نقد، بررسی و نظرات کتاب اشیاء کمیاب - کتلین تسارو
4.4
254 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان خوب و نسبتا طولانی فوق در مورد زندگی یک دختر مهاجر است که با مادر خود در یک محله فقیرنشین زندگی میکند. دختر در گذشته و حال نیز درگیر یکسری انحرافات (روابط متعدد با مردان و زیاده روی در مصرف الکل) و نیز نوعی سردرگمی در زندگی است. این دختر در یک عتیقه فروشی کار میکند و بر همین اساس نویسنده اطلاعات خوبی در زمینه آثار تاریخی و هنری ارائه میدهد که مفید هستند. علاوه بر آن نیز عتیقه فروش هم که انسان دنیا دیدهای است جملات و نکات فلسفی خوبی ارائه میدهد که معنادار و مفید هستند. در کل مسیر داستان در جهت زندگی گذشته و حال دختر و اشتباهات اوست که به مرور و در یک سیر منطقی تحولی در او شکل میگیرد که نکته مثبت داستان است، ضمن اینکه پایان شتاب زدهای نداشته و خوب و معقول است. به نظر من با توجه به اینکه داستان هیجان خاصی نداشت بهتر بود به عشق دختر و عتیقه فروش بیشتر پرداخته میشد و داستان کمی رمانتیک تر و گیراتر میشد. علاوه بر این بهتر بود کمی به گذشته مادر دختر و خصوصا پدر او اشاره میشد چون میتوانست به ریشه یابی مشکلات روحی و روانی او کمک کند. همچنین در طول داستان دختر دچار نوعی سردرگمی در زمینه معنای زندگی است که بهتر بود نویسنده در این زمینه راهکارهایی را ارائه میداد و در این حالت از دید روانشناسی و خوشناسی هم این اثر میتوانست آموزنده باشد. در کل داستان خوب و گیرا و باور پذیر بود ولی در برخی جاها یک دفعه تغییر میکرد و وقایع دیگری را روایت میکرد که تا حدودی باعث سر درگمی بود.
کتاب بسیار نثر جذاب و روان داره. محشره.. هم بلحاظ روان شناسی بسیار راهنمای خوبیه هم اطلاعات باستان شناسی و تاریخی کلیدی توش هست. نویسنده بیشتر ازاینکه بخواد سرنوشت دم دستی یک دختر رو بنویسه تلاش کرده تا تحول یک نسل رو بنگارش دربیاره. و تاثیر تصمیمات فردی و سبکسری رو به بهترین شکل نشون داده و البته باعث تاسف و کمی ترس میتونه بشه.. قطعا زنگ خطریه که همه باید حواسشون بهش باشه.. قصه خیلی کامله.. فضاسازی خوبی داره. با قهرمان داستان میشه همراه شد. مهم تر از فضاها و جغرافیای داستان شخصیتها و افکار و عقایدشون هست بنظرم عالی توصیف شده.. راهنمای کاملیه. بیشتر جملات بسیار ارزنده است. ترجمه خوبی داره عاری از کلیشه.. نویسنده بنظرم اطلاعات تاریخیش کامل بود. از خوندنش بینهایت لذت بردم.. فکر کنم باید چند بار دیگه هم بخونمش.. جملات عمیق و فلسفی و آموزنده توش زیاده.. قطعا خوندنش رو به دوستان اهل کتاب پیشنهاد میدم.. یبار کافی نیست. باید چند بار خوندش مثل فیلم قشنگی که هربار درک جدیدی با آدم میدهکمی سانسور در برخی بخشها بود البته که باعث مشکل در درک مطلب نمیشد. ممنون از عوامل محترم کتابراه..
اونقدر که با این رمان حس همدردی و همزادپنداری کردم تا به حال با رمان دیگهای نکرده بودم. به معنی واقعی کلمه قشنگ بود. شاید به عنوان ایراد حجم مطلب زیاد بود و این در فصلهای اول ممکنه حوصله سر بر بشه ولی هرچقدر که بیشتر ادامه میدادم بیشتر هم جذب میشدم. فضاسازی جذاب، جزعی نگر، ارتباط کاراکترها در طول داستان و البته ترجمهی بی نظیری داشت. در عین دارک بودن یه حس جالبی رو به مخاطبش میداد. و البته از حسنهای این رمان باید بگم که با کلمات و اطلاعات جدیدی هم آشنا میشدی که البته داخل رمان هم توضیح داده بودشون و اینکه به علم مخاطب اضافه بشه جالب بود. داستان حول محور فاصلهی طبقاتی و رذیلتهای جامعه که در هر دو قشر فقیر و ثروتمند میچرخه و در آخر چهرهی توخالی ثروتمندان و متمولها را نشان میده و اثبات میکنه که بدبخت بودن صرفا برای فقیر ترها نیست و اگر زندگی افراد متمول به نظر جذابه در عوض بسیار پوچ و تاریکه. و غیر از این از معایب الکلی بودن، آسیب تجاوز در کودکی، ریاکاریها و دروغگو بودنها نکات جالبی رو میگه. چیزی که کاراکترها رو جالب میکنه اینه که خوب مطلق نداره و حتی قهرمانهای داستان هم جنبههای تاریک خودشون رو دارن. در آخر باید بگم که پایان خوش بود. پایان خوش داره.
دست نویسنده و مترجم محترم درد نکند. کتاب از تبعیض طبقاتی حکایت دارد. و زندگی چند قشر مانند: (صاحبان معادن، تاجر الماس، نانوا، کاشف و فروشنده عتیقه، خیاط، منشی فروشگاه، بوکسور و...) را به تصویر کشیده و رازهای داخلی هر خانواده را به خوبی افشا کرده و نحوه دید اقشار پولدار، بی پول، کم پول، متوسط را نسبت به هم و دیگر طبفات را توصیف کرده. از آسیبهای روحی و جسمی، نتیجه تقلید یا حسرت خوردن به زندگی طبقات دیگر بحث شده. از زندگی پوچ و خالی از عاطفه و کشمشهای داخلی نمونهای از خانوادههای مولتی ثروتمندان صحبت کرده. و اشارهای نیز به طبقهٔ سیاستمداران و دولتمردان کرده که چگونه با تشکیلات مخفی و ارتباط خانوادگی و ازدواجهای مصلحتی سعی در حفظ طبقه خود هستند تا از نفوذ مردم عادی، هرچند خیلی باسواد و باهوش، جلوگیری میکنند. و زندگی می، دختر زیبای مو قرمز با عبور از داخل زندگیها و لمس واقعیتها، یادآور نصیحتهای والدین است که حسرت زندگی مردم را نخوریم و به هیچ بهایی خود واقعی مان را فراموش یا دستکاری نکنیم. مثل: صورت سبزه و چشما مشکی خوشگل با موهای زرد طلای عاریه ای، واقعاً چقدر زشت میشود. حالا همین را با موی سیاه شفق مجسم کن. خدایی زیبا نیست. موفق باشین
کتاب رو واقعا دوست داشتم، ترجمهاش بسیار خوب بود و اشتباه تایپی نداشت، داستانش جالب بود و جزئیات کاملا به جا و اندازه بود به طوری که کاملا میتونستی داستان رو تو ذهنت تجسم کنی، در تمام طول کتاب نویسنده خیلی ماهرانه تونسته خواننده رو برای خوندن ادامه داستان همراه کنه، در مورد من طوری بود که گذشت زمان رو احساس نمیکردم و برام سخت بود که ادامه داستان رو برای بعد بزارم.
چند موردی بود که به نظرم باید در نظر گرفته بشه، در داستان چند جا یکدفعه بدون هیچ فاصلهای در سطر بعدی داستان از جایی دیگه شروع میشد و کمی گیج کننده بود. در مورد خود داستان تو یه قسمت نویسنده در مورد تولد میو پدرش یه مبحثی رو شروع کرد ولی سرانجامی نداشت، میباید میرفت و حقیقت رو از مادرش میپرسید تا یکم شخصیت مادر و پدرش و نحوه تولد خودش بهتر روشن بشه و در آخرای داستان خیلی سریع عشق بین اون دو نفر شکل گرفت که به نظرم کمی دور از انتظار بود و نویسنده بیشتر باید روش کار میکرد.
در کل کتاب رو دوست داشتم و خوندن این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم.
چند موردی بود که به نظرم باید در نظر گرفته بشه، در داستان چند جا یکدفعه بدون هیچ فاصلهای در سطر بعدی داستان از جایی دیگه شروع میشد و کمی گیج کننده بود. در مورد خود داستان تو یه قسمت نویسنده در مورد تولد میو پدرش یه مبحثی رو شروع کرد ولی سرانجامی نداشت، میباید میرفت و حقیقت رو از مادرش میپرسید تا یکم شخصیت مادر و پدرش و نحوه تولد خودش بهتر روشن بشه و در آخرای داستان خیلی سریع عشق بین اون دو نفر شکل گرفت که به نظرم کمی دور از انتظار بود و نویسنده بیشتر باید روش کار میکرد.
در کل کتاب رو دوست داشتم و خوندن این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم.
عالی بود این کتاب یکی از بهترین کتابهایی بود که شنیدهام داستان آن به شدت نو و خلاقانه طراحی شده بود و توانست بین اجزای مختلف آن انسجام و ارتباط تشکیل شود. در ابتدا توصیفهای زیبا و همچنین طنز نرمی را شاهد بودیم که به شدت هوشمندانه بودند همچنین لفظ بازی و بازی با کلمات آن خیلی خوب بود در اواسط هم که شاهد رویارویی حوا با آدم بودیم که به شدت عاشقانه و احساسی بود که توانست حس قلبی نویسنده را نسب به این موضوع به خوبی بازتاب بدهد فقط در کمتر جایی میتوان دید که کلمات و اصطلاحات همدیگر را نقض کنند و هماهنگی افت میکرد اما درکل پکیج خوبی ارائه شد گویندگی هم که به شدت با احساس و ادراک بیان شد و توانست پیش از بیش مارا ب فیض برساند موارد مثبت انسجام بین محتوا احساسی و عاشقانه بودن گویندگی عالی منفی گاها بین کلمات نا هماهنگی پیش میامد در اخر هم از پرسنل کتابراه تشکر میکنم
زیاد درگیرکننده نبود ولی تجربهی خوبی رو میداد و بعضی از دوستان گفتند ولنگاری غرب و... که من معتقد نیستم چون کشیده شدن میو به رقص دلیلش و رشکستگی محل کارش بود و درکل میشه گفت کتاب خوبیه و جالب نوشته شده و تا آخر داستان کنجکاو میکنه تنها ایرادی که میتونم بگم اینه که میو احمق بود که دنبال هرکی راه میافتادمیرفت وبه قولی بله قربان گو بود خلاصه داستان:
دختری فقیر به دلیل حامله شدن از شهرش فرار میکنه میره کار میکنه تا اینکه ورشکسته میشه وپاش به کلوبها باز میشه تو راه بهش تجاوز میشه واقدام به خودکشی میکنه میره بیمارستان اونجا با داینا آشنا میشه وبعد مرخص شدن برمیگرده شهرش و کار پیدا میکنه تو عتیقه فروشی و به هنگام تحویل بسته دوباره داینا رو میبینه و باهم دوست میشن و...
دختری فقیر به دلیل حامله شدن از شهرش فرار میکنه میره کار میکنه تا اینکه ورشکسته میشه وپاش به کلوبها باز میشه تو راه بهش تجاوز میشه واقدام به خودکشی میکنه میره بیمارستان اونجا با داینا آشنا میشه وبعد مرخص شدن برمیگرده شهرش و کار پیدا میکنه تو عتیقه فروشی و به هنگام تحویل بسته دوباره داینا رو میبینه و باهم دوست میشن و...
فوق العاده بود. درست مثل کتاب دیگه نویسنده از یه جای داستان به بعد دیگه نمیشد ادم کتاب رو زمین بزاره. نقش پردازیها بسیاراستادانه بود. تنها چیزی که توی این کتاب و همینطور کلکسیونر عطر یکم اذیت کننده بود اینکه روابط عاشقانه اغلب نا موفق و دروغ به نمایش در اومده. و موقعی که پای یه رابطه زیبا وسط میاد نویسنده داستان رو به پایان باز مهمان میکنه. اگرچه انقدر زیبا و پر کشش هست که این ایرادها پوشانده میشه. نکته بسیار جذاب داستان در مورد خود شخصیت اصلی هست که روند گم شدن و پیدا شدن ذات انسان رو خیلی ملموس به تصویر میکشه و به جرات میتونم بگم اکثریت ادمها این لحظات رو تجربه کردن و برای همین با کاراکتر اصلی همذات پنداری میکنن. ممنون از کتابراه و مترجم توانا
کتاب رو کامل خوندم و از داستان بسیار پر پیچ و تابش لذت بردم واقعا کتاب قشنگ و ملموسی بود طوریکه من اول داستان از شخصیت اصلی متنفر بودم اما بعدش احساسم کلا تغییر کرد و هربار هر چقدر هم که حدس میزدی بازهم هیچ تضمینی نبود که درست باشه مثل یه زندگی واقعی بود یعنی زیادی واقعی بود غیر قابل پیش بینی، ماجراجویانه و پر از احساسات مختلف مثل تنفر و خشم و شادی های لحظه ای و نتیجه هاش درواقع روند تکامل و تغییر یه شخصیت بود تنها مسئله ای که برای من اذیت کننده بود اینه که شخصیت اصلی ادم بی بند و باریه و این برای خواننده زننده و اذیت کنندست ولی در عوض پایان داستان رو دوست داشتم و خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میدم
موضوع کتاب به داستانش نمیخورد، داستان زندگی دختری بود به نام میو که برای رهایی از اشتباهش هجرت میکنه به امید اینکه زندگی جدید و فارغ از غم و اشتباه برای خودش بسازد اما نمیدانست با ارادهی سست و جامعهی فاسد غربی نمیشود تغییری اساسی کرد، سرانجام به نزد مادرش بر میگردد و در یک مغازه مخصوص اشیاء عتیقه و تاریخی مشغول به کار میشود و باز هم راههای رفته را برای چندمین بار میرود تا سرانجام با راهنمایی مادر و یک کشیش زندگیش تغییر میکند و سرانجام عاشق صاحب مغازه میشود. کتاب نثری روان و بدون غلط تایپی داشت. ممنون از کتابراهیهای عزیز
کتاب جالبی بود خصوصا در مورد اشیا عتیقه دید خوبی میداد ولی کتاب کلکسیونر عطر از همین نویسنده را بیشتر دوس داشتم، خیلی دوست داشتم کتاب بعد از این همه بلاتکلیفی شخصیت اصلیش به شکل درست پایان بندی قابل قبولی داشته باشد که نداشت، در ابتدای کتاب چند صفحهای به صورت تیکهای ایتالیایی صحبت میشد که مترجم توضیح به انتهای کتاب گذاشته بود که باعث میشد ریتم داستان از دست بدی در کل کتابی بود با شخصیت پردازی عالی، توصیف اشیا ومکانها عالی ولی خود روح داستان خیلی معمولی بود
کتابی بی نهایت زیبا و جذاب، شیوه نثر داستان متفاوت از سایر آثار به گونهای کاملا پیش بینی ناپذیر بود. هیچ کدام از شخصیتها در داستان ستایش نمیشدند همه گناهکار هستند و همه در تلاش برای فرار از گذشتهی خود. اما در روند داستان در نهایت ناامیدی آن جا که میو با مادرش بحث میکند که چرا باز هم بی محابا الکل نوشیده و باز هم از قوانین سرپیچی کرده لیوان چینی مورد علاقه مادرش میشکند و در نهایت به گونهای زیبا در جای خودش قرار میگیرد...
کتاب رمان زیبایی که اطلاعات خوبی راجع به عتیقهها و اساطیر میده در میانهی کشمکشهای درونی و بیرونی قهرمان داستان، شما مدام خودتون رو با شخصیتها ممکنه مقایسه کنید و فکر کنید میتونید بهترین تصمیم رو بگیرید توی اون موقعیت اما خب، اتفاقی که میفته غیر از اینه
ترجمه و تایپ کتاب خوبه و من گاهی در بعضی قسمتها مشتاقانه ادامه میدادم و در بعضی قسمتها که توصیف و توضیح زیادی داشت، سریع میگذروندم. در کل کتاب خوبیه.
ترجمه و تایپ کتاب خوبه و من گاهی در بعضی قسمتها مشتاقانه ادامه میدادم و در بعضی قسمتها که توصیف و توضیح زیادی داشت، سریع میگذروندم. در کل کتاب خوبیه.
ترجمه روان و مناسب بود و سیر داستان منطقی بود بهتر بود پرشهای زمانی یکم بیشتر نظم میداشتن گیج کننده بودن یکم داستان در مورد دختریه که مهاجر هست و با مادرش زندگی میکنه که یک شغل توی عتیقه فروشی داره. گذرهایی به گذشته داره که برام جالب بودن و ایکاش یکم بیشتر درمورد روحیات انسانی و سردرگمیای که شخصیت داستان داره واضح تر صحبت میشد و راهکار برای این حالت ارائه میشد. در کل داستان سرگرم کنندهای بود. ممنون از کتابراه.
در ابتدا داستان کمی کند پیش میرفت و مثل شرح حال نویسی بود ولی بعد دیدم تمام آن جزئیات بیهوده نبوده و نقشی در پایان داستان و تصمیم گیری و قضاوت مهرههای اصلی داستان داشته است کتاب را دوست داشتم و فقط کاش در بخش اول که میبه گذشته میاندیشد تصویری بهتر و کاملتر از او در آینده بود دوست داشتم ببینم که نهایتا عاقبت به خیر شده.
از اول هم از شخصیت وین شاو خیلی خوشم نیامد حتی با اینکه تا نیمی از کتاب اصلا نیست.
از اول هم از شخصیت وین شاو خیلی خوشم نیامد حتی با اینکه تا نیمی از کتاب اصلا نیست.
خوب بود ولی نه اون طور تعریفی و میخکوب کنند عاشقانههای زیادی هم نداشت به نظرم کتابهایی چون مغازه خودکشی و راز داوینچی خیلی بهتر بودن و زمان مطالعه روی کتابهای خوب و غنی بگذارید، ولنگاری هرچند که در کشور خارج هم باشه باز پسندیده نیست. اسم کتاب ادم کنجکاو میکند اما هرچه بیشتر مطالعه کتابهای نفیس داشته باشید گول این اسامی را نمیخورید
ممنون از کتابرا برای کتابای خوبش
داستان این کتاب جالب بود با اسم و عکس روی جلد بسیار هم خوانی داره
رمان طولانی درباره یک دختر با تمام افکار درست و غلط یک زندگی و داشتن دوستای مختلف و امیال مختلف شناخت خودش و اطرافیانش تجربههای مختلف و البته روانشناسی هم دورنش جود داره و چیزای جالبی در مورد وسایل عتیقه و داستانهای اون وسایل هم جالب و قابل توجه بود در کل کتاب خوبیه 👌👌
داستان این کتاب جالب بود با اسم و عکس روی جلد بسیار هم خوانی داره
رمان طولانی درباره یک دختر با تمام افکار درست و غلط یک زندگی و داشتن دوستای مختلف و امیال مختلف شناخت خودش و اطرافیانش تجربههای مختلف و البته روانشناسی هم دورنش جود داره و چیزای جالبی در مورد وسایل عتیقه و داستانهای اون وسایل هم جالب و قابل توجه بود در کل کتاب خوبیه 👌👌
این کتاب حال و هوای کلاسیک دارد و ویژگیهای روان شناسانه در خود جای داده است. کتلین تسارو با مهارت چند ماجرا را به هم ارتباط داده و باعث ایجاد پیچیدگی لذت بخش برای خواننده شده است. داستان از دختر توانا و فقیری میگوید که در دوره ممنوعیت الکل در آمریکا مهاجر است و برای زندگی خود تلاش میکند ولی میلش به انجام کارهای غیرقانونی مثل مصرف الکل او را دچار دردسر میسازد.
کتاب جالب و خیلى معمولى بود، از اواسط کتاب برگشتم و فصل اول رو دوباره خوندم که جریان داستان رو بهتر بفهمم. زندگى واقعى و بدون اغراق بود. شاید خیلى از خوانندهها توقع یک پایان عاشقانه رو داشتن که نویسنده ترجیح داد دو آدم کاملا متفاوت از نظر تحصیلى، اجتماعى و اخلاقى رو کنار هم قرار نده و به نظرم ایده خوبى بود. در کل یکبار خوندنش بد نبود.
داستان سرایی خوب و روان بر اساس القای حس شخصیت داستان بر بیننده که به عنوان یک مهاجر خارجی در یک جامعه نژاد پرست بود، را میتوان از نقاط قوت کتاب حساب کرد. ولی ایجاد ابهام و رها کردن بدون پرداختن بیشتر روی شخصیتهای فرعی که قابلیت روانتر کردن داستان رو داشتن مانند دوست شخصیت داستان که بی دلیل به یکجای نامشخص رفت، زیاد به دل ننشست.
داستانه خیلی خوبیه منو بدجور وسوسه به سیگار و الکل کرد فقط نمیدونم یه جاهایش سانسور شده بود یا واقعا نویسنده اصلی داستان رو کامل باز نکرده بود؟ دوتا ستاره دادم چون از اول داستان به تمامه جزئیاته ریز و درشت مثله رنگه لباس و کفش و چگونه غذا خوردن پرداخته شده بود ولی این صفحه آخر یهو داستان رو تموم کرد انگار با عجله داستان رو خلاصه کرده
این کتاب داستان دختری که به تنهایی توسط مادری مبادی آداب بزرگ شده و به کلاسهای منشی گره رفته، وقتی به شهری بزرگ برای کار میرود، مجبور به کارهای سطح پایین میشود، ولی برای خوشایند مادرش به دروغ خودرا منشی یک مرد پولدار وخاک مینامد که ساعات کاری غیر معمول دارد، ولی سرنوشت اورا به جایی دیگر میبرد....
من که از داستانش خوشم اومد هر چه به پایان داستان نزدیک میشدم کنار گذاشتنش واسم سخت تر میشد به نظرم به این نکته اشاره میکرد که تو زندگی هر شخصی با هر طبقهای مشکلاتی هست و خود شخص باید اون مشکلات رو حل کنه اونم عاقلانه، چهار ستاره دادم چون بعضی جاها متوجه نمیشدم حرفی که زده میشه از طرف کیه
در مورد داستان، احساس میکنم نام کتاب با موضوع همخوانی ندارد چون قبل از اینکه کتاب شروع کنم فکر میکردم که قراره در موضوع به وسیله پیدا شود و شروع داستان مثلاً وقتی که میو گردنبند مروارید را بر گردنش انداخت و به گذشته رفت فکر کردم داستان در باره صاحب آن گردنبند است اما وقتی که دوباره به حال برگشت و ماجرای خود میو در بیمارستان بود موجب سردرگمیام شد به هرحال داستان خوبی بود اما در ابتدا کشش زیادی برای خواندن آن نداشتم که چند روزی آنرا نصفه کاره رها کردم و بعد آنرا خواندم اما در میانه داستان این فکر به ذهنم رسید که اگر سریالی با این موضوع ساخته میشد واقعا خوب بود.
ممنون کتابراه