نقد، بررسی و نظرات کتاب پرونده هری کبر - ژوئل دیکر
4.5
839 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Zinat karimi
۱۴۰۱/۰۱/۱۸
335
الان که کتابو تموم کردم ۳ صبح با ناباوری به گوشی زل زدم و برام سواله کهی نویسنده چقدر میتونه خلاق با استعداد و فوق العاده باشه که همچین کتابی رو خلق کنه مغزم داره سوت میکشه چند فصل آخر کتاب حس میکردم نویسنده داره با ضربات مشت که درواقع قلمشه منو نابود میکنه انقد وقایع پشت سر هم مضنونها پشت سر هم ظنها و رد کردن ظنها پشت سر هم اتفاق میفته که تا آخر کتاب باز منتظری یه اتفاق دیگه بیفته و تمام چیزایی که فهمیدی رو نقض کنه و درواقع یه آس جدید برات رو کنه! به جرات به جرات و قطعا به جرات میتونم بگم بهترین بی نظیرترین خاصترین و زیباترین کتاب و داستانی بود که خوندم ودلم برای تک تک شخصیتها تنگ میشه دلم میخواست تا ابد ادامه پیدا کنه درحالی که داشتم میمردم تا به آخرش برسم و بفهمم حقیقت چیه! دلم برای شخصیتای منفی کتاب میسوزه و از شخصیتای مثبت کتاب بدم اومد!! این کتاب به خوبی نشون داد که آدما سیاه و سفید نیستن و دل آدما با اونچه که نشون میدن همیشه یکی نیست گاهی کاملا متفاوته.... خداحافظ نولای عزیزم
پروندهی هری کبر!!
هرچه در مورد جذابیت این کتاب بگم باز هم حق مطلب رو ادا نکردم.
در این کتابِ زیبا، فوت و فن و ریزه کاریهای نویسندگی رو آموزش میبینین. علاوه بر اون با داستانی معمایی، جنایی، بسیار هیجان انگیز و در عین حال با تمی عاشقانه مواجه هستین.
مسحورِ قهرمانانِ قصه و پیچیدگی روانی و شخصیتی اونها میشین.
در خلال داستان به قدری ماجراهای گوناگون اتفاق میفته که واقعا یه جاهایی گیج کننده اما در عین حال بسیار دلپذیر و جذاب هست.
من کتابهای زیادی رو با ترجمهی خوبِ آریا نوری عزیز مطالعه کردم اما نقدی که به این کتاب دارم لحن شخصیتهای قصه س که گاهی در یک پاراگراف، محاورهای و عامیانه و گاهی کاملاً رسمی میشه. متاسفانه غلطهای نگارشی و ویرایشی قابل توجهی به چشم میخوره اما به قدری موضوع کتاب رو دوست داشتم که ازش چشم پوشی کردم و پنج ستاره دادم.
در پایانِ داستان، به معنای واقعی غافلگیر میشین.
ممنونم ازت کتابراه که این رمان عالی رو به کاربران هدیه دادی.
هرچه در مورد جذابیت این کتاب بگم باز هم حق مطلب رو ادا نکردم.
در این کتابِ زیبا، فوت و فن و ریزه کاریهای نویسندگی رو آموزش میبینین. علاوه بر اون با داستانی معمایی، جنایی، بسیار هیجان انگیز و در عین حال با تمی عاشقانه مواجه هستین.
مسحورِ قهرمانانِ قصه و پیچیدگی روانی و شخصیتی اونها میشین.
در خلال داستان به قدری ماجراهای گوناگون اتفاق میفته که واقعا یه جاهایی گیج کننده اما در عین حال بسیار دلپذیر و جذاب هست.
من کتابهای زیادی رو با ترجمهی خوبِ آریا نوری عزیز مطالعه کردم اما نقدی که به این کتاب دارم لحن شخصیتهای قصه س که گاهی در یک پاراگراف، محاورهای و عامیانه و گاهی کاملاً رسمی میشه. متاسفانه غلطهای نگارشی و ویرایشی قابل توجهی به چشم میخوره اما به قدری موضوع کتاب رو دوست داشتم که ازش چشم پوشی کردم و پنج ستاره دادم.
در پایانِ داستان، به معنای واقعی غافلگیر میشین.
ممنونم ازت کتابراه که این رمان عالی رو به کاربران هدیه دادی.
کتاب معمایی خوبی بود اینکه تا اواخر داستان جوری اتفاقات گره خورده بودن که هربار حدس اشتباه میزدم باعث میشه بگم کشش داستانی خوبی داشت. یکم طولانی بود و تقریبا یک سوم ابتدایی کتاب خیلی جذبم نکرد اما نظرات مثبت کتاب نذاشت بزارمش کنار.
یک سوم پایان کتاب با بی نهایت معما و مسائل جدید روبرو شدم و انقدر سرعت جلو رفتنشون زیاد بود که گیج شده بودم. تصورات و حدسایی که از شخصیتهای به ظاهر منفی داستان داشتم باعث شد چشمم روی بقیه بسته بشه و تازه آخر داستان ببینم چه آدمایی توی داستان بودن و تاثیر گذاشتن که من متوجهشون نشدم.
در کل میشه گفت کتابی بود که ارزش وقت آدمو داره و میشه پیشنهادش کرد. به اندازه تعریفایی که ازش شندیم عالی نبود ولی بازم داستان معمایی جنایی جالبی بود.
بنظر من نولا نه سفید بود و نه سیاه... نولا کاملا خاکستری بود مثل سرنوشتش.
❌️ اسپویل ❌️
بعضی نکات داستان یکم عجیب بود.
مثلا چرا نولا هیچوقت با هری راجب نامهها حرفی نزد.
یا چرا هری که میخواست نولا رو ول کنه تا سی و سه سال منتظرش بود.
یا مثلا تو فصل اول میگه دبرا دفعه اول نولا رو با صورت خونی میبینه که یک مرد دنبالشه، این در حالیه که نولا اولین بار که از جلوی خونه دبرا رد میشه فقط لباسش پاره بوده، صورتش سالمه و کسی هم دنبالش نیست. حالا تو فصل آخر میگه نولا وقتی کلانتر پرت میزنه تو صورتش بینیش خونی میشه به سمت خونه دبرا فرار میکنه که این میشه بار دوم و اینجاست که تراویس دنبالشه.
یه نکتهای هم که راجب جنی بود اینکه واقعا چقدر یه آدم میتونه کوته فکر باشه که متوجه حالتهای هری بعد اتفاقای که برای نولا افتاد نشه و همچنان عاشقش بمونه.
با توجه به فوکوس روی شخصیت تامارا انتظار دخالت و حضور بیشتری داشتم اما اینجوری نشد.
یک سوم پایان کتاب با بی نهایت معما و مسائل جدید روبرو شدم و انقدر سرعت جلو رفتنشون زیاد بود که گیج شده بودم. تصورات و حدسایی که از شخصیتهای به ظاهر منفی داستان داشتم باعث شد چشمم روی بقیه بسته بشه و تازه آخر داستان ببینم چه آدمایی توی داستان بودن و تاثیر گذاشتن که من متوجهشون نشدم.
در کل میشه گفت کتابی بود که ارزش وقت آدمو داره و میشه پیشنهادش کرد. به اندازه تعریفایی که ازش شندیم عالی نبود ولی بازم داستان معمایی جنایی جالبی بود.
بنظر من نولا نه سفید بود و نه سیاه... نولا کاملا خاکستری بود مثل سرنوشتش.
❌️ اسپویل ❌️
بعضی نکات داستان یکم عجیب بود.
مثلا چرا نولا هیچوقت با هری راجب نامهها حرفی نزد.
یا چرا هری که میخواست نولا رو ول کنه تا سی و سه سال منتظرش بود.
یا مثلا تو فصل اول میگه دبرا دفعه اول نولا رو با صورت خونی میبینه که یک مرد دنبالشه، این در حالیه که نولا اولین بار که از جلوی خونه دبرا رد میشه فقط لباسش پاره بوده، صورتش سالمه و کسی هم دنبالش نیست. حالا تو فصل آخر میگه نولا وقتی کلانتر پرت میزنه تو صورتش بینیش خونی میشه به سمت خونه دبرا فرار میکنه که این میشه بار دوم و اینجاست که تراویس دنبالشه.
یه نکتهای هم که راجب جنی بود اینکه واقعا چقدر یه آدم میتونه کوته فکر باشه که متوجه حالتهای هری بعد اتفاقای که برای نولا افتاد نشه و همچنان عاشقش بمونه.
با توجه به فوکوس روی شخصیت تامارا انتظار دخالت و حضور بیشتری داشتم اما اینجوری نشد.
کتاب جالبی بود و ارزش خوندن داشت... ولی کتابهای معمایی-جنایی بهتری هم خوندم.
بنظرم این کتاب اصلا با کتابهای دن براون که دوستان مقایسه کردن هم رده نیست.
بیشتر از همه روند کند داستان و اینکه بعضی مسائل بی اهمیت بارها در طول داستان تکرار میشد و مسائل مهم تر عمدا نادیده گرفته شده بود، اذیتم کرد.
مسائل غیرمرتبط هم خیلی زیاد بود که فقط باعث زیاد شدن صفحات شد.
برای من که خیلی در سبک جنایی مطالعه میکنم
یه چیزایی خیلی غیرقابل باور و مسخره بود.. و انگار نویسنده میخواست با چندتا جمله به زور اونارو به خواننده بقبولونه..
کتاب عاشقانه و معروف ریشههای پلیدی، حتی یک جمله عاشقانه تاثیرگذار ازش نقل نشد.. همه جملهها و نامه هاش خیلی معمولی بودن.
و به نظرم کلا نویسنده در توصیف احساسات و صحنهها ضعیف بود و نمیشد صحنهها و آدمها و احساس شون رو تصور کرد.
اسپویل*
برای من بی گناه بودن هری و کیلب خیلی زود مشخص شد و اینکه کتاب نوشتهی هری نبوده.. همچنین رابطه استرن و کیلب.. اینکه مارک و کارآگاه متوجه نمیشدند اذیتم میکرد.
و این نکته که نولا درباره نامهها با هری حرف نزده بود تا متوجه بشه هری اونهارو ننوشته، خیلی احمقانه بود.
به نظرم هم مارک و هم کارآگاه هیچ کدوم آدمهای باهوشی نبودن.. با کشف هرموضوع ساده گیج میشدن و دوباره همهی شک و گمانها از اول شروع میشد و این برام خسته کننده بود.
بنظرم نویسنده انقدر میترسید که خواننده زودتر از مارک به قاتل برسه که اطلاعات درست و حقیقی رو تا صفحات آخر پنهان کرد و این جذاب نیست.
بدون هیچ سرنخ درستی.
در آخر داستان، نویسنده سریعا چند شخصیت رو به کل زیر و رو کرد تا باور کنیم یکی شون قاتل نبوده و دیگری بوده.
در کل ارزش خوندن داشت، ولی فقط یک بار.
بنظرم این کتاب اصلا با کتابهای دن براون که دوستان مقایسه کردن هم رده نیست.
بیشتر از همه روند کند داستان و اینکه بعضی مسائل بی اهمیت بارها در طول داستان تکرار میشد و مسائل مهم تر عمدا نادیده گرفته شده بود، اذیتم کرد.
مسائل غیرمرتبط هم خیلی زیاد بود که فقط باعث زیاد شدن صفحات شد.
برای من که خیلی در سبک جنایی مطالعه میکنم
یه چیزایی خیلی غیرقابل باور و مسخره بود.. و انگار نویسنده میخواست با چندتا جمله به زور اونارو به خواننده بقبولونه..
کتاب عاشقانه و معروف ریشههای پلیدی، حتی یک جمله عاشقانه تاثیرگذار ازش نقل نشد.. همه جملهها و نامه هاش خیلی معمولی بودن.
و به نظرم کلا نویسنده در توصیف احساسات و صحنهها ضعیف بود و نمیشد صحنهها و آدمها و احساس شون رو تصور کرد.
اسپویل*
برای من بی گناه بودن هری و کیلب خیلی زود مشخص شد و اینکه کتاب نوشتهی هری نبوده.. همچنین رابطه استرن و کیلب.. اینکه مارک و کارآگاه متوجه نمیشدند اذیتم میکرد.
و این نکته که نولا درباره نامهها با هری حرف نزده بود تا متوجه بشه هری اونهارو ننوشته، خیلی احمقانه بود.
به نظرم هم مارک و هم کارآگاه هیچ کدوم آدمهای باهوشی نبودن.. با کشف هرموضوع ساده گیج میشدن و دوباره همهی شک و گمانها از اول شروع میشد و این برام خسته کننده بود.
بنظرم نویسنده انقدر میترسید که خواننده زودتر از مارک به قاتل برسه که اطلاعات درست و حقیقی رو تا صفحات آخر پنهان کرد و این جذاب نیست.
بدون هیچ سرنخ درستی.
در آخر داستان، نویسنده سریعا چند شخصیت رو به کل زیر و رو کرد تا باور کنیم یکی شون قاتل نبوده و دیگری بوده.
در کل ارزش خوندن داشت، ولی فقط یک بار.
هم خوبه، هم بد: کتاب خوبیه چون تا آخر حرف واسه گفتن داره (البته اولش آهسته پیش میره، بعدش یهو همه چی حل میشه) اما یه مشکل مهمه داره! گاهی کتابی میخونید و تا سالها بعد یه جوری ازش یاد میکنید که انگار فیلمش رو دیدید، یعنی موقع خوندن کتاب، توصیفات آنقدر کامل و شفافه (البته بدون زیاده گویی، این هنر نویسنده است) که انگار دارین فیلم میبینید و همه چیز قابل دیدن و تجسم کردنه! اما در این کتاب: توصیفات کتاب از شخصیتها و مناظر و.... ناقص و کاملا ضعیفه! به عبارتی اصلا توصیفی در کار نیست! مثلا فقط میگه دختر بسیار زیبایی بود! بعدا در طول کتاب میگه موهاش زرد و چشماش سبز بود! همین! یا مثلا گوزکوف رو اصلا نمیدونیم چه شکلیه! باغچه قابل تصور نیست، جنگل و دریای ارورا فقط گفته میشه توصیف نیست، پسر جوان و خوش هیکل! همین، یا مثلا لوسر فقط میگه چهره بدترکیب! حتی وقتی در مورد عشق حرف میزنه، فقط دختره میگه عاشقش هستم، یا تمام زندگی منه، اما توصیف دیگهای نیست، بعد یهو میگه طرف تحت تاثیر این همه عشق قرار گرفته!! انگار میخواد خواننده فقط اتفاقات رو قبول کنه! اما به حس کردن و پذیرش ذهنی خواننده اهمیت نمیده! به خاطر تبلیغات اسم نمیارم اما حتما خوندید کتابهایی که موقع خوندن همه چیز رو جلو چشمتون میبینید، این کتاب اینطور نیست! مثلا فقط میگه بی نظیره! همین! تمام دخترها و زنان داستان، زنان زیبایی هستن، همین! هیچ توصیف دیگهای نیست. هر خوانندهای تصور متفاوتی از کتاب خواهد داشت و این اصلا جالب نیست، انگار خودت باید بزور توهم بزنی
سلام، اینقدر کتاب جذابی بود و اینقد ذهن مخاطب رو درگیر خودش میکرد که منی که فکر نمیکردم کتابی ۶۵۰ صفحهای رو بتونم در هفت یا ده روز تموم کنم، توی ۳۵ ساعت بدون وقفه خوندم تا تموم بشه (البته باید ساعت خواب و کارهای شخصی رو ازش کم کنیم) خلاصه که توی کمتر از ۴۸ ساعت خوندمش، فوق العاده جذاب بود جوری که نمیتونی لحظهای از خوندنش دست بکشی و همش میخوای بفهمی بعدش چی میشه هر حدس و گمانی که در حین خوندنش میزنی بعد از چند صفحه خوندن کاملا نابود میشه و حدس جدید و همینجور ادامه داره تا آخر کتاب و تا لحظه آخر هم شگفت زده خواهی ماند، من زیاد اهل رمان خواندن نیستم ولی این کتاب بعد از کتاب ملت عشق و جز از کل سومین کتاب رمانی بود که واقعا از خوندنش لذت بردم و از لحظهای که شروع کردم تا وقتی تموم شد به چیزی جز خوندن ادامه کتاب فکر نکردم و بنظرم این خصوصیت در کتابهای کمی وجود داره که بدون شک نشان از نویسنده متبحر و کاربلد اون کتاب است، ممنون از نویسنده کتاب و مترجم گرامی، ناشر و تیم کتابراه عزیز و دوست داشتنی که منو معتاد به کتابخوانی کردند. موفقیتتون روز افزون 😊😍
بالاخره بعد از ماهها یه کتاب جنایی درست و حسابی خوندم که تونست منو قانع کنه... ابتدا، خلاصه کتاب چنگی به دلم نزد ولی وقتی شروعش کردم، جز موارد اضطراری نتونستم گوشی رو زمین بذارم و درنهایت این کتاب هم رفت توی لیست (بهترین کتابهایی که یک نفس خوندمشون). ماجرا درباره نویسنده جوانیه که حس میکنه دیگه نمیتونه چیز خوبی بنویسه و خودش رو در معرض سقوط میبینه، بخاطر همین به پیشنهاد استادش هری کبر برای سفری کنار او، پاسخ مثبت میده و طی اتفاقاتی همین استاد متهم به قتل میشه و نویسنده جوان درصدد رفع این اتهام از بهترین رفیق و استادش برمیاد... از تبحر نویسندهاش در تعجبم که چطور به همچین موضوعی پیچ و خم داده، با خودت فکر میکنی که میدونی ماجرا از چه قراره، مطمئن میشی و یهو بووم... میبینی اوه اشتباه بوده حدست، پس ماجرا از چه قراره؟ کتاب پرکششی هست که برای فهمیدن پاسخ این سوال شما رو تا پایان با خودش همراه میکنه... خلاصه اینکه اگر به کتابهایی با چاشنی هیجان، راز آلودی و جنایی علاقه دارین، حتما توی فهرست مطالعهتون قرارش بدین.
من معمولا جذب رمانها نمیشم چون معمولا حوصله سر بر هستند و از نظر من ارزش وقت تلف کردن رو ندارن این کتاب رو همچون هدیه کتابراه و رایگان بود خوندم و ممنونم از کتابراه که نظر من رو راجع به رمانها عوض کرد در مجموع باید بگم که با اینکه رمان طولانی و ۶۵۰ صفحهای هست ولی بسیار جذاب گیرا و خلاقانه نوشته شده و نمیشه نیمه کاره رهاش کرد. در عین حال به نظرم ژوئل دیکر یک کلاس نویسندگی هم در این کتاب گنجونده که واقعا اونم جذابه و اونایی که دوست دارن نویسندگی رو حتما باید بیش از یک بار کتاب رو بخونن و ازش نکته بردارند. ایرادهای جزیی متنی و نگارشی داره که در برابر جذابیت کتاب قابل چشم پوشیه. همچنین دیدم که از بعضیها از کلی گویی و توصیفات کم در بعضی جاها گلایه کرده بودند که باید توجه کرد که زبان اصلی کتاب فرانسویه و شاید این انتظارات ما برای توصیفات جز به جز در فرهنگ اونا خیلی لازم و ضروری نباشه.. ممنون از کتابراه.
من پیشنهاد میکنم اگه دو روز وقتِ بیکاری دارید برید سراغ این کتاب چون مطمئنم با خوندنش، تا تاانتهاش نرید زمینش نمیذارید و تمام کاراتون میمونه رو دستتون:) اگه هم زمینش بذارید فکرتون اونقدر درگیرش میشه که دوباره میرید سراغش و تا نفهمید جریان از چه قراره، زمینش نمیذارید.
این بهترین کتابیه که تا حالا دیدم
داستان جناییای که امیخته با عشق، پلیدی، زیبایی، جذابیته
از نیمهها به بعد خیلی خیلی جذاب میشه.
درست وقتی میبینی به همهی قضیهی پرونده پی بردی و فهمیدی چی به چیه، تازه متوجه میشی که همه چیز رو اشتباه تصو کردی و تازه با اینهمه، هنوز هیچی از اخر کار نمیدونی. بارها و بارها در ذهنت مضنونها عوض میشن و شخصیتهای مثبت و منفی داستان دائما برات تغییر میکنن. این کتاب یک اثر فووووق العاده هسسست. واقعا تا حالا نویسنده به این خلاقی ندیده بودم. فقط بک سری جاها اشتباه نگارشی توش دیده میشه که باید ویرایش بشه ولی اینقدر خود داستان بی نظیره که میشه راحت ازش چشم پوشی کرد
پ. ن: کاش شروعش نمیکردم کلی از برنامه کاریم عقب افتادم🤦🏻♀️
این بهترین کتابیه که تا حالا دیدم
داستان جناییای که امیخته با عشق، پلیدی، زیبایی، جذابیته
از نیمهها به بعد خیلی خیلی جذاب میشه.
درست وقتی میبینی به همهی قضیهی پرونده پی بردی و فهمیدی چی به چیه، تازه متوجه میشی که همه چیز رو اشتباه تصو کردی و تازه با اینهمه، هنوز هیچی از اخر کار نمیدونی. بارها و بارها در ذهنت مضنونها عوض میشن و شخصیتهای مثبت و منفی داستان دائما برات تغییر میکنن. این کتاب یک اثر فووووق العاده هسسست. واقعا تا حالا نویسنده به این خلاقی ندیده بودم. فقط بک سری جاها اشتباه نگارشی توش دیده میشه که باید ویرایش بشه ولی اینقدر خود داستان بی نظیره که میشه راحت ازش چشم پوشی کرد
پ. ن: کاش شروعش نمیکردم کلی از برنامه کاریم عقب افتادم🤦🏻♀️
خلاقیت نویسنده و نحوهی نگارشش رو دوست داشتم، با اینحال بعضی جاها زمان بندیها درست نبود و ایرادهای ترجمهای و نگارش همهی تمرکز آدم رو از بین میبرد! ماشین ورزشی آخه؟!
کتاب شروع جذابی داشت و اگر بخوام کلی بگم هیجان داستان روی یه خط صعودی با شیب ملایم بالا میرفت. یعنی یک سوم اول کتاب کاملا معمولی و یک سوم آخر کتاب پر از اتفاقای جدید بود. آخر داستان نولا رو اصلا دوست نداشتم، اما داستان هری و مارک قشنگ تموم شد و به عنوان آخرین انتقاد، یه جای داستان هری میگه رفتار آدمها نیست که شخصیتشون رو میسازه بلکه شخصیت آدمهاست که رفتارشون رو تعریف میکنه و واقعا این حرف درسته، اما بعضی رفتارهای شخصیتهای این کتاب بخصوص کارهایی که آخر کتاب مشخص شد اصلا با شخصیت آدمها همخونی نداشت! قدرت نویسندگی یعنی تو صفر تا صد داستان رو طبق شخصیت کاراکترهات بسازی بعد بیای یهجوری کنار هم بذاریشون که مخاطب در عین لذت بردن شوکه شه نه اینکه فقط برای شوکه کردن مخاطب شخصیت کاراکتر رو از بین ببری... در نهایت همه چی خوب بود اما اگر آخر کتاب این همه تغییرات ناگهانی و بی هدف ایجاد نشده بود، بهتر میشد.
کتاب شروع جذابی داشت و اگر بخوام کلی بگم هیجان داستان روی یه خط صعودی با شیب ملایم بالا میرفت. یعنی یک سوم اول کتاب کاملا معمولی و یک سوم آخر کتاب پر از اتفاقای جدید بود. آخر داستان نولا رو اصلا دوست نداشتم، اما داستان هری و مارک قشنگ تموم شد و به عنوان آخرین انتقاد، یه جای داستان هری میگه رفتار آدمها نیست که شخصیتشون رو میسازه بلکه شخصیت آدمهاست که رفتارشون رو تعریف میکنه و واقعا این حرف درسته، اما بعضی رفتارهای شخصیتهای این کتاب بخصوص کارهایی که آخر کتاب مشخص شد اصلا با شخصیت آدمها همخونی نداشت! قدرت نویسندگی یعنی تو صفر تا صد داستان رو طبق شخصیت کاراکترهات بسازی بعد بیای یهجوری کنار هم بذاریشون که مخاطب در عین لذت بردن شوکه شه نه اینکه فقط برای شوکه کردن مخاطب شخصیت کاراکتر رو از بین ببری... در نهایت همه چی خوب بود اما اگر آخر کتاب این همه تغییرات ناگهانی و بی هدف ایجاد نشده بود، بهتر میشد.
کتاب معمایی بسیار جذابی بود به طوری که آدم واقعا نمیتونه کتاب رو زمین بذاره. داستان خیلی ساده شروع میشه وزبان کتاب ساده وشفافه. توصیف صحنه پردازی داستان و شخصیتهای کتاب به قدری دقیق هست که یک لحظه من فکر کردم فیلمشو قبلا دیدم. درحالیکه بعد متوجه شدم از روی جزئیات دقیق و نکته سنجی نویسنده یک تصویر تو ذهنم خلق شده. روش کتاب جوری که داستان در داستان هست و هرچه کتاب پیش میره فرضیات جدیدی تو ذهن خواننده نقش میبنده. تمام شخصیتهای داستان از نظر خواننده دست کم یک بار مظنون یه قتل شدن و این نشان دهنده قوی بودن داستانه که مخاطب نمیتونه آخرشو حدس بزنه. نویسنده یه جاهایی از زبان طنز استفاده کرده مخصوصا دیالوگهای سروان گالاوود و مارکوس که درابتدا ازهم فاصله داشتن و بعد درجریان داستان به تیم دونفره خوبی تبدیل میشن. همکاری شخصیتهای داستان برای پیداکردن حقیقت درخور توجه هست هرکس هرکاری ازدستش برمیاد انجام میده. فرهنگ جامعه، قانون و عرف به خوبی توضیح داده شده و حتی به عقاید منسوخی مثل جن گیری اشاره شده. همون طور که دوستان هم اشاره کردن پندهای هری واقعا درس زندگیه هرچند که بعضی وقتا شاید خودش بهشون عمل نکرده. درنهایت نویسنده بامهارت هرچه تمام تر تمام داستان رو میبنده و هیچ جای خالی نمیذاره. تمام تکههای پازل کنارهم قرارمی گیرن و حقیقتی که ۳۳سال دفن شده بود خودشو نشون میده. به نظرم ۵ستاره برای این کتاب کمه چون قطعا یکی از شاهکارهای ادبیات جهانیه.
ممنون از کتابراه عزیز و انتشارات البرز🌺🌺
ممنون از کتابراه عزیز و انتشارات البرز🌺🌺
اول که با وجود نبود هیچ چیز خاص و هیجان انگیزی با قلم روون و متن صمیمی و دوستانهش منو دنبال خودش کشید، بعدشم چنان پیش رفت که یکه خوردم، یه جایی انگار یه سطل اب سرد ریختن رو سرم، من واقعاً حیرتزدهام، یه رمان درباره نویسندگی، درباره یک رمان عاشقانه، درباره دانه دادن به پرندگان دریایی، جنایی، معمایی، نمیدونم چرا وقتی داشتم کتابهای دوست نداشتنی کتابخونهم رو حذف میکردم اینو نگه داشتم، با این که به نگاه اولم چیز کسالت باری میتونست باشه، ولی الان که خوندمش به شدت تکونم داد، از جایی دیگه رها کردنش ساده نیست، مثل چی بگم اخه، یه روال رو ارام ارام جلو میبره، و بعد هیجان فوران میکنه، مثل اینه که اروم اروم رانندگی میکنی و کم کم سرعتت رو وحشتناک زیاد کنی، این ژوئلدیگر یه نویسنده دست ورزیده با قلمی پخته و بی نظیره! ارزومه که چنین کتابی بنویسم، نویسنده بودن، تخیل، تنهایی، عشق، معما، جنایت، روان گسیختگی، مشکلات عاطفی یه دختر نوجوون که مادرش از دست داده، پدری بیچاره، یک نکتهی مهم درباره بیماری روان، درباره بیماریهای روانی و عقاید خرافی و نادرست، درباره اخلاق درباره همه چیز، درباره... و احتمالا باید برم پیش یه روانشناس، شاید شیزوفرنی داشته باشم😂، و من بهت زده تا اخر خوندمش. راستی غلطاملایی داره یه نظرم یهذره متنفارسیش از نظراملایی یا شاید یه ذره هم دستوری مشکل داره، زبان نوشتاری و گفتاری توش با هم ترکیب شدن، و متاسفانه یکم توذوق میزد. البتهاخراشدیگهچیزیازاینانفهمیدم!! خواهش میکنم اگه روحیه حساسی دارید نخوندیش، من بعد از مدتها هنوزم سرنوشت نولا ازارم میده، خواهش میکنم اگر روحیه حساس و لطیفی دارید نخوندیش نگا به ظاهرش نکنید، وقتی غرق و جذبش شدین نابودمیکنه ادم رو!!
دن براون، یکی از مشهورترین نویسندگان ژانر معمایی، میگوید: «برای نوشتن یک داستان معمایی، تنهای یک نکته را به خاطر داشته باشید، همهی چیزهایی که نمیخواهید در داستان بنویسید را یادداشت کنید، تا بتوانید به ذهنتان روشی بدهید که از آنها برای نوشتن داستان استفاده نکند.»
ژوئل دیکر نویسندهی کتاب پرونده هری کبر احتمالا دفترهای زیادی را برای نوشتن پروندهی هری کبر سیاه کرده است. ژوئل دیکر در کتاب پرونده هری کبر داستان رماننویس جوانی را حکایت میکند که برای نوشتن کتاب جدیدش نیاز به الهام دارد.
بررسی کتاب پرونده هری کبر - ژوئل دیکر
درباره کتاب پرونده هری کبر
کتاب پروندهی هری کبر (The Truth about Harry Quebert Affair) برای نخستین بار در سال 2014 منتشر شد. نسخهی فرانسوی کتاب بیشتر از یک میلیون نسخه در اروپا فروخت. این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای پلیسی آمریکا، در رتبهی بالاتری از کتابهای پلیسی «دن براون» قرار گرفت.
نشریهی معتبر «گاردن» دربارهی کتاب پرونده هری کبر مینویسد: «کتاب پرونده هری کبر دقیقا همانچیزی است که از یک کتاب معمایی انتظار دارید. داستان این کتاب به شکل ماهرانهای شما را غرق در حوادثاش میکند. شهر کوچکی که ژوئل دیکر در داستان ترسیم میکند فارغ از اندازهی جغرافیایی کوچکی که دارد اصلا شهر آرامی نیست و رازهایی کهنه در سکوت خود نهان دارد. شما با خواندن صد صفحهی اول مسحور این کتاب خواهید شد.»
یکی از نکاتی که در کتاب پرونده هری کبر بسیار قابل بحث است پیچشهای داستانی است، ماجراهایی تودرتو که نویسنده به خوبی از پس نگارش آنها برآمده است، این پیچشهای داستانی خواندن پرونده هری کبر را بسیار لذت بخش میکند.
ژوئل دیکر نویسندهی کتاب پرونده هری کبر احتمالا دفترهای زیادی را برای نوشتن پروندهی هری کبر سیاه کرده است. ژوئل دیکر در کتاب پرونده هری کبر داستان رماننویس جوانی را حکایت میکند که برای نوشتن کتاب جدیدش نیاز به الهام دارد.
بررسی کتاب پرونده هری کبر - ژوئل دیکر
درباره کتاب پرونده هری کبر
کتاب پروندهی هری کبر (The Truth about Harry Quebert Affair) برای نخستین بار در سال 2014 منتشر شد. نسخهی فرانسوی کتاب بیشتر از یک میلیون نسخه در اروپا فروخت. این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای پلیسی آمریکا، در رتبهی بالاتری از کتابهای پلیسی «دن براون» قرار گرفت.
نشریهی معتبر «گاردن» دربارهی کتاب پرونده هری کبر مینویسد: «کتاب پرونده هری کبر دقیقا همانچیزی است که از یک کتاب معمایی انتظار دارید. داستان این کتاب به شکل ماهرانهای شما را غرق در حوادثاش میکند. شهر کوچکی که ژوئل دیکر در داستان ترسیم میکند فارغ از اندازهی جغرافیایی کوچکی که دارد اصلا شهر آرامی نیست و رازهایی کهنه در سکوت خود نهان دارد. شما با خواندن صد صفحهی اول مسحور این کتاب خواهید شد.»
یکی از نکاتی که در کتاب پرونده هری کبر بسیار قابل بحث است پیچشهای داستانی است، ماجراهایی تودرتو که نویسنده به خوبی از پس نگارش آنها برآمده است، این پیچشهای داستانی خواندن پرونده هری کبر را بسیار لذت بخش میکند.
داستانی طولانی با پیچ و خمهای زیاد
در ابتدا فکر میکردم توضیحات زیاد و گاهاً تکراری اجازه ادامه را ندهد ولی از نیمه به بعد نتوانستم ادامه ندهم. نویسنده واقعاً ذهن خلاقی داشت و هر از گاهی از چشم دیگران و با پیشداوریها، قصه را به سمتی میبرد که با چند صفحه قبل کاملاً متفاوت بود.
تقریباً در شروع و پایان هر فصل خواننده به شخص متفاوتی ظنین میشد و حوادث را برای خودش پردازش میکرد و تا آخر نمیتوانستی پی به اصل ماجرا ببری و جالب و البته تاسف اینجا بود که همیشه در مورد دیگران پیشداوری آنهم از نوع منفی میکردی و خودت را حق به جانب میدیدی تا دیگران را قضاوت و محکوم کنی.
از ابتدا تا تقریباً فصل پایانی گویی با اشخاصی روبهرو بودی که از کوچک تا بزرگ انحراف اخلاقی داشتند و همین هم مانع از خواست قلبیم برای ادامه خواندن میشد ولی به توصیه دوستان در مورد پایان در خور توجه ادامه دادم و واقعاً متعجب شدم.
احتمالاً در فرصتی دیگر دوباره بازخوانی کنم تا بدون پیشداوری درسهای مورد نظر نویسنده را از داستان بگیرم. در حال حاضر همین بس که با توجه به ظاهر افراد و رویدادها هرگز نباید قضاوت کرد و در زندگی باید همه جوانب را رشد داد: علمی، فرهنگی، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و....
ممنون از کتابراه🙏🙏🙏🙏
در ابتدا فکر میکردم توضیحات زیاد و گاهاً تکراری اجازه ادامه را ندهد ولی از نیمه به بعد نتوانستم ادامه ندهم. نویسنده واقعاً ذهن خلاقی داشت و هر از گاهی از چشم دیگران و با پیشداوریها، قصه را به سمتی میبرد که با چند صفحه قبل کاملاً متفاوت بود.
تقریباً در شروع و پایان هر فصل خواننده به شخص متفاوتی ظنین میشد و حوادث را برای خودش پردازش میکرد و تا آخر نمیتوانستی پی به اصل ماجرا ببری و جالب و البته تاسف اینجا بود که همیشه در مورد دیگران پیشداوری آنهم از نوع منفی میکردی و خودت را حق به جانب میدیدی تا دیگران را قضاوت و محکوم کنی.
از ابتدا تا تقریباً فصل پایانی گویی با اشخاصی روبهرو بودی که از کوچک تا بزرگ انحراف اخلاقی داشتند و همین هم مانع از خواست قلبیم برای ادامه خواندن میشد ولی به توصیه دوستان در مورد پایان در خور توجه ادامه دادم و واقعاً متعجب شدم.
احتمالاً در فرصتی دیگر دوباره بازخوانی کنم تا بدون پیشداوری درسهای مورد نظر نویسنده را از داستان بگیرم. در حال حاضر همین بس که با توجه به ظاهر افراد و رویدادها هرگز نباید قضاوت کرد و در زندگی باید همه جوانب را رشد داد: علمی، فرهنگی، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و....
ممنون از کتابراه🙏🙏🙏🙏
این از اون کتابهایی هست که با خوندن صفحات اول احتمالا حوصله اتون سر میره اما اگه به خوندن ادامه بدید شور و هیجان داستان رو پیدا میکنید حجم زیاد کتاب به خاطر اطلاعات و جزئیاتی هست که نویسنده در اختیار میذاره برای تصویر سازی واضح تر اما یه جورهایی داستان نیاز داره به اینکه رده بندی سنی بخوره چون به طریقی به مسائلی پرداخته که برای گروه سنی حداقل زیر ۱۵ سال مریض گونه هست مثلا پدوفیل! به جزئیات اشاره نمیکنم تا داستان لو نره و حتی خرافات مذهبی که خیلی اعصاب من رو بهم ریخت با اینکه داستان سعی در معرفی این خرافات نداشت و حتی مقابله میکرد ولی احتمالا برای یکسری سنین مناسب نباشه
و البته این رو هم بگم که جزئیات بیش از حد کتاب باعث میشه اگه یه رمان باز که داستان جنایی زیاد میخونه شروع به خوندن کتاب کنه با دقت به جزئیات اوایل داستان مجرم لو میره!
در کل توصیهاش میکنم
و البته این رو هم بگم که جزئیات بیش از حد کتاب باعث میشه اگه یه رمان باز که داستان جنایی زیاد میخونه شروع به خوندن کتاب کنه با دقت به جزئیات اوایل داستان مجرم لو میره!
در کل توصیهاش میکنم
داستان خوبه، پیچیدگی هم خوبه. تا آخر کتاب هم معلوم نمیشه قاتل کیه و چه اتفاقی افتاده، معمای خوبی مطرح کرده
اما به نظرم یه ایراد داره: موضوعات زیادی رو الکی توضیح میده اما به وقتش هیچ توصیف درست و حسابی از اشخاص و مکانها نمیده.
معمولا در رمانهای برجسته توصیف ظاهر افراد و مکانها آنقدر خوب و به اندازه بیان میشه که میتونی همه چی رو تصور کنه، انگار داری فیلم میبینی
اما تو این کتاب فقط داری متن میخونی!! مثلا همه زنها فقط زیبا هستن، یا مردها جذاب، خونهها قشنگ و مناظر عالی!! حتی عشق رو فقط با کلمات ساده خیلی دوستش دارم بیان میکنه و شخصیت دیگه داستان کاملا تحت تاثیر این عشق قرار میگیره!!
صفت مورد علاقه نویسنده هم: بی نظیر هستش، بیش از صد بار تکرارش کرده🤦♀️
اما به نظرم یه ایراد داره: موضوعات زیادی رو الکی توضیح میده اما به وقتش هیچ توصیف درست و حسابی از اشخاص و مکانها نمیده.
معمولا در رمانهای برجسته توصیف ظاهر افراد و مکانها آنقدر خوب و به اندازه بیان میشه که میتونی همه چی رو تصور کنه، انگار داری فیلم میبینی
اما تو این کتاب فقط داری متن میخونی!! مثلا همه زنها فقط زیبا هستن، یا مردها جذاب، خونهها قشنگ و مناظر عالی!! حتی عشق رو فقط با کلمات ساده خیلی دوستش دارم بیان میکنه و شخصیت دیگه داستان کاملا تحت تاثیر این عشق قرار میگیره!!
صفت مورد علاقه نویسنده هم: بی نظیر هستش، بیش از صد بار تکرارش کرده🤦♀️
به نظر من تعلیقهای فوق العاده زیاد نویسنده در ۲۰۰ صفحه انتهایی که در نگاه اول بیشتر فقط ایجاد هیجان میکنند به طور کامل منطق روایتشون رعایت شده و نمیشه بهش خورده گرفت ولی اشکال کار اینجا بود که میشد این قضیه انقد برای کاشفان مسئله گنگ نشه که در ۲۰۰ صفحه انتهایی به صورت شلاقی مسائل حل بشن به نظرم میتونست ۲۰۰ صفحه میانی کتاب نباشه و هیچ اتفاقی در روند قصه نیفته که این ضعف کار هستش یا این که میشد به جای زدن به در و دیوار در ثلث میانی کتاب بیشتر به توصیفات اشخاص و فضا پرداخته بشه چون من به شخصه اون شهر و خونه و شکل و رفتار شخصیتها خیلی برام قابل درک نبود و فقط روند قصه هستش که کشش فوق العادهای داره
در کل این کتاب رو میشه کتاب ارزشمندی دونست
نگارش خوب و غلط املاییهای ناچیز و ترجمه روونش هم قابل چشم پوشی نیست
در کل این کتاب رو میشه کتاب ارزشمندی دونست
نگارش خوب و غلط املاییهای ناچیز و ترجمه روونش هم قابل چشم پوشی نیست
اگر اهل کتابهای معمایی هستین، این کتاب رو حتما بخونین.
مارکوس نویسنده ایه که دنبال موضوع برای کتاب جدیدش میگرده، اون به دیدن استادش هری میاد و در همین بین جسد دختری که ۳۰ سال پیش ناپدید شده پیدا میشه و به هری ربط داده میشه.
کتاب پر کشش و جذابیه. از وسطای کتاب به بعد اصلا نمیشد کتاب رو زمین گذاشت، مخصوصا که معما تقریبا حل شده به نظر میاومد اما هنوز نصف کتاب باقی بود. نویسنده خیلی خلاقانه معما رو طرح کرده، اما زیاده گویی هم داره. مخصوصا اوایل کتاب که ناشر مدام زنگ میزنه و قرارداد رو یادآوری میکنه.
تلفنهای مامان مارکوس هم بخش طنز ماجراست.
از روی این کتاب یه مینی سریال ده قسمتی هم به همین اسم ساخته شده که حتما میبینم.
ممنون از کتابراه عزیز که این کتاب رو رایگان گذاشته بود.
مارکوس نویسنده ایه که دنبال موضوع برای کتاب جدیدش میگرده، اون به دیدن استادش هری میاد و در همین بین جسد دختری که ۳۰ سال پیش ناپدید شده پیدا میشه و به هری ربط داده میشه.
کتاب پر کشش و جذابیه. از وسطای کتاب به بعد اصلا نمیشد کتاب رو زمین گذاشت، مخصوصا که معما تقریبا حل شده به نظر میاومد اما هنوز نصف کتاب باقی بود. نویسنده خیلی خلاقانه معما رو طرح کرده، اما زیاده گویی هم داره. مخصوصا اوایل کتاب که ناشر مدام زنگ میزنه و قرارداد رو یادآوری میکنه.
تلفنهای مامان مارکوس هم بخش طنز ماجراست.
از روی این کتاب یه مینی سریال ده قسمتی هم به همین اسم ساخته شده که حتما میبینم.
ممنون از کتابراه عزیز که این کتاب رو رایگان گذاشته بود.
ژوئل دیکریه نویسنده که اسمش رو نشنیده بودم اما خیلی غافلگیرم کرد. واقعا قلم بینظیری داره که در داستانش به کار برده. اون دائم خواننده اش رو از حال به گذشته و از شحصیتی به شخصیت دیگه می کشونه و این کار رو با شیوه ای دوست داشتنی انجام می ده. اگه معنی حرفم رو نمی فهمین اشکالی نداره اما یقین داشته باشین بعد از خوندن کتاب معنی حرفام رو خواهید فهمید. علاوه بر همه زیبایی های این کتاب ژوئل دیکر در ضمن گفتن یک داستان بی نظیر عاشقانه معمایی و جنایی به نویسندگان جوون هم، راه درست نوشتن رو یاد می ده. در آخر می خوام خوندن این کتاب رو به همه عاشقان رمان توصیه کنم. این کتاب شما رو با هر نوع علاقه ای در خودش ذوب میکنه. پس حتی یه ثانیه رو هم از دست ندین و همین حالا شروع کنید به خوندن پرونده هری کبر.
کتاب ژانر جناییه اما تا صفحه ۱۳۰ که من خوندم چنان معمای خاصی نداره. دو نفر مردن و همه دنبال قاتلن و یه نفر که متهم به قتل شده و یه سری خاطرات از متهم و دوستش و کسی که به قتل رسیده. ترجمه اوایل داستان بسیار خوب بود اما از یه جایی (گمونم صفحات ۱۱۰ به بعد) ترجمه به شدت به هم ریخت و لحن محاوره با کتابی قاطی شده که اصلا دلچسب نیست و باعث میشه خواننده سردرگم و خسته بشه.
در کل من تا الان چیز خاصی از رمان ندیدم که علاقهای به دنبال کردن ادامه داستانش داشته باشم و شاید بدیهیه چون رمان حدود ۷۰۰ صفحست و من اوایلشم. امیدوارم در ادامه بهتر بشه و من کامنتمو ویرایش کنم.
فقط یه چیزی رو نفهمیدم🤔
خطر اسپویل: چرا عشق یه مرد ۳۴ ساله به دختر ۱۵ ساله جرمه توی رمان؟ 🤔 چیز خیلی بدیهیه انگار!
در کل من تا الان چیز خاصی از رمان ندیدم که علاقهای به دنبال کردن ادامه داستانش داشته باشم و شاید بدیهیه چون رمان حدود ۷۰۰ صفحست و من اوایلشم. امیدوارم در ادامه بهتر بشه و من کامنتمو ویرایش کنم.
فقط یه چیزی رو نفهمیدم🤔
خطر اسپویل: چرا عشق یه مرد ۳۴ ساله به دختر ۱۵ ساله جرمه توی رمان؟ 🤔 چیز خیلی بدیهیه انگار!
من عمدتا از خواندن کتب جنایی لذت میبرم ولی تعداد آثاری که قابل خواندن باشند زیاد نیست. کتاب پرونده هری کبر جزو معدونوشتههایی بود که خواننده را افسون میکرد و با خود در داستان جلو میبرد. از ادامه دادن مطلب خسته نمیشدی و هر چند صفحه که پیش میرفتی برگی جدید برایت رو میکرد که انتظارش را نداشتی. خوبیش این بود که تا آخر کتاب این رویه به طرز ماهرانهای ادامه پیدا کرد و در آخر داستان این وازدگی را نداشتی که نویسنده نتوانسته ماجرا را جمع و جور کند. بعد از خواندن کتابهای دن براون این اثر به نظرم به خوبی با نوشتههای آن نویسنده بزرگ رقابت میکند. امیدوارم شاهد آثار خوب مشابه دیگر هم باشیم و از کتابراه برای فراهم آوردن استفاده از این کتابهای ارزشمند سپاسگزارم.
با خواندن هر کتاب جدید احساس میکنم شادتر هستم و ایدههای زیادی میگیرم. کتاب پرونده هری کبر از بهترین کتابهای زندگی من بود و بابت این انتخاب به خودم تبریک میگم و از عملکردم راضی هستم!
نکتهای که کشف کردم و دوست دارم شما هم بدونید اینه که با مطالعه کتابها احساس میکنم عمرم طولانی تر جلوه بده حتی با سختیهای زندگی و غم و اندوه آن، و وقتی بر میگردم به گذشته نگاه میکنم احساسی که خیلیها دارند را من ندارم. بسیاری میگن نمیدونن چطور عمرش به سرعت گذشت و جوابشون اینه که قطعا مطالعه نمیکنند.
لطفا کتابهایی را میخوانید در قفسههایی در کنار خیابان قراردهید تا شاید یکی که توان مالی ندارد بتواند مطالعه کند.
درود بر همه شما
الف. ش. از اشتوتگارت
نکتهای که کشف کردم و دوست دارم شما هم بدونید اینه که با مطالعه کتابها احساس میکنم عمرم طولانی تر جلوه بده حتی با سختیهای زندگی و غم و اندوه آن، و وقتی بر میگردم به گذشته نگاه میکنم احساسی که خیلیها دارند را من ندارم. بسیاری میگن نمیدونن چطور عمرش به سرعت گذشت و جوابشون اینه که قطعا مطالعه نمیکنند.
لطفا کتابهایی را میخوانید در قفسههایی در کنار خیابان قراردهید تا شاید یکی که توان مالی ندارد بتواند مطالعه کند.
درود بر همه شما
الف. ش. از اشتوتگارت
به نظرم کتاب عالی بود. اول اینکه نکات جالبی برای نویسنده بودن داشت. آموزنده بود. اینکه اگر بچه هامون مشکلی داشته باشند در رفع مشکل قدم برداریم از حرف دیگران نترسیم دنبال خرافات نریم. و نمیشد پایان کتاب رو حدس زد, اما جابجایی در زمان در ۴۰۰ صفحه اول کتاب زیاد بود که آدم گیج میشد, غلط املایی هم کمی داشت و صحنههایی تکراری در کتاب موجود بود. اما آخر کتاب بسیار خوب نوشته شده بود در کل کتابی بود که آدم دلش میخواست بدون وقفه خونده بشه تا ببینی آخرش چی میشه. وعشق زیبایی که بین هری و نولا بود عالی بود. جالب بود که نمشد حدس زد کی باعث مرگ نولا بوده تا لحظه اخر حدسامون اشتباه درمیومد. بازم میگم که آخر کتاب عالی تموم شده بود.
ممنون از کتابراه
ممنون از کتابراه
از این نظر که هی معمای جدید طرح میشد کتاب جالبی بود و باورهارو به چالش میکشید، ولی خیلی جاهای کتاب حوصله سر بر بود و اواسط کتاب زیادی کش داده میشد، بیشتر برای اینکه بلخره بفمم تهش چی شد خوندم تا اینکه هی بیشتر و بیشتر من رو جذب کنه و کنجکاو به خوندن بشم، از یک جایی به بعد خیلی خسته کننده بود. معمولا فیلم هارو از روی کتاب میسازن اما این کتاب به من این حس رو میداد که داره یک فیلم رو تعریف میکنه و برای کتاب جالب نبود برام، پایان کتاب رو هم نپسندیدم، بنظرم انقد همه چی پیچیده شد و سعی کرده بود هی چندبار وقایع رو نقض کنه که در آخر پایان بی منطقی داشت و سعی کرده بود برای سوالهای به وجود آورده عمدا و به زور جواب پیدا کنه و بگنجونه
بنده نسخه چاپی کتاب رو خوندم و این کتاب یکی از کتابهای قشنگیه ک خوندم ب طوری ک واقعا تا پایان داستان نمیتونید حدس بزنید قاتل کیه سیر داستان پر از اتفاقهای مختلف هست ک گاها بعضی هاشون حل نشده باقی میمونه و نویسنده خیلی جاها توضیحات زیادی داده ک لازم نبودن ب نظرم ولی داستان پرکشش و قشنگیه پیشنهاد میکنم بخونیدش. کتاب پرونده بالتیمور یه جورایی ادامه این اثر هست با یک داستان کاملا متفاوت اون رو هم پیشنهاد میکنم بخونید حتما.
از مترجم اثر کارهای زیادی خوندم در سبک جنایی ک واقعا عالی بودن اگر طرفدار سبک جنایی هستید ترجمههای آقای آریا نوری واقعا خوباند. ممنون از کتابراه بابت این هدیه نوروزی جذاب.
از مترجم اثر کارهای زیادی خوندم در سبک جنایی ک واقعا عالی بودن اگر طرفدار سبک جنایی هستید ترجمههای آقای آریا نوری واقعا خوباند. ممنون از کتابراه بابت این هدیه نوروزی جذاب.
خیلی لذت بردم از خواندن کتاب، خلاقیت نویسنده در ایجاد پیچیدگی و بویژه میخکوب کردن در انتهای کتاب فوق العاده است. البته اشکالاتی هم دارد مانند اینکه برخی مسائلی را که به سادگی برای پلیس قابل تشخیص هستند، پیچیده جلوه میدهد. اما در کل پس از مقداری خواندن دیگر نمیتوانی کتاب را زمین بگذاری. خطر اسپویل فقط یک نکته در داستان وجود دارد که نویسنده به آن توجه نکرده اما نمیتوان کامل توضیح داد چون خط اسپویل دارد فقط همینقدر بگویم که از خیلی سال پیش با آزمایش گلوله و اسلحه شناسی خیلی از جرمها برای پلیس حل میشود. اما نویسنده این نکته مهم را در یک داستان پلیسی نادیده گرفته است.
کتاب بسیار فوق العادهای بود واونقدر این کتاب رو دوست داشتم که خیلی زود تمومش کردم والان واقعا به خاطر تموم شدنش ناراحتم. نویسنده این کتاب داستان بسیار جذابی رو به تصویرکشیده طوری که در هرفصلش خواننده رو متعجب وشگفت زده میکنه ومن به همین خاطر این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم. چون باوجود حجم زیادش اصلا احساس خستگی به آدم دست نمیده ونویسنده علاوه بر داستان نکاتی درموردفوت وفن نویسندگی درکتابش آورده که به نظرم خیلی میتونه برای نویسندههای تازه کار خوب باشه من که واقعا این کتاب رو دوست داشتم و پیشنهاد میکنم به اونایی که به دنبال یه کتاب جنایی ودرعین حال جذاب وآموزنده هستن.
شروع داستان بایک سواله ویک اتفاق تاصفحه۱۵۰ ازخوندنش مطمئن نبودم وصرفابخاطرعلاقم به کتابهای جنایی پیش رفتم اما از یه جایی به بعد انقدر کتاب نفس گیروجذاب شد که نتونستم کناربزارمش ودرنهایت جوری تموم شد که کرک وپری برای آدم نمونده بود مدل نوشتاریش جوریه که انگاری داری فیلم نامهی یک فیلم جنایی رو میخونی وبااین که خیلی جزئیات صحنه هارو توش نگفته اما خودت میتونی جزئیات ورنگ بو رو توش حس کنی واقعا ازش انتظار یک کتاب خوب رو نداشتم درحالی که واقعا غافلگیرم کرد ودقیقا برعکس کتابهایی که خیلی پرسروصدان ولی بی محتوا اصلااونجوری نبود درکل ازخوندنش خیلی لذت بردم
اولین و مهمترین تاثیر این کتاب، ایجاد انگیزه برای شغل نویسندگی هست و واقعا این شغل و هنر که میتوان با تحصیلات دانشگاهی و استعداد به آن رسید را تشویق میکنه که شما با نویسندگی هم میتوانید شهرت و ثروت بدست بیاورید و فقط درآمد در مهندسی و پزشکی و.. نیست و این خیلی با ارزشه. چون الان در جامعه ما اصلا به نویسندگی به عنوان یک رشته دانشگاهی با ارزش و اینده دار نگاه نمیشه.
در کل داستان خوبه و باعث همراهی خواننده میشه، قضاوتهای زودهنگام در طول داستان بارها خواننده را ممکن شرمنده کنه.
در کل پیشنهاد خوندن میدم مخصوصا برای افرادی که استعداد نوشتن دارند.
در کل داستان خوبه و باعث همراهی خواننده میشه، قضاوتهای زودهنگام در طول داستان بارها خواننده را ممکن شرمنده کنه.
در کل پیشنهاد خوندن میدم مخصوصا برای افرادی که استعداد نوشتن دارند.
من نظر دوستان رو که خوندم علاقه مند شدم این کتابو بخرم ولی وقتی خوندم با وجود حجمش زیادش ولی فقط ۱۰۰ صفحه آخر خوب بود بقیه داستان خیلی کند پیش میرفت و خیلی خسته کننده بود حیف از پولم با این پول میشد کتابهای خیلی بهتر و مهیج تری نسبت به این کتاب رو خرید به همه دوستانی که می خوان کتاب مهیج و جنایی رو بخرند پیشنهاد میکنم که سراغ رمانهایی مثل کودک ۴۴ و یا رمان چشمهایش بروند که خیلی هیجان زیادی دارند من بر خلاف نظر دوستان از خرید این کتاب پشیمونم چون من دنبال داستانهای مهیج ولی این کتاب هیجان نداشت بیشتر خسته کننده بود
این کتاب داستان معمایی جالب و پر از غافلگیری داشت، متهمین پرونده چندین بار تغییر کردند و در نهایت خیلی جالب این داستان پر پیچ و خم و پر از شگفتی به پایان رسید، که همه اینها نشان دهنده هوش و خلاقیت زیاد نویسنده بود. اما علاوه بر اینها ایرادهای زیادی هم داشت، مثلا بیش از حد و پشت سر هم زمان روایت داستان تغییر میکرد، بعضی جاها غلط تایپی وجود داشت، گاهی یک قسمت از داستان دوباره تکرار میشد، در قسمتهایی از داستان زیاده گویی شده بود و... در کل این کتاب را میشد در ۴۰۰ صفحه نوشت نه بیشتر از ۶۰۰ صفحه
سلام من زیاد اهل کتاب نیستم ولی تا این کتابو شروع کردم دیگه نتونستم نصفه ولش کنم نویسنده در کنار کتاب تونسته یه کلاس آموزشی برای اوناییکه میخوان نویسندگی کنن گذاشته در کنار اون لحن خوب نویسنده و قدرت برگردان مترجم هم عالی بود جا داره که از مترجم این کتاب هم تشکر کنیم یه حسرتی هم که من در هنگام خوندن این کتاب خوردم این بود که ای کاش من میتونستم نسخه اصلی به زبان اصلی این کتابو میخواندم چون اون موقع جذابیت کتاب از اینی که هست بیشتر میشد ممنونم از عوامل کتابراه که اینگونه کتابارو برای ما معرفی میکنند.
عالی که نه فوق العاده بود. به جرات میتونم بگم بهترین و هیجان انگیزترین رمانی که تا به حال خوندم. واقعا در حیرتم از ذهن خلاق نویسنده. تمام اتفاقات پشت سرهم میوفتن. تا به این نتیجه میرسی که بلاخره پرونده حل شد یک مظنون دیگه، یک ماجرای دیگه و....
چقدر دلم برای لوثر سوخت، به نظرم عاشق واقعی فقط لوثر بود، با این که میدونست برای همیشه نولا از پیشش میره ولی از ته دل برای نولا خوشحال بود چون نولا خوشحال بود. دلم برای شخصیتای داستان تنگ میشه. کاش رمان تموم نمیشد😔😔
چقدر دلم برای لوثر سوخت، به نظرم عاشق واقعی فقط لوثر بود، با این که میدونست برای همیشه نولا از پیشش میره ولی از ته دل برای نولا خوشحال بود چون نولا خوشحال بود. دلم برای شخصیتای داستان تنگ میشه. کاش رمان تموم نمیشد😔😔
خیلی کتاب خوب و جذابی بود. تو کمتر از 36 ساعت تمومش کردم. وقتی شروع کردم دیگ نتونستم زمین بزارمش.
ماجرا در مورد پیداشدن جسد دختر 15 سالهای هست که سی و یک سال قبل ناپدید شده و عشق ممنوعهای که با یه مرد 34 ساله داشت.
کتاب جنایی بود که هر چقدر جلو میرفت جذاب تر میشد. هر حدسی ک راجب انتهای داستان و قاتل اصلی میزدم در نهایت اشتباه بود، نویسندهبافن هنرمندانه و زیرکانه داست رو جوری جلو میبره ک اصلا از جذابیت داستان کم نمیشه
در کل خواندن کتاب رو حتما پیشنهاد میکنم ممنون از کتابراه
ماجرا در مورد پیداشدن جسد دختر 15 سالهای هست که سی و یک سال قبل ناپدید شده و عشق ممنوعهای که با یه مرد 34 ساله داشت.
کتاب جنایی بود که هر چقدر جلو میرفت جذاب تر میشد. هر حدسی ک راجب انتهای داستان و قاتل اصلی میزدم در نهایت اشتباه بود، نویسندهبافن هنرمندانه و زیرکانه داست رو جوری جلو میبره ک اصلا از جذابیت داستان کم نمیشه
در کل خواندن کتاب رو حتما پیشنهاد میکنم ممنون از کتابراه
یک رمان عالی و طولانی با تم عاشقانه، جنایی و معمایی. اگر عجله نکنید تا چند روز شما رو سرگرم میکنه. اگر به نویسندگی علاقه دارین این کتاب مخصوص نویسنده ها است یک جورایی آموزش نویسندگیه و اول هر فصل جملات طلایی داره. درباره محتوای کتاب هم بهترین نکتهای که من از کتاب برداشت کردم زود قضاوت نکردنه. یک قتل و به دنبال آن جست و جو ذهن برای یافتن قاتل. سریالی هم از روی همین کتاب ساخته شده ولی حتما اول کتاب رو بخونید بعد اگر دوست داشتید سریال رو نگاه کنید
من به دلیل علاقه مند نبودن به رمانهای جنایی هیچ وقت به مطالعه آنها نپرداخته بودم تا اینکه با این کتاب آشنا شدم، داستان فوق العاده جالب و پر از فراز و فرود است که مرا واقعا تحت تاثیر قرار داد دیالوگهای که در این کتاب رد و بدل میشد واقعا بی نظیر با مفهوم و خلاقانه بودندبدون اغراق میتونم بگویم که از بهترین رمانهایی بود که تا به حال خواندهام شخصیتهای داستان ساده اما بسیار عالی هستند، اما ترجمه واقعا وقاحت بار بود به طوری که اعصاب مرا خدشه دار کرد...
واقعا کتاب جذابی بود. به خصوص بخشهای پایانی که سرشار از غافلگیری بود.
شخصیت پردازی خوب بود و بیشتر شخصیتها خاکستری بودند تا سیاه و سفید و همین تک بعدی نبودن شخصیتها یکی از ویژگیهای مثبت داستان بود.
ویژگی مثبت دیگر آن درسهای نویسندگی بود که طی داستان ارائه میشد و بسیار جالب و کاربردی بودند.
به نظرم داستان از همان بند نخست گیرا بود و بخشهای مربوط به مشکلات نویسندگی مارکوس گلدمن هم جذابیت خاص خود را داشت.
با سپاس از کتابراه
شخصیت پردازی خوب بود و بیشتر شخصیتها خاکستری بودند تا سیاه و سفید و همین تک بعدی نبودن شخصیتها یکی از ویژگیهای مثبت داستان بود.
ویژگی مثبت دیگر آن درسهای نویسندگی بود که طی داستان ارائه میشد و بسیار جالب و کاربردی بودند.
به نظرم داستان از همان بند نخست گیرا بود و بخشهای مربوط به مشکلات نویسندگی مارکوس گلدمن هم جذابیت خاص خود را داشت.
با سپاس از کتابراه
عالی بود واقعا فوق العاده بود وقتی این کتاب رو به صورت رایگان دیدم و دانلودش کردم باخودم گفتم حتما کتاب جالبی نیست که رایگان شده ولی وقتی واردش شدم دیدم خدای من این کتاب یکی از بهترین کتاب هاییه که تو عمرم خوندم واقعا قلم نویسنده اعجاب انگیزه به نوعی که تو خودتو در کنار شخصیتهای داستان و در اون محیط تصور میکنی. من تقریبا زیاد کتاب میخونم اما با خوندن این کتاب خودمم واقعا علاقه مند شدم به نوشتن. تو بی نظیری مارکوس!!!
از خواندن کتاب لذت بردم. بسیار جذاب و خلاقانه است. و مهمتر ترجمهی بسیار خوب کتابه که باعث غرق شدن هرچه بیشتر خواننده در کتاب میشه به گونهای که اگر اسامی فارسی شوند احساس ترجمه بودن کتاب اصلا نمیشود. واقعا کتابی است که ارزش وقت گذاشتن داره. کلی هم درس زندگی توشه. هر فصل این کتاب غافلگیر کننده است. ی اتفاق غیر منتظره در راه است...
از کتابراه بسیار ممنونم که این فرصت به من داده تا وقتهای مردهی خودم رو زندگی کنم.
از کتابراه بسیار ممنونم که این فرصت به من داده تا وقتهای مردهی خودم رو زندگی کنم.
فوق العاده خوش خوان روان و هیجان انگیز تا اخر کتاب محاله بتونید حدس بزنید اتفاقات داخلش رو هر بار که احساس میکنید کتاب دیگه داره یک نواخت میشه یه معمای جدید رو میشه مثل پوست پیاز هر لایه که برداشته میشه لایههای جدید و بیشتری زیرش نمایان میشن. نبوغ نویسنده قابل ستایشه.
حتماپیشنهاد میکنم بخونید. برای هدیه دادن هم کتاب خیلی خوبیه اگه دنبال هدیه هستید.
واقعا لذت بردم خیلی وقت بود همچین کتابی نخونده بودم
حتماپیشنهاد میکنم بخونید. برای هدیه دادن هم کتاب خیلی خوبیه اگه دنبال هدیه هستید.
واقعا لذت بردم خیلی وقت بود همچین کتابی نخونده بودم
کتاب جنبههای گوناگون دارد. هم با دنیای نویسندگی. استاد دانشگاه به معنای عام آموزش و نشر شما را آشنا میکند. هم داستانی جنایی با قلمی خلاق و غیر قابل پیش بینی. داستانی قوی که شما را میخکوب میکند. مرتب بین زمان حال و گذشته جریان مییابید. از قضاوت و عدالت میگوید. و از تفاوت نسلی بین فرزندان و والدین. و از بیماریهای روانی که چه جایگاهی در زندگی فرد ایفا میکنند. اما مثل همیشه پر از غلطهای ویرایشی.
کتاب خوبیه من خودم خوراکم سریالها و فیلمهای معمایی و جناییه بنظرم میتونه یه سریال عالی بشه البته اگر HBO بسازتش رفت و برگشتهای زمانی تو کتاب بجا بود و نوع نگارش و نوع پخش اطلاعات عالی بود معمولا یه کتاب جنایی خوب توازن داره توی میزان دادن اطلاعات تو بخشهایی از کتاب. خسته کننده نبود و. شخصیتهای جذابی داشت نویسندش خیلی جوون بوده موقع نگارش این داستان و نسبط به سن و اینکه کتاب اولشم بوده خوب کار کرده
کتاب زیبایی بود. یه داستان پر از کش و قوس. فصل اول کتاب که تله کار نکردن یه آدم در حرفه خودش بعد از یک موفقیت و راه حلهایی که در ادامه مطرح شد من رو به خودش جذب کرد و هر چی جلو تر رفت جذابیت و اتفاقات بیشتر با کتاب همراهت میکرد. اواسط داستان خیلی تکرار اتفاق افتاد و آهسته شد اما از چند فصل بعد یکدفعه پیچ و خمهای شخصیتهای داستان و اینکه شخصیتها دارن پنهان کاری میکنن یا همکاری بیشتر دیده شد. کتاب خوبی بود در کل.
بهترین و جذابترین کتاب جنایی وعاشقانهای بود که خوندم کاش فیلمی ازاین کتاب بسازند خیلی خوبه باور نمیکردم آخرای کتاب اینقدر غیرقابل پیشبینی باشد بیشتر ازهمه تو فکر لوثر بودم که به نظر من بیگناه ترو مظلوم تر ومهربان تر از همه بود از آقای رابرت هم خوشم اومد فرد خوبی بود ازیک لحاظ کنجکاو بودم آخر کتاب چی میشه واز یک لحاظ نگران تموم شدن این داستان خارق العاده بودم درکل کتابی هست که چندبار هم بخونم باز میجان خواهم داشت
کتاب فوق العادهای هستش و داستان پازل مانندش باعث میشه با هر قطعهای که پیدا میشه ذوق زده و متعجب بشی و میگی اینجا دیگه آخرشه و آخر داستان که کاملا سورپرایزت میکنه، من دو روزه این کتاب رو تمام کردم و واقعا باهاش همراه شدم، نوع نگارش به صورتیه که اولش گیج میشی به داستانهای مختلفی که مطرح میشه ولی کم کم سوار داستان میشی، به دوستانی که با چند صفحه اول کتاب رو کنار میذارم پیشنهاد میکنم صبور باشن و حتما حتما ادامه بدن👍
الان تمومش کردم تقریبا ده ساعته شروعش کردم و حتی یه لحظه هم حس خسته شدن و کسل شدن از خوندن رو نداشتم.
خیلی کتاب خوب و عالی بود، پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش. حین خوندن کتاب یه جاهایی کاملا شوک میشدم و مدتی خیره میشدم رو اون اسم خیلی جالب بود از تعجب و شوق چشمام پر اشک میشد. بعد از تموم شدن کتاب هم حس میکنید که کاش میشد ماجرا رو ندونید و دوباره بخونیدش.
جدا نویسنده خیلی خلاق و توانا بود، دمش گرمم
خیلی کتاب خوب و عالی بود، پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش. حین خوندن کتاب یه جاهایی کاملا شوک میشدم و مدتی خیره میشدم رو اون اسم خیلی جالب بود از تعجب و شوق چشمام پر اشک میشد. بعد از تموم شدن کتاب هم حس میکنید که کاش میشد ماجرا رو ندونید و دوباره بخونیدش.
جدا نویسنده خیلی خلاق و توانا بود، دمش گرمم
عالی بود. واقعا از خوندنش لذت بردم. کتابی بود که به معنای واقعی میخکوبم کرد و نمیتونستم زمین بذارمش. تعلیق داستان بسیار ظریف و هنرمندانه بود. در پایان هر فصل و ابتدای فصل بعد کل شاکله ذهنی خواننده فرو میریزه و شکل جدید و پرونده جدیدی جلوی چشم خواننده باز میشه. هر لحظه داستان یه شروع تازه است. یکی از بهترین داستانهای پلیسی معمایی بود که تا حالا خونده بودم. و البته ترجمه بسیار خوب و روانی هم داشت.
کتاب خوبی بود البته برای جنایی خوانها نه😊خیلی وقتا غافلگیر شدم و خیلی وقتا هم تونستم حدس بزنم کی بی گناهه.. یه رمان جنایی معمایی عاشقانه و تقریبا پرکشش بود در عین حال آموزش نکات نویسندگی هم داشت داستان عیب و نقصهایی هم داشت که به دلیل خطر اسپویل ازش چشم پوشی میکنم هر چند که دوستان اشارات درستی کردن😊ترجمه و ویرایش کتاب هم خیلی اشکال داشت.. به هر حال ممنون که این کتاب رو هدیه دادین
عالی بود هرچی بگم کم بود واقعا خیلی عالی بود من تاجایی که خودشونم به لوثر شک کردن حدسم به لوثر بود وهر زمان منتظر بودم وسط داستان بیاد چون وقتی ماشین بین دوتا صخره افتاده بود امکانش بود که چهرهاش له شده باشه و کس دیگهای رو دیده باشن ولی خب مرده بود ولی بعدش که فهمیدن اشتباه کردن واقعا نتونستم حدس بزنم از بس که کتاب جالبی بود خیلی کتاب خوبی بود چنین کتابی اگه میدونید حتما معرفی کنید
کتاب خوبی بود و واقعا داستانش یه جوری بود که ادم نمیتونست دست از خوندنش برداره و هی مشتاق تر میشه که ماجرای داستانو متوجه بشه...
پیچیدگیهای خاص خودشو داشت و واقعا معمایی بود
ولی یه جاهاییش بدون مقدمه و خیلی سریع یه واقعیتو بیان میکرده که من خیلی خوشم نیومد یعنی معتقدم نویسنده اگه ناگهانی بیانشون نمیکرد بهتر بود (به خصوص فصلهای اخر کتاب)
به طور کلی کتاب خوبی بود و من دوسش داشتم
پیچیدگیهای خاص خودشو داشت و واقعا معمایی بود
ولی یه جاهاییش بدون مقدمه و خیلی سریع یه واقعیتو بیان میکرده که من خیلی خوشم نیومد یعنی معتقدم نویسنده اگه ناگهانی بیانشون نمیکرد بهتر بود (به خصوص فصلهای اخر کتاب)
به طور کلی کتاب خوبی بود و من دوسش داشتم