نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مادام بواری - گوستاو فلوبر
4
121 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مونا مجتبی زاده
۱۴۰۱/۰۱/۲۴
60
کتاب بدی نبود هرچند به نظرم داستان رو با توصیفات بیش از حد زیاد کش داده بودند. ولی درسهای خوبی پشت این داستان بود. اینکه خوشبختی چیزیه که تو باید از درون حسش کنی و این رو با هیچ ثروتی نمیشه خرید، وقتی از خودت و جایگاهی که داری راضی نیستی هیچی نمیتونه تورو اغنا کنه پس بهتره قبل از هرچیز روی بزرگ کردن روح و فکر و آگاهیت کار کنی، اینکه گاهی اونقد توجهمون به اطرافمون کمه که نمیدونیم چقدر خوشبختیم و همه جا به دنبال خوشبختی میگردیم، اینکه با درست نگاه کردن به زندگی و تغییر و روشن کردن دیدگاههات میتونی خوشبختی رو توی چیزهای کوچیک اطرافت ببینی و حس کنی. عمیقا معتقدم انسان اگر همراه با رویاهای بزرگش بتونه روحش رو بزرگ کنه اون رویا قطعا توی واقعیتش پدیدار خواهد شد و اگر نتونی این دو رو همزمان رشد بدی رویاهات چشمت رو کور میکنن و تو اونقدر توی باتلاق رویاهات دست و پا میزنی که هیچ لذتی از زیباییهای واقعی اطرافت نخواهی برد.
از شنیدن کتاب لذت بردم. هرچند گوینده تلاش کرده بود تا با صداسازی شنیدن داستان را آسانتر کند. با این حال اگر چندصدا بود لذت بیشتری نصیب شنونده میشد. رمان مادام بواری داستان زنی جوان است که زیست در لحظه براساس هرآنچه میخواهد را برهمه چیز ارجح میداند. اخلاق را نادیده میگیرد، گویی حسرت هرچیزی که نداشته را اینگونه با هوسرانی و دروغگویی و اسراف و ولخرجی انتقام میگیرد. حتی تصمیم به خودکشی هم از سر خودخواهی و زیاده خواهی بود. اما باید گفت که نوشتن چنین داستانی اینگونه دقیق و موشکافانه در مورد زن و احساساتش توسط فلوبر در ان زمان کاری تحسین برانگیز است. نویسنده سعی داشت قضاوت کمتری داشته باشد، بی طرفانه فقط ماجرایی را تعریف کند و بتواند به عمق احساسات زن قصه بپردازد. بنظرم موفق بوده است. توصیفات بسیار زیاد و ریزبینانه گاهی حوصله آدم را سر میبرد اما چه کنیم که از ویژگیهای رمان کلاسیک همین است. میتوان اینگوته گفت که نویسنده سعی داردتا خواننده خود را دقیقا در ان محیط و فضا دریابد و درک کاملی از واقعه داشته باشد. بهرحال شنیدن یا خواندن این رمان را توصیه میکنم. در بسیاری از قسمتها همدرد و همدل بودم با زن قصه، در بعضی جاها به او ناسزا گفتم و در بعضی جاها مخالف رفتار و کردارش. مینا بهکاراسفند ۱۴۰۱
کتاب خوبی بود. بسیار تشکر. داستان عاشقانه بود. خلق شخصیت مادام بواری بدون شک یکی از عالیترین موفقیتهای فلوبر است. مادام بواری که میتوان آن را شاهکاری برای تمام فصول نامید، داستان جذاب زنی است به نام اما روئو، دختر یک دهقان نرماندی که روحی سرکش و سودائی دارد؛ روحی که هیچ وقت اقناع نمیشود. به سودای رهائی از زندگی روستایی با مردی به نام شارل بواری که یک کمک پزشک شهرستانی است ازدواج میکند. لیکن دیری نمیگذرد که به ابتذال و ناچیزی روح این مرد مهربان و مظلوم ولی بی نور و کوته بین پی میبرد و از زندگی با او سخت احساس کسالت میکند. واقعهای که مزید بر علت میشود، مسافرتی است که این زن و شوهر جوان در اوایل زندگی زناشویی خود به قصر وبیسار میکنند؛ قصر میزبان به قدری مجلل و باشکوه است که از حد تصور یک پزشک تازه کار و فقیر شهرستانی و زن دهاتی ولی هوسباز او خارج است، تزئینات و تجملات این کاخ اعیانی و شکوه و جلال مهمانان آن به خصوی برای اما به قدری تازگی داردکه چشمان او را خیره میسازد و چون آن عظمت و شوکت را با زندگی محقر خود مقایسه میکند و سر و وضع مرتب و لباسهای فاخر و زر و زیور زنان و مردان این کاخ را با وضع خود و شوهرش میسنجد بیش از پیش احساس حقارت میکند و شوهرش را کوچک و حقیر میبیند.
خوندن این کتاب خالی از لطف نیست، این اثر از نظر ادبی شاهکار محسوب میشه، از نظر سیر داستان هم به نظرم بینقص میاد و شخصیتها و موقعیتها به خوبی پرداخته شدن، تنها چیزی که شاید خوشایند نیست موضوع داستانه، اینکه داستان زندگی همچین زن و مردی رو میشنویم ممکنه خوشایند نباشه، اما خوب در این مورد هم بهتره سعی کنیم از هر چه که شنیدیم و خواندیم درس بگیریم، مثلا بدونیم که ما مسئول کارهایی که انجام میدیم هستیم و مسئولیتش با کسی دیگر نیست و نمیتونه باشه، و یا اینکه قدر چیزهایی رو که داریم قبل از اینکه از دستشون بدیم بدونیم… بیشتر از همه دلم برای برت کوچولو سوخت که چنین پدر و مادری داشت…
و نگته دیگه اینکه، صدا و بیان فوقالعاده راوی و مهارت ایشون در شخصیتپردازی و تغییر لحن و صدا هم داستان رو بسیار شنیدنی کرده بود.
و نگته دیگه اینکه، صدا و بیان فوقالعاده راوی و مهارت ایشون در شخصیتپردازی و تغییر لحن و صدا هم داستان رو بسیار شنیدنی کرده بود.
این کتاب یک شاهکار ادبی هستش گویا بعضی از دوستان نتونستن خوب درکش کنن و به تندی انتقاد کردن، به عنوان مثال در قسمتی میشنویم، در اعماق روح افسردهاش انتظار حادثهای را داشت، همچون ملوانانی مأیوس و غمزده با نگاهی حسرتبار به تنهایی و انزوای خود در زندگی مینگریست و به جستجوی بادبانی سپید در میان مههای افق بود، البته نمیدانست که این حادثه چه خواهد بود و بادی که این حادثه را به طرف او خواهد آورد خود او را به کدام ساحل رهنمون خواد شد و آیا این حادثه زورقی خواهد بود یا یک کشتی بزرگ با سه عرشه با بار تشویش و اندوه یا سرشار از سعادت و کامرانی.
و این که شخصیتهای داستان چقد واقعی هستند، تیپ شخصیتی مادام بواری رو میتونیم تو جامعه ببینیم.
و این که شخصیتهای داستان چقد واقعی هستند، تیپ شخصیتی مادام بواری رو میتونیم تو جامعه ببینیم.
کتابی طولانی پر از توصیفات پر از جزئیات و گویی دفاعییهای از گوستاو فلوبر بود برای تمام عیاشیهای که در آن زنان را فریفته بود و با منفور جلوه دادن اما و مفلوک کردن شارل به دنبال ارضای وجدان بیمار خودش بود.
خودی که هر روز زنی را فریفته بود و این هرزگی را به گردن تمامی زنان میانداخت چون ضعیف و بی دفاع بودند.
آیا هیچ مرد متاهلی خیانت نمیکند؟
آیا سرنوشت خیانت مردها هم همین است؟
این فقط یک پرده از نگاه ابزاری به زنان در گذشته جهان بود. پردهای تاریک همچون تمام تاریخ.
اما خوانش، انتخاب صدا و روایت روای عالی بود.
خودی که هر روز زنی را فریفته بود و این هرزگی را به گردن تمامی زنان میانداخت چون ضعیف و بی دفاع بودند.
آیا هیچ مرد متاهلی خیانت نمیکند؟
آیا سرنوشت خیانت مردها هم همین است؟
این فقط یک پرده از نگاه ابزاری به زنان در گذشته جهان بود. پردهای تاریک همچون تمام تاریخ.
اما خوانش، انتخاب صدا و روایت روای عالی بود.
این کتاب جز کتاب های برتر دنیاست. کتابی که سه فیلم در سال های مختلف از آن اقتباس شده. من ابتدا کتاب رو خوندم و در دو سال مختلف فیلم را تماشا کردم. زندگی زنی که با فکر ازدواج میتواند خود را ارتقا دهد و به چیزهایی که میخواهد برسد. ازدواج میکند ولی به پوچی و افسردگی دچار میشود و به دنبال عشقی دوباره و هیجان در زندگی میگردد و آن را پیدا نمیکند، خواندن کتاب را توصیه میکنم به کسانی که به رمان های کلاسیک و عاشقانه علاقه دارند.
داستان شخصیت یک دختر بلند پرواز و رویایی هست که از نظر شخصیتی شباهتهایی با نقش اول برباد رفته اسکارلت داره ولی روند داستان طوری ادامه پیدا میکنه که هر خوانندهای رو به بی ارزش بودن و بی معنی بودن رویاهای دور و دراز میرسونه انگار آدم از غفلت بیدار میشه و میفهمه که باید هرچه داره رو ارزش بزاره و بدونه شادی رو در درون میشه جست نه در داشتههای مادی و حتی معنوی خارج از خود. داستان سنگین و غم انگیزی داره واسه همین نمره خوبی ندادم.
کتاب بسیار ضعیفی بود......... فقط صدای راوی باعث شد تا اخر گوش کنم........ صدای راوی زیبا وگوشنواز...... فقط از خیانتهای یک زن به شوهر سیب زمینیش گفته بود............ واقعا پیشنهاد نمیکنم حیف پول که برای این گونه کتابها ادم بدهد.......... چیزی به معلومات ادم اضافه نمیکنه وفقط وقت ادم را میگیره همین.......