و نظرات کتاب همسایگان - ابوذر هدایتی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فاطمه سلیمانی
۱۴۰۱/۸/۵
کتابش جوری بود ک انگار یکی داره برات حرف میزنه بی هیچ تعارفی انگار‌ی دوست کنارت نشسته و داره برات خاطرع میگه از اتفاقایی که براش افتاده و بجای اینکه خسته بشی جذب حرفاش میشی کلمات. جملات کتابی بعضیاش انقد خوب بودن که منی که هر کتاب یه بار بیشتر نمیخونم چند بار کتابو خوندم و هر بار لذت بردم انگار برای نوشتن‌ یه کتاب خوب احتیاجی به تخیلات قوی نداری همینکه‌یه چیزیو تعریف کنی از داستان سرایی و مطالب عاشقانه یا هرچیز دیگه‌ای‌ام دوری کنی خودش‌ یه هنر محسوب میشه بعضی جملات کتاب بقدری قدرتمند و ساده بودن انگار به آدم تلنگر میزد انگار آدمو مجبور میکرد فک کنه و غرق بشه تو رویای خودش به همون‌ یه جمله فک کنه ک چقدر درست میگه چقدر حق میگه چرا تاحالا بهش فکر نکردم و اخر کتاب برای سرنوشت همسایه‌ها غصه خوردم و فک. کردم ممکنه به سن پیری برسم یا نه؟ انگار نویسنده میخواد بگه ادمایی که سن و سالی ازشون گذشته حوصله سر بر نیستن ادمو خسته نمیکنن برعکس اگه کنارشون باشی اگه بهشون حس امنیت بدی حرفایی دارن که سرگرمت کنن که بهت درس بدن که قصه بگن برات قصه‌هایی واقعی و لذتبخش انگار اگه خودتو ازشون دور نکنی و باور داشته باشی اونا هم همسن تو بودن گذشته‌ای دارن درس‌هایی گرفتن که اگه بهشون فرصت بدی بهت یاد بدن اینطوری جفتتون سود میبرین اگه بهشون به چشم ادمای اعصاب خورد کن و بی حوصله نگاه نکنیم اونا هم برای ما چیزایی دارن که بهمون حس آرامش بده و کمکمون کنه
سما جعفری
۱۴۰۳/۷/۲۴
خیلی خیلی داستان جذابی بود. واقعا استعاره‌ها، جملات کنایی و تشبیه‌ها هنرمندانه بودند. تمام توصیفات کامل و دقیق بود، به طوری که حتی عکس‌های آلبوم قدیمی را هم میشد تصور کرد. روایت‌ها از زبان نویسنده بسیار روان و گیراست و آدم را ترغیب میکند که برود صفحه بعد.. و باز هم بعدی.. از تشبیه همسایه‌ها به چهار فصل خیلی خوشم آمد و به نظرم شخصیت‌پردازی‌ها آنقدر عالی بود که من به عنوان خواننده توانستم کاملا تناسب هر شخصیت را با فصل‌های سال احساس کنم. خیلی از جملات را دوباره و سه باره خواندم و با خود تکرار کردم، چرا که بسیار پندهای ارزشمندی بودند و کارآمد. کلا داستان هم به صورتی است که آدم به فکر میرود و با خود میگوید که در وقت پیری چه باید بکند. گرچه انگار چه آن‌ها که فرزند دارند و چه آن‌ها که ندارند، عاقبت ناگزیر با پیری، تنهایی و بیماری درگیر خواهند بود. شخصیت خانم ملکی بسیار شاد و دوست داشتنی بود و واقعا دلم خواست در پیری شبیه ایشان باشم. فقط‌ای کاش نویسنده باز هم به سراغ آن سه پیرزن میرفت. مطمئنم هر سه آنها، به شیوه خود چشم به راه او بوده‌اند.
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۲/۳۱
نویسنده در این کتاب بسیار زیبا و روان و گیرا شیوه‌های متفاوت زندگی کردن، دردها و رنجهای مشترک، نحوه مواجهه و کنار آمدن با غمها و حسرتها، شخصیتها و خصوصیات اخلاقی متفاوت چهار همسایه پیر خودش رو به تصویر کشیده است. همچنین با توصیفات بی نظیر خواننده رو با دوران پیری و مسائل و مشکلات مربوط به این دوران مثل ترس، تنهایی و بیماری آشنا میکنه. در طول داستان نویسنده با تحلیل رفتار و عملکرد همسایه‌ها و پرسش و پاسخهای موشکافانه و ظریف و روانشناسانه‌ای که با خودش مطرح میکنه دید خواننده رو نسبت به خیلی از مسائل و موضوعات مربوط به زندگی و دوران پیری باز میکنه. داستان آموزنده، غم انگیز و تاثیر گذاری هست مثلا اینکه دلبستگی زیاد خانم شاهی به مرجان باعث شده بود تمام عمرش رو در غم و رنج زندگی کنه و پیری سختی هم داشت ولی خانم ملکی بخاطر نحوه تربیت و گذرا بودن هر چیزی براش خیلی شادتر زندگی میکرد و این تفاوت دیدگاه آدمها چطور در تمام طول عمرشون تاثیر گذار هست، خانم نیازی حسرت کارهای نکرده‌اش رو داشت و به اشتباه دیگران رو مقصر می‌دونست و آقای جهانی هم اشتباهاتی داشت که جبران کردنی نبودن. اشتباهات جزئی در متن بود مثلا هر وقت به خانه خانم ملکی می‌رفتم... بجای مهمان نوشته شده میزبان و همینطور چند مورد غلط املایی هم داشت.
ریحانه حق شناس
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
این کتاب آقای هدایتی واقعا عالی بود و به نظر من قطعا بهتر از بقیه (لااقل بین کتاب‌های دیگه ایشون که موجود هست در کتابراه). یعنی اگه اول کتاب‌های دیگه ایشون را خواندید و نظر مثبتی نداشتید این کتاب رو بر اساس تجربه‌ی قبلی تون از کتاب‌های دیگه ایشون قضاوت نکنید. این کتاب در مورد تعاملات و معاشرت‌های آقای هدایتی با چهار همسایه سالمندشون هست به علاوه تحلیل شخصیت عملکرد و... هر کدام از این شخصیت‌ها و خود ایشون.
۳ خانم و یک آقا که هر کدام سرگذشت متفاوت و شخصیت و رفتار کاملا متفاوتی دارند که سرشار از عبرت‌های بسیار هست. نقطه قوت این کتاب همین هست که نویسنده به این آموزه‌ها و عبرت‌ها جوری اشاره کرده که شما احساس نکنین دارید نصیحت میشوید.
نویسنده از این تعاملات تجربه‌ی ارزشمندی کسب کرده و اون رو با مخاطب به اشتراک گذاشته. او افکار و رفتار هر کدام از این همسایه‌ها و حتی خودش را مورد تحلیل قرار میده و این میتونه مثل یه تمرین برای خواننده باشه تا خودآگاهی رو یاد بگیره.
خواندن شرح حال ۴ سالمند همسایه در این کتاب میتونه به شما کمک کنه که جوری زندگی کنید که در نهایت دوران سالمندی شادتری داشته باشید.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
این داستان داستان خیلی روانی بود بسیار روان
ساده و بی پروا داستان و بیان کرده بود
خوشم امد که همسایگانشو به فصل‌ها تشبیه کرده بود بهار تابستان پاییز زمستان
هر کدوم از همسایگان اخلاقیات خاص خود را داشتن
یکی لباس رنگارنگ‌میپوشید یکی به غصه‌ها و مرگ‌فکر میکرد یکی از جونی انتقام‌میگرفت یکی از بچه هاش
و واقعا پیری چیزه عجیبیه
همش دوس داری به کارهای که نکردی فک کنی
چندین سال از عمرتا با بچه هات بودی با پدر مادرت بودی
یهو تنها میشی و هفته‌ها منتظرمیشی بچه هات بیان بهت سر بزنن
و ادم خودش میتونه تصمیم بگیره که میخواد تو دوران پیری هم از زندگی لذت ببره یا همش ایراد بگیره همش بگه من که پیرم پس فلان کارو نکنم
من که میمیرم و همش به مرگ فکر کنه
نمیدونم پیری چ جوریه چون درکی ازش‌ندارم
ولی ازش متنفرم و دلم‌نمیخواد پیربشم
تنها و ساکت باشم
شاید یه خانمی مثل خانم ملکی بشم
داستان جالبی بود خوشم امد
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۷/۱۶
کتابی با یک عنوان که می‌شود چند داستان از نگاه یک من کل دید و خواند. این سبک نوشتن متفاوت و تازه‌ای است که در رده خودش جایی خاص دارد.
نویسنده از چند کاراکتر با یک من بی طرف (البته سعی می‌کند بی‌طرف باشد! 🧐🤔🤩) داستان را پیش می‌برد. و تو با این همسایه‌ها از نگاه نویسنده همراه میشوی که این روزا کمتر اینجوری میشنوی.
قدرت کشش هر همسایه، می‌شود یه فیلمنامه سریالی.
روایت استفاده شخصیت اصلی داستان، که همه جوره مورد عنایت کاراکترهای دیگه است، جنبه شناختی و روان شناختی میز به هم راه دارد.
در جایی از همراهی با آدم‌های کنترلگر می‌گوید و روش مدارا با آن‌ها و در جایی از روح مطیع و مخفی و پذیرش این شخصیت.
البته که برای داستان تنها روایت مهم است و سرگرمی که در این مجال فاکتورهای داستان خوب گنجیده است.
بخونیش دوستش خواهید داشت به نگاه روایتگر.
دست مریزاد بزرگوار 🧠💪✅
Nasir jadgal
۱۴۰۲/۸/۱۸
کتاب خوبی بود و نکات جالبی هم داشت
۱. آدم‌ها در هر فضا و در هر جغرافیایی، رنگ و شکل و روی متفاوتی دارند ۲. نمیشه درد رو به کس دیگری گفت چرا که آدم‌ها بلدند در حضور شما براتون دل بسوزونن و در غیاب شما خوشحال از درد کشیدن باشند
کتاب رو تا پایان ادامه دادم تا ببینم آدم‌های ساکن در این ساختمان که فاصله شون از هم فقط یک دیوار ۱۰ سانتی یا یک ارتفاع ۳ متری هست از چه بیابان‌ها، دریا، جنگل و یا کوهستانی عبور کردند تا به این تلاقی امروز رسیدند و چه آینده مبهمی در انتظارشان هست
و البته نکته مهم دیگر کتاب که عنوان می‌کند شادی و اندوه، سن آدمی را به تمسخر گرفته است
چه بسا ما آدم‌ها به سادگی و با کمی غم، پیر می‌شویم با آنکه جوانیم و به سادگی و با کمی شادی جوان می‌شویم در حالی که پیریم.
افسون خ
۱۴۰۲/۱/۶
کتاب کوتاه ولی خیلی خوبی بود. قهرمان داستان که راوی داستان هم هست خیلی خوب شخصیت پردازی شده و خواننده به ترتیب با بقیه شخصیتهای داستان از زبان راوی آشنا میشه. داستان گذرا بودن زندگی رو به خوبی به تصویر میکشه و نویسنده نشون میده که یک موقعیت ساده و حتی به ظاهر کسالت بار و معمولی چقدر زیبا میتونه دستمایه یک داستان و کتاب بشه به شرطیکه به دست اهل قلم بیفته. انتهای داستان به شدت کوبنده و میخکوب کننده است و به خواننده یادآور میشه که چقدر راحت همه چیز میتونه زیر و زبر بشه. موقعیت داستان بسیار ملموس و باورپذیره و شاید برای هرکدوم از ما تا حالا اتفاق هم افتاده باشه به همین دلیل نویسنده خیلی راحت به عمق ذهن و روح خواننده نفوذ میکنه و اون رو با کتاب همراه و متأثر میکنه.
سحر سلیمی
۱۴۰۲/۱۲/۱۴
واقعا از خوندنش لذت بردم متن گیرا و قشنگی داشت و بعد از خوندنش باز بعضی قسمت هاش رو خوندم و صحنه‌هایی ازش توی ذهنم دارم که فکر نکنم تا مدت‌ها پاک شن ولی متاسفانه آخرش به نظرم خیلی غیر منطقی تموم شد ولی باز هم قشنگ بود ابراز احساسات راوی و شخصیت‌های داستان و تجسمی که راوی از شخصیت‌ها توی ذهنش ساخته بود و به مخاطب منتقل میکرد و این که با توجه به حال و روحیات اون روزش همنشینی رو از بین همسایه هاش انتخاب می‌کرد برایم خیلی قشنگ بود صحنه‌های دراماتیک که رقم میزد و هر کدوم یک تیکه از زندگی یکی از ان آدم ها بود عالی بود در کل لذت بردم موفق باشید
mitra.mh. 46
۱۴۰۲/۱۲/۲۸
بینظیر بود گویا راوی داستان در حضورم نشسته و از خاطراتش می‌گوید. یک نفر اینقدر آداب دان، یک پا روانشناس، زن شناس، بیمارشناس، دانا، با تجربه و همه چیز تمام که به هر چه که ممکنه از ذهن خواننده بگذرد اشراف دارد، اشاره میکند و جای سوالی باقی نمیگذارد، داستان درباره‌ی پنج نفر بود، چهار نفر مسن و پیر و یک جوان که بتدریج با ایجاد حس اعتماد و صمیمیت یخ آن چهار نفر آب شد و جوان توانست به راز تنهایی هر کدام پی ببرد. واقعا داستان جذابی داشت دلم نمیخواست برای لحظه‌ای کتاب را کنار بگذارم، خدا قوت نویسنده‌ی بزرگ، موفق باشی
م ن
۱۴۰۲/۵/۲۲
کتاب خیلی دقیق رفتارهای افراد رو ریشه یابی کرده بود از منظر روانشناسی به شخصیت افراد پرداخته بود جوری که وقتی از رفتار یه نفر صحبت میکرد اولش درکش نمیکردی ولی وقتی به گذشته اون شخص رجوع میکرد و قدم به قدم تا زمان حال جلو میومد قشنگ بهش حق میدادی که اینجوری رفتار کنه و باهاش همذات پنداری میکردی. خود شخص اول هم شخصیت خیلی دلنشینی داشت به نظرم اینجور آدما اگه هرجایی باشن برای اطرافیانشون یه نعمت هستن. کتاب خوبی بود و توصیه به خوندنش میکنم دوستان.
ناهید
۱۴۰۲/۱۲/۱۳
از کتابراه متشکرم و همچنین از نویسنده محترم و ضمن آرزوی موفقیت بیشتر. برای من کتابی جذاب بود و میتوان گفت که داستان این کتاب داستان زندگی خیلی از ما آدم ها است و واقعا چقدر خوب است که انسان به نحوی زندگی کند که در آینده از نحوه زندگی گذشته‌اش پشیمان نباشد و چه قدر خوب است که با نگاهی انسانی به زندگی اطرافیان و به دور از پیش داوری بنگریم چون کم و بیش چنین مسیری پیش روی هر یک از ما احتمالا قرار خواهد گرفت.
Mojgan Hatai
۱۴۰۲/۶/۱۵
کتابی بسیار قدرتمند و جذاب با تمی متفاوت....
کتابی که جملات آموزشی زیادی در دلش دارد. قضاوت نکردن آدم‌ها ویژگی اصلی آقای نویسنده است.. ‌.
سازگاری و مهربانی از جمله خصلت‌های انسانی زیبایی هستند که در اینجا به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
آموزش ایجاد حس و شور زندگی در کمال سادگی در چند انسان که همگی در سن بازنشستگی هستند بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد.
محتوای داستان ساده و در عین حال پر ملات است.
شاداب قزوینه
۱۴۰۱/۸/۲۱
استاد هدایتی واقعا این داستان رو خیلی خوب یه قلم نوشتن دراوردن واقعا من لذت بردم و هیچ وقفه‌ای بین خوندن کتاب ننداختم
واقعا ما آدما باید توسط یکی درک بشیم تنها بودن خیلی عذاب آور تر از مردنه تنهایی آروم آروم قلبت رو ازت میگیره و میشی یه مرده‌ی متحرک
انقدر این داستان خوب نوشته شده که گاهی خودم رو تو خونه‌ی همسایه‌های آقای هدایتی تصور کردم
پیشنهاد میدم حتما بخونید این داستان رو
مجید علیزاده
۱۴۰۲/۲/۱۵
اگر کتاب‌های با روند آروم رو میپسندم مناسبتون هست. ریما هیچ اتفاق مهم یا غیر عادی در فیلم نمیوفته و کاملا مثل اینه که یک نفر نشسته چند روز از زندگیش رو برات تعریف می‌کنه.
(حاوی اسپویل)
البته آخرش خیلی تخیلی تموم شد. اینکه هر چهار همسایه یکهو یه جوری سربه نیست شدن و واکنش ابوذر خیلی بد بود. و انگار صرفا دنبال جایگزین کردن همسایه‌ها بود و اونا دیگه براش ارزشی نداشتن.
اتنا کاربخش
۱۴۰۱/۱۰/۱۰
کتاب جالبی بود و البته متفاوت
در مورد پسری بود که نویسنده بود به آپارتمانی میره که از قبل ٤ تا ساکن داره ٣ تا خانم مسن و ١ آقای مسن
سعی میکنه با همسایه‌ها رفت و آمد داشته باشه
خانم ملکی
خانم نیازی
خانم شاهی
آقای جهانی
و هر کدوم از این همسایه‌ها داستان‌ها و حکایت‌های خودشون رو دارن که گاها شیرین و تلخ هست
قسمت اخر داستان غمگین میشه
اما خوندن داستان خالی از لطف نیست
F.Namazi
۱۴۰۱/۷/۱۳
به نام خدا
سلام من به نویسندگی علاقه‌ی زیادی دارم و یکی از آرزو هام این هست که بتونم با یک نویسنده گفت وگویی داشته باشم و رمز موفقیت ایشون رو بفهمم
کتاب همسایگان یک کتابی هست که هممون احتیاج به خوندنش داریم سبک نوشتاری جناب استاد ابوذر هدایتی برای من قابل احترامه من از خوندن این کتاب به آرامش خاطر دست یافتم و بهتون توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید
کورش علیزاده
۱۴۰۱/۸/۲۹
باتشکر از استادهدایتی واحسنت به اندیشه ایشون. ازمطالعه کتاب لذت بردم فقط یک موردکه لازم دیدم بیان کنم وآن هم دررابطه با سن کاراکترهای کتاب بود بنظر میرسه هرسنی که برای همسایگان مطرح شده کمی درآن اغراق شده باشدوهر فرد سنش بیشتر و پیرتر معرفی شده باشد البته این نظرشخصی بنده است چراکه باشصت سال سن به راحتی میدوم و ورزش وحتی کارمیکنم
N.H
۱۴۰۱/۶/۳۱
همسایگان نه عاشقانه بود نه جنایی و نه هیجانی. کتابی یکنواخت و آرام بود. از آن آرام‌هایی ک هرکس در زندگی نیاز داره بشنوه، همزاد پنداری کنه، همدردی کنه و دراخر درس بگیره.
باید فقط یکبار بخوانی و ب عمق ان فکر کنی که شاید درآینده ماهم یکی از شخصیت‌ها شویم و بخواهیم شنیده شویم...
هانیه حسینی
۱۴۰۱/۱۱/۶
سلام کتاب جالبی بود ادمو عمیقا درگیر میکنه انگاردلت میخاد هی جویای همسایه هات بشی و کاری میکنه دیدت به روند سنت و پیری بیشتر بشه بیشتر قدر جوانیتو بدونی من دوسش داشتم حس هم دردی بیشتر و توجه به زمانو بهم داد. مرسی بابت کتاب👌😊
کتاب خوان حرفه ای
۱۴۰۱/۱۰/۶
جالب نبود. توصیف‌های طولانیو فضای توصیفش دلگیر و تنها بود. من اصلا دوست نداشتم. یه پسر نویسنده تنها که مستاجر آپارتمانی با ۴ همسایه تنها میشه. هر روز به ۳ همسایه ۵۵ و ۶۰ و ۶۵ ساله خانم و یک پیر مرد سر میزنه و همش تکرار اینکه اونها براش دمنوش و آلبوم و شام میارن. همین!
معصومه اکرمی
۱۴۰۱/۸/۲۹
عالی بود انگار همه صحنه ها رو خودم میبینم قسمت آقای جهانی از خنده مردم و قسمت خانم شاهی دلم پیش مادرم که با تنهایی، درد وناامیدی خونه نشین شده توان راه رفتن ندارم در عین سادگی خیلی آموزنده بود درس یه عمر زندگیه که تا این عمر نمی دونستم
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۱/۶/۸
واقعا احسنت به قلم نویسنده محترم لذت بردم در تمام صفحات خودمو جای اونها میگذاشتم‌انگار خودم اونجا بودم واز نزدیک همسایه‌ها رومیبینم حتی براشون در ذهنم‌چهره‌ها وصداهایی میگذاشتم عالی بود دست آقای هدایتی درد نکنه
طناز رحمتی
۱۴۰۳/۵/۲۷
این کتاب بیشتر شبیه یکم خاطره بود انگار که یک فرد کنار شما نشسته و داره خاطراتش را برات تعریف میکنه و تو از شنیدن این خاطرات نه تنها خسته نمیشی بلکه مشتاق تر هم میشی دست آقای هدایتی درد نکنه با این قلم زیباشون.
حدیث
۱۴۰۳/۲/۱۷
سلام دوست من، کتابی که میتوان به معنای واضع جمله کتاب دوست من است رو درک کرد در این کتاب شاهد همراه شد خط به خط رو با زبان نویسنده درک کرد بسیار لذت بردم، پیشنهاد میکنم اگه مثل من حوصلتون سر رفته گزینه خوبی است
پروانه اسماعیلیان
۱۴۰۲/۶/۲۴
کتاب دلنشینی بود، موضوع متفاوتی داره. نگاهی به افراد مسن داره که به تنهایی زندگی می‌کنند و شاید از دور، آدم‌های عبوس و خشک و غیر جذابی بیان ولی واقعیت چیز دیگریست. خواندن این کتاب را به دوستان کتاب خوان توصیه می‌کنم
آمنه حسینی
۱۴۰۲/۴/۳۱
کتاب خیلی خوبی بود. هر کدام از همسایه‌ها اخلاقیات خودشونو ماجرای زندگی خودشون و داشت اما آخرش یکم شوکه کننده بود میدونستم یه اتفاقی میوفته واسه یکی از همسایه‌ها ولی همه شون رفتن آخرش خیلی غمگین بود به نظرم
اسماعیل سهرابی
۱۴۰۱/۶/۸
سلام، نمیدانم، واقعأ نویسنده در حال حاضر، کجاست، واقعاً همینطور فکر میکنه، خیلی سطحی، وتاریک، هرانسانی عالمی دارد، ولی شما دنیایی، کوچکتر از سوارخ، یک مرده دارید، مرده هم دنیای بهتری دارند هرچندما ندانیم، البته کسی که می‌نویسد را منظورم هست
Sepid Mmm
۱۴۰۱/۶/۲۰
کسانی که طرفدار داستان‌های زندگی نامه مانند و خاطرات هستند توصیه میشود کتاب جالبی بود و من لذت بردم و گاها خود را در میان همسایه‌هایی میدیدم و شخصیت آنهارا موشکافانه از نظر میگذراندم
فاطمه مالکی
۱۴۰۲/۳/۳۰
قصه کتاب بسیار زیبا و آموزنده و روان نوشته شده به دل می‌شینه چون برای همه ما، در گذر زمان این ارتباطات پیش اومده و به نوعی تجدید بعضی از خاطرات ماهست
احمد دهانی
۱۴۰۲/۱/۵
کتابی خوبی بود و بدون نقصی بود انگار که خود نویسنده باهات بود کتابی بسیار روان بود و از خواندنش اصلا خسته نمیشی بهتون توصیه می‌کنم بخوانیدش عالیه
nasim sharifi
۱۴۰۱/۱۰/۱
تو حال و هوای این روزا ک حال کمتر کسی خوبه، حالم گرفته بود با خوندن این کتاب دلم بیشتر گرفت.. کاش هممون دوران پیری بهتری داشته باشیم و انقدر غم انگیز نباشه
تیمور مرادیان
۱۴۰۱/۸/۲۳
عالی عالی بی نهایت لذت بردم از خوندنش بخصوص ضمیر اول شخص استفاده کرده بودن جذاب ترش کرده بود با خوندنش چهار نوع زندگی رو عمیقاً حس ولمس میکنید از دستش ندید
جلالی
۱۴۰۱/۷/۱۲
به نظرم کتاب خیلی خوبیه نگاه نویسنده برای نوشتن این کتاب رو دوست دارم
خیلی بهتر میشد که از این دست از کتاب‌ها به این موضوع بیشتر نوشته میشد
samira khandanikia
۱۴۰۱/۷/۱
خیلی قشنگ بود. مقایسه‌ی دوران جوانی و پیری بود. وچقدر این دنیا بی ارزش هست.
شروع به خواندن میکنه ادم دوست داره تا تهش رو بخونه متنش کشش داره
بزرگمهر
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
کتاب آقای هدایتی بسیار خوب بود خیلی روان و دوستداشتنی با این کتاب از ته دل خندیدم سخت گریستم و لذت بردم آفرین به آقای هدایتی دستتون دردنکنه
مریم حیدریان
۱۴۰۱/۷/۱۳
یه رمان اموزنده که از چهار بعد شخصیت‌های یه ادم سالمند رو تحلیل میکرد که به نظرم ادم رو به فکر وامیداره ولی کاش ته کتاب بهتر تموم میشد
..
۱۴۰۳/۳/۱۰
این کتاب چرا انقد خلاقانه تموم شد؟؟؟؟!!!!!!
خیلی جذاب و غیرمنتظره بود، عالی
بهم یاد داد بیشتر مواظب هم باشیم (:
F.S.H
۱۴۰۲/۳/۱
این سبک متفاوت باعث شده نوشته‌های ابوذر باب طبع همه نباشه اما به جرأت میتونم بگم همه جذب خوندن کتابهاش میشن
a z
۱۴۰۱/۱۲/۱۲
داستان متفاوتی بود وآدم وکنجکاو می‌کرد خواندن داستان را ادامه بده با اینکه به ظاهر داستان ساده‌ای داشت
مژده دانش
۱۴۰۱/۸/۲۰
بعد از سالها اولین کتابی بود که به زبان فارسی خوندم، خیلی خوب بود هنوز افراد داستان در ذهنم هستن، تاثیر گذار بود. مرسی
گیسوسامری
۱۴۰۱/۱۱/۸
کاش میشد با نویسنده دیدار کرد و راز این همه خوب نوشتن رو پرسید... عاااالی بود و عااالی🤍
محبوبع بهرامی
۱۴۰۱/۸/۱۷
قشنگ بود و سرگرم کننده روزمرگیهای آدمها را نشون میده چیزی شبیه زندگی خودمون
Aynaz
۱۴۰۲/۴/۲۵
واقعا کتاب خیلی خوبیه و من که از خوندش لذت بردم و این کتاب رو پیشنهاد میکنم
مقدسه سیدخیلی
۱۴۰۲/۱/۱۰
خیلی کتاب عالیبیی بود از طرز نوشتاری نویسنده که نگم خیلی عالی بود
سارینا حسینی
۱۴۰۲/۱/۷
آرام و دلنواز. ترغیب به مطالعه بیشتر. سپاس بیکران از کتابراه عزیز
ستاره ملیانی
۱۴۰۱/۹/۷
خیلی زیبا نوشته شده بود، واقعا همسایه هارو کنار خودم حسشون میکردم
زهرا زهراوی
۱۴۰۱/۹/۶
بسیار جالب بود تحت تأثیر قرار گرفته و لذت بردم.
محمدرضااذردار
۱۴۰۱/۸/۲۹
داستان بسیار بامعنای بود و نتیجه گیری خوبی داشت ممنون از نویسنده محترم
𝐇𝐨𝐬𝐧𝐚
۱۴۰۳/۳/۳
با نویسنده در این کتاب زندگی کردم با تمام همسایه‌ها...
1 2 >>