نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آهنگ عشق - سوری رحیمی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
م مسعودی
۱۴۰۰/۰۲/۱۴
داستان روان و قشنگی که نویسنده به خوبی فرهنگ حاکم بر جامعه هدف را توضیح داده بود ولی متاسفانه اجرای نامناسب از ملاحت آن کاسته بود
راوی خصوصا از نیمه داستان به بعد فقط روخوانی کرده بود، جملات خطیب و مخاطب بدون هیچ مکث و احساسی پشت‌سرهم گفته میشد و شنونده خود باید آن‌ها را مجزا و نتیجه‌گیری می‌کرد
با این وجود نگارش نویسنده باز هم شنونده را به دنبال می‌کشید. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم و از مجری هم می‌خواهم بیشتر مطالعه کنند و به مسئولین اجرا پیشنهاد میدهم با توحه به موضوع داستان از راوی خانم استفاده می‌کردند بهتر بود
نتیجه‌ای که خودم گرفتم این بود که لازم است فرزندان چه دختر وچه پسر هم‌زمان با آموزش تئوری، هنر ومهارتی هم بیاموزند تا در هنگام نیاز بتوانند بهره مالی داشته باشند و در مواجهه با مشکلات فقط منتظر معجزه نباشند و خودشان تلاش کنند تا در بُحران‌ها کارگشا باشند
ممنون از کتابراه و با آرزوی موفقیت روز افزون
مهرناز وحیدواقف
۱۴۰۰/۰۴/۱۱
داستان خوبی بود. متاسفانه هنوز از این خرده فرهنگ‌ها داریم که نویسنده محترم با به چالش کشیدن آن سعی در بیان قبح این روابط غلط بدوی برای خواننده داشت.
من خودم مادر شوهر هستم. و عروسم باید به من نمره بدهد. ولی خدا رو شکر هیچ کدام از این حب و بغض‌های مادر شوهر داستانمان را نداشته ام. ولی یک صحبت با عروس قصه دارم. عروسم ٬ دخترم شما با هم عهد بستید که در خوشی‌ها و ناخوشی‌ها کنار هم باشید وزندگی رو بسازید. درخوشی‌ها که همه پایه هستند اگر کسی در ناخوشی‌ها و ناملایمات زندگی ٬خودش را شریک کرد رسم رفاقت وهمسری را ادا کرده واگرنه در خوشی که همه شریک هستند. مریم قصه ما رسم رفاقت را ادا نکرد. البته من به حساب سن کم و خام بودن و بی تجربگی‌اش میگذارم ولی‌ای کاش خانواده مریم پخته تر از این عمل می‌کردند. این قطعا به معنی دفاع از مادر شوهر مریم نیست بلکه به معنی حفظ و صیانت از حریم خصوصی خانوادگی خود می‌باشد.
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۹/۱۷
کتاب از هر نظر بسیار ضعیف بود لحن راوی، موسیقی متن، صدای راوی، موضوع داستان، اتفاقات کلیشه‌ای و تکراری، پایان آبکی هرجور به داستان نگاه کنیم مریم اونقدر عروس حرف گوش کنی نبود که به تک تک حرف‌های مادرشوهرش گوش بده پس میتونست اون روزی که خونه تنها بود و همسرش تماس گرفت به اون بگه که بارداره فقط بچه‌ی مریم نبود که اونم پدر بود و در هر شرایطی حق داشت بدونه داره پدر میشه از طرفی مریم خیلی لوس و بچگونه رفتار میکرد چرا وقتی هنوز به بلوغ عقلی نرسیدید ازدواج میکنید و بچه دار میشید اون بخش فرار مریم از خونه واقعاااااا مسخره بود انگار نویسنده نمیدوسنت چجوری رمان رو کش بده در کل هم داستان و هم شخصیت مریم هیچ کششی نداشتند مریم قبل اینکه با همسرش این تصمیم مهم رو بگیرند قطعا فکر همه‌ی جوانبش رو کرده بود ولی بعد رفتن همسرش واقعا عین بچه مدرسه ای‌ها همش تو دست و پا بود انگاری دوست داشت دیگران بهش ترحم کنند
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
این کتاب بسیار داستان زیبایی بود ولی من از ماهرخ که اینقدر بین دوعاشق دروغ گفت و باعث اشتباه و جدایی بین مسعود و مریم شد بسیار متنفر شدم. ولی درکل عشق بین دوعاشق نمی‌گذارد از هم جدا شوند. واقعا این داستان هرچند طولانی بود ولی هم زیبا بود و هم جذاب. و چقدر سختی‌هایی که این دو نفر در تنهایی و به دور ازهم متحمل شده بودند. چقدر سخته آدم از عشقش دور باشه ولی درکل داستان آموزنده‌ای بود و بسیار زیبا خوانده شده بود. من در کل دوسش داشتم. ماهرخ مادر مسعود هم مسعود را دوست داشت اما به طور خودخواهانه. و دوست داشتن خودخواهانه اصلا خوب نیست. دوست داشتن نباید جوری باشه که باعث بشه اون طرف مورد نظر به زحمت و دردسر بیفته و آزادی‌ها و چیزهایی که دوست داره ازش گرفته بشه. ولی واقعا مسعود مریم رو دوست داشت که با تمام حرف‌هایی که راجع به مریم شنیده بود بازهم راجع به‌اش قضاوت نکرد و رفت دنبالش. مسعود واقعا عاشق بود.
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۷
تا حدی که من میدونم این داستان نبود. چون بخشی از کتاب مثل داستان بود و بخشی مثل فیلمنامه. در انتهای کتاب فقط دو دقیقه این گفت و آن گفت فقط سر اینکه کی باید بره عدس پلو را بیاره.
چرا این فرهنگ قدیمی را کنار نمی‌گذارید؟ که مادر شوهر دیو دو سره؟
مادر شوهر حق داشت دختر جوان لول ازدواج باید مراقب بچه دار شدنش باشه. و شوهر جوانی که تو کشور غریب زنگ میزنه نباید پشت تلفن دختره طوری گریه کنه که اون بیچاره نگران بشه.
زن باید خود دار باشه و کمی منطقی.
کسی که ازدواج میکنه یعنی بالغ شده. نباید توقع ناز خریدن داشته باشه.
دقیقا پدرش عروسش کرده تا نون خور کم بشه.
در هر صورت دیدگاه نویسنده قدیمی و کهنه است. و ترویج دشمنی با مادر شوهر.
موضوع‌های به روز لازمه.
در این دوره دیگه نه مادر شوهر‌ها اینطور هستند نه عروس ها
به نظرم نویسنده باید یک گردشی در جامعه بکنه و داستان‌های گفت و شنید رو ننویسه.
صدای راوی را دوست دارم
aida
۱۴۰۲/۰۹/۰۸
داستان روان و قشنگی که نویسنده به خوبی فرهنگ حاکم بر جامعه هدف را توضیح داده بود ولی متاسفانه اجرای نامناسب از ملاحت آن
کاسته بود راوی خصوصا از نیمه داستان به بعد فقط روخوانی کرده بود جملات خطیب و مخاطب بدون هیچ مکث و احساسی پشت سرهم گفته میشد و شنونده خود باید آن‌ها را مجزا و نتیجه گیری این وجود میکرد با نگارش نویسنده باز هم شنونده را به دنبال میکشید. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم و از مجری هم میخواهم بیشتر مطالعه کنند و به مسئولین اجرا پیشنهاد میدهم با توجه به موضوع داستان از راوی خانم
استفاده میکردند بهتر بود نتیجه‌ای که خودم گرفتم این بود که لازم است فرزندان چه دختر و چه پسر هم زمان با آموزش تئوری هنر و مهارتی هم بیاموزند تا در هنگام نیاز بتوانند بهره مالی داشته باشند و در مواجهه با مشکلات فقط منتظر
معجزه نباشند و خودشان تلاش کنند تا در بحرانها کارگشا باشند
ممنون از کتابراه و با آرزوی موفقیت روز افزون
عاطفه کاشانی
۱۴۰۰/۰۲/۰۱
داستان شبیه این سریالهای کلیشه‌ای پر تکرار است البته نکات خوب ‌مفیدی داشت
اما صدای گوینده اصلا خوب نیست
باید صدای یک خانم رو برای این داستان انتخاب می‌کردند
‌علاوه بر صدای بد خواندن کتاب هم اصلا خوب نبود یک نواخت ودر بعضی از مواقع احساس می‌کردم الان گوینده ناهار خورده ویا یه جاهایی دستش در حال خوندن جلوی دهنش می‌گیره در کل اصلا این گوینده صداولحن گویش خوبی نداره که باعث ضعیفتر شدن کار میشه نمی‌دونم چرا چوک اصرار به استفاده از این گوینده داره
Setayesh Momen
۱۴۰۰/۱۰/۱۰
داستان خیلی زیبا و تن صدای گوینده مناسب داستان بود.
ولی نابلدی کار گوینده مقداری باعث دور شدن شنونده شده بود.
یعنی من داستان رو گوش میدادم بعد در گفت و گو بین دو نفر چون گوینده نمیگفت مثلا: مریم گفت‌... مهتاب گفت.... این کار رو نمیکردن و من باید بجای گوش دادن به عمق داستان، باید گفت و گو رو جدا میکردم تا بفهمم کی چی میگه.
و یک سوال برام پیش اومد.
مریم که از وجود مس۷ود در آخر داستان خشمگین بود بعد موقعی که انگشت‌های مسعود رو دید دوباره عاشقش شد؟
یعنی اگر دست مسعود سالم بود، مریم زندگی با اون رو قبول نمیکرد؟
در کل کتاب خوبی بود.
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۰۵/۲۲
سلام ودرود
کتاب بسیار زیبایی بود، از شنیدن این کتاب زیبا بینهایت لذت بردم و خیلی زیبا حالات افراد را توصیف کرده است.
واقعا برخی از پدر و مادرها فکر میکنند که چون برای بچه‌ها زحمت کشیده اند، باید بجایشان تصمیم بگیرند و گاهی حتی زندگی کنند.
خیلی از پدر و مادرها هم بدون هیچ توقعی پشتیبان و حمایتگرند.
از دیدگاه من هم فرزند و هم والدین هرکدام درحد متعادل و بسته به شرایط، نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند.
پدر بزرگ مریم انسان دنیا دیده و خوبی بنظرم آمد.
درکل کتاب واقعا زیبایی بود و دوسش داشتم.
تنها مشکل در گویندگی و اجرای ضعیف و پر اشکالش بود.
با تشکر از کتابراه و عوامل کتاب
پريا رضايي
۱۴۰۲/۰۹/۱۴
ماجراهای این داستان برای من کاملا محسوس بود
چون من توی اون دهه بچه بودم و ژاپن رفتن خیلی هارو دیدم
ضمنا قشنگ فضا سازی شده بود و زندگی قشر متوسط مردم تو اون دوران پس از جنگ توضیح داده شده بود
مریم سن کمی داشت که ازدواج کرد و بعدم شوهرش تنهاش گذاشت
مادر شوهرش مثل خیلی از مادرشوهرای اون زمان که پسراشونو میپرستیدن خیلی باهاش بدرفتاری کرد و پدرشو از دست داد و نتونست این همه سختی رو تحمل کنه
من بهش حق میدم
در کل بنظرم کتاب خیلی قشنگیه
و میشه یه فیلم قشنگ ازش ساخت
در مورد خوانشگر هم بی انصافی کردن و ایشان خوانش بسیار دلنشین و روانی داشتن
ممنون از راوی محترم و کتابراه عزیز
ریحانه کاظمی
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
کتاب روان و قابل درک نگارش شده، به نوعی عشق و علاقه و حسادتهای زنانه کاملا به رشته تحریر در آمده
نویسنده واقعا حس و حال زمان مهاجرت به ژاپن را انتقال داده. کتاب خواندنی و زیبایی بود، ضمنا قشنگ فضا سازی شده بود و زندگی قشر متوسط مردم تو اون دوران پس از جنگ توضیح داده شده بود، مریم سن کمی داشت که ازدواج کرد و بعد هم شوهرش تنهاش گذاشت، مادر شوهرش مثل خیلی از مادرشوهرای اون زمان که پسراشونو میپرستیدن خیلی باهاش بدرفتاری کرد و پدرشو از دست داد و نتونست این همه سختی رو تحمل کنه. از نظرم راوی برای این کتاب مناسب بود.
سپاسگزارم از کتابراه بابت این کتاب زیبا.
محمد توکلی
۱۴۰۰/۰۸/۲۷
سلام...
داستانش جالبه و برآمده از متن فرهنگ ماست...
اما چند تا نکته...
اولا صدای آقای رضایی و نحوه خوانش اینقدر بد هست که آدم را از کتاب صوتی پشیمون میکنه...
دوما یه غلط‌های نگارشی هم در کتاب هست... مثلا در فصل دوم کتاب میگه در برزخی گیر کرده که هیزم هایش را خودش جمع کرده... در صورتی که برزخ به معنای فاصله است و هیزم لازم نداره و باید میگفت دوزخ... بعضی جاها هم فعل و فاعل‌ها درست نیست... نمیدونم که این‌ها را نویسنده اشتباه نوشته یا این آقا بد میخونه... خلاصه از اون کتاب‌های صوتی هست که حال آدم را میگیره...
Fahimeh Mosavi
۱۴۰۰/۰۱/۰۴
آقای رضایی تمام تلاشش رو کرد اما متاسفانه اصلا موفق نبود خوانش کتاب بسیار ضعیفه و صدای ایشون هم اصلا مناسب نیست در عین حال موزیک و صدای زنگ و چیزای دیگه فقط نتیجه کارو بدتر کرده بخاطر همین موضوع و پردازش داستان کاملا تحت تاثیر ضعف راوی قرار گرفته هرچند داستان پردازش قوی نداره
Fatimaa. 19a
۱۴۰۰/۱۰/۲۹
داستان به شیوه ایی روان و بررسی جزییات بیان شده و خواننده رو به فضای خیالی ذهن نویسنده سوق میده. به موضوعی کلیشه ایی اما حائز اهمیت پرداخته و اون چیزی که خوانش کتاب رو جذاب می‌کنه جزییاتیست که ذهن نویسنده به اون پرداخته. راوی هم با صدای خاص و بیان فوق العاده ایی که داشت خاطره‌ی این کتاب رو زیباتر در ذهنم به ثبت رسوند. لابه لای کامنت‌ها مخالفت‌های زیادی با صدای راوی بود برای من جای تعجب داشت چون یکی از دلایل من برای انتخاب چوک، راوی‌های فوق العاده ایست که انتخاب می‌کند
لیلا اصلانی
۱۴۰۰/۰۱/۱۰
واقعا عالی بود مادرهای آگاه ودانا متوجه میشوند که دخالت کردن و لجباری با عروس حتما به ضررخود وپسرشان تمام میشود وبرای عروس تا آخر عمر خاطره نفرت انگیزی به همراه خواهد داشت که بازم به ضرر خودش است عروس دیگر در پیری عصای دست او نخواهد شد پس اگر در جوانی کاری میکنیم اول به عواقبش توجه کنیم
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۲۴
داستان خوب و گیرایی بود
در سریال لاست هم در مورد فراموشی ناشی از درد و رنج یه نکته جالبی داشت که فرد برای اینکه تحمل درد رو نداره ذهن تصمیم میگیره چیزهایی رو حذف کنه حتی انسان‌ها و زندگی روزمره و حتی بعضا نامش رو
در کل اشاره به روابط معیوب متداول در جامعه ما داشت و از زاویه دید هر نفر در داستان ‌که نگاه کنیم حق با همه اشون هست و کلا قضاوت در مورد نقش انسان‌ها در روابط چندان آسان نیست
سمیه درودیان
۱۴۰۰/۰۲/۰۹
کتاب عالی بود نویسنده عالی، راوی عالی، اما صدای موزیک لحظه‌ای خیلی زیاد می‌شد. و صدای راوی کم میشد. زندگی خیلی پر تنشی بود و سخت و ادم با امید زنده هست اما واقعا‌ای کاش صداگذاری خوب بود. خیلی احساسی بود اشکم دراومد. واقعا قشنگ بود.
این جهان کوه است فعل ما ندا
سوی ما آید ندا‌ها رو صدا
فعل تو کان زآیدجان و تنت
همچو فرزندی بگیرد دامنت
وقتی شخصیتی را لگد مال کردی باید منتظر لگدمال شدن خودت باشی اکنون نوبت توست
صابر قاسمی
۱۴۰۱/۱۰/۰۲
داستان عالی بود موضوعش دقیقا قابل درکه، ولی صدای راوی و لحن گفتارش جالب نبود و جوری داستان رو روایت میکنه که انگار داره جلوی تخته سیاه کلاسای قدیمی کتاب فارسی رو روخوانی میکنه، بهتر بود از راوی خانوم و یا دو راوی برای کاراکترهای آقا و خانوم استفاده میشد. صدای راوی هم به نسبت داستان و موضوعش دلنشین نیست و خیلی مجلسی و بی روحه، امیدوارم تو کتابای بعدی بهتر از اینی که هست باشه، موفق باشین، یا علی.
فریده بلاقی
۱۴۰۰/۰۱/۰۶
مطالب خوبی داشت واقعا حرف‌های نویسنده درست بود من و مادرم خانواده مون رو ترک کردیم چون حتی ۱ ثانیه مثبت نبودن اما تا بخواین منفی هستن میگفتند با همان ۱ میلیون میتوانیم زندگیمون رو مدیریت کنیم اما مقاومت کردیم و الان در اسپتانبول تو یک امارت بزرگ و زیبا هستیم اما معنی ندارد از کتاب خوندن و تلاش کردن دست برداریم
Shahrbanoo Afshan
۱۴۰۳/۰۷/۱۰
داستان قشنگ و ‌سرگرم کننده بود ولی متاسفانه صدای راوی خیلی کسالت آور و خسته کننده می‌نمود و اینکه یه مقدار باور اینکه عروس تا این اندازه از مادر شوهر بترسد وحتی در زمان تنهایی به شوهرش خبر بارداریش را ندهد غیر قابل قبول به نظر می‌رسد با اینحال متن داستان آنقدر زیبا بود که آدم این صعها را اما کند و تا آخر داستان برود ممنون از کتاب اه
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۱/۰۷/۰۸
زمانی که تب مهاجرت مردان برای کار به ژاپن گرم بود من نوجوان بودم. در اطرافیان کسانی را میشناختم که برای سریع پولدار شدن و زندگی بهتر ساختن راهی شدن ولی همه موفق نبودند. به نظرم نویسنده به زیبایی ان دوران را ترسیم کرده…دخالتهای اطرافیان و کنجکاوی‌های اشنایان در زندگی زنان دور از همسر و زنانی که به تنهایی می‌توانند مسئولیت فرزند و زندگی را به دندان بکشند.
نگار ابراهیمی
۱۴۰۳/۰۱/۰۸
با سلام و احترام خدمت نویسنده محترم این کتاب خیلی‌ها با خوندن این کتاب متوجه میشوند که دخالت کردن و لجباری با عروس حتما به ضرر خود و پسرشان تمام میشود و برای عروس تا آخر عمر خاطره نفرت انگیزی به همراه خواهد داشت که باز هم به ضرر خودش است عروس دیگر در پیری عصای دست او نخواهد شد پس اگر در جوانی کاری میکنیم اول به عواقبش توجه کنیم
مجیدناجی
۱۴۰۲/۱۲/۱۳
با عرض سلام خدمت دوستان کتاب و همراهان کتابراه. داستان جالب بود چون روایت و سرگذشت جوانان میهن عزیزمان است. سرگذشت جوانان بعد از جنگ رو روایت میکنه. اما درس این داستان این که به زندگی هیچکس داخل نشیم کوچک و بزرگ فرقی نداره و مداخله گر نباشیم. با احترام و عرض خسته نباشید خدمت صداپیشگان عزیز. صدا و لحن راوی مشکل داشت چون فقط رو خوانی میکردن.
دانش باقری
۱۴۰۱/۰۷/۱۸
صدای این راوی دلنشین است ومن بازگویی‌های ایشان را در داستان‌های متعدد میپسندم.
ولی‌ای کاش راوی داستان یک خانوم بود، در اینصورت هم با احساس بیشتری جمله‌ها ادا میشد وهم اینکه درک متقابلی بین شنونده وشخصیت‌های داستان پیش می‌آمد...
زمانی که راوی به جای دختر‌های قصه سخن میگفت پذیرش واژه‌ها دشوار بود... تشکر از کتابراه...
مهدیه شکوهیان
۱۴۰۱/۰۴/۱۵
با عرض معذرت به نظر من راویان رمان‌ها و کتاب‌های داستانی خانم باشن بهتره. اونها احساسات داخل رمان‌ها را با بیان بهتر از مردان به شنونده انتقال میدن. چون خودشون احساسی ترن و با عوض شدن شخصیت‌ها، تن صدای انها هم تغییر میکند که باعث جذاب تر شدن کتاب میشود. برای نمونه راوی کتاب برزخ اما بهشت رو با این کتاب مقایسه کنین.
Haleh Salehi
۱۴۰۰/۰۳/۲۸
داستان بدی نبود ولی نویسنده بعضی از شخصیتهای داستان را فراموش کرد، مثل اون دو خواهری که به مریم کمک کردند، و دیگر اینکه کسی که داستان را میخواند بسیار بی‌احساس بود و حتی گاهی جمله‌بندیها و مکث بین جملات را درست ادا نمیکرد، بهتر بود با توجه به اینکه بیشتر شخصیتهای داستان خانم بودند یک خانم داستان را میخواند
الهه بقایی
۱۴۰۰/۰۱/۲۲
داستان روال خوبی داشت، اکثر خانواده‌های ایرانی با توجه به وابستگی‌هایی که به فرزندانشون دارن با چنین مسایلی برخورد میکنن و متاسفانه فرزندانشونو تو زندگی مشترکشون به چالش میکشونن، کاش یاد بگیریم به بچه هامون وقتی متاهل میشن حق انتخاب و تصمیم گیری بدیم و خودمونو تو هر مسأله‌ای دخالت ندیم.
ممنون از کتاب راه
Zohreh Hesam
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
یک داستان خوب از دهه ۶۰ ایران ساده در این حال خوب، در مورد زن و شوهر جوانی که مرد برای ساختن زندگی دچار چه مشکلاتی میشود و مجبور میشه برای کار بره ژاپن مسئله‌ای که در اون سالها بسیار زیاد بود و مشکلاتی که زنش در نبودش متحمل شد و با به دنیا آمدن فرزندشان چگونه دوباره زندگی روی خوش را به آن‌ها نشان داد.
زهرا زهراوی
۱۴۰۲/۰۵/۱۶
بینهایت عالی بود. چه داستان قشنگی. من از این راوی قبلاً داستان پونه را هم شنیده بودم آن موقع من هم فکر میکردم چقدر سرد و بی روح میخواند ولی داستان که پیش میرود آنقدر غرق در داستان میشوم که اصلاً به صدای راوی توجهی ندارم و فقط میخواهم بقیه داستان را بشنوم. داستان فوق العاده زیبا بود. از راوی سپاسگزارم.
MD
۱۴۰۱/۰۷/۰۶
داستان جذاب و اموزنده‌ای بود و تعجب میکنم از بعضی‌ها که با لحن خیلی بد از خوانش کتاب انتقاد میکنند چون کاملا سلیقه ایه من واقعا لدت میبرم از خوانش اقای رضایی
و کاملا ارتباط میگیرم حالا اگر هم نگیرم با یک خوانشی فوقش بگم باب سلیقه من نبود نه که هرجور اصطلاحی رو بکار ببرم چون زحمت کشیده شده تازه اونم رایگان!!!
سیما بهروزیان
۱۴۰۰/۰۸/۲۳
داستان پرکشش و جذاب بود فقط ایرادش این بود که نویسنده ۲خواهر کمک کننده به شخصیت اصلی را از یاد برد
اما گوینده بسیار بسیار افتضاح بود.. واقعا چرا به ایشون اجازه دادن راوی باشن.. آخه روایت کردن به این بدی رو واقعا نشنیدن؟ انگار کسی مجبورشون کرده بود از روی کتاب روخوانی کنن.. تمام لحن کلمات اشتباه بود.. واقعا بد بود
میترا برتون
۱۴۰۰/۰۴/۱۶
کتاب معمولی بود با یک موضوع کلیشه‌ایی. البته باید بگم که دیدگاه نویسنده نسبت به موضوع خیلی عقب افتاده ‌است! یه برخورد دهه چهلی!!! نه حتی دهه هفتادی (به قول نویسنده) الان دیگه عروس مادرشوهرها با هم اینطور رفتار نمیکنند. داستان مال الان نیست. مرد زمانه خودتون باشید لطفا….
مانا
۱۴۰۲/۰۳/۱۲
به نظرم رمان بسیار ابکی و سرهم بندی شده‌ای بود و بخصوص راوی هم انگار از روی نوشته‌ای بیروح میخواند و من فکر میکنم در کل داستان به تمام کارکترها شاخ و برگ زیادی داده شده بود و در واقع میتوانم بگویم رمان بسیار غیر عادی بود با اینکه اصل موضوع جالب بود و نویسنده میتوانست خیلی زیباتر انرا بنویسد. ممنون
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
کتاب خوب وخانوادگی خوبی بود
دختروپسری که عاشقانه همه دیگه رودوست دارن وصاحب یک فرزنددارن میشن
بامادرشوهری که ازتنهایی ترس دارد واینکه تموم مشکلات راازعروسش میبینه
یک جورایی فکرمیکنه اگرپسرش وعروسش باهم جداگانه خانواده تشکیل بدن
تنها وبی کس میمونه
کتاب خوبی بود پیشنهادمیکنم حتماگوش کنید.
Afsaneh n
۱۴۰۱/۰۹/۱۴
داستان خوبی بود
اما ضعف‌هایی هم داشت
صدای گوینده بیان کننده حالات و روال داستان نبود
درصد زیادی از موفقیت کتابهای صوتی در گرو صدای گوینده و انتقال حس داستانه
و مورد بعدی، من همچنان منتظر بودم تا پایان داستان درباره سرنوشت افسانه و فرزانه بشنوم و انتظار نداشتم به یکباره از داستان حذف بشن
زیبا هادی
۱۴۰۰/۰۹/۱۳
عذر خواهی میکنم که نظرم را واضح بیان میکنم اما صدای راوی اصلا گیرا و مناسب روایت و داستان سرایی نیست کتابی با این همه احساس خوب و درگیر کردن مخاطب به نظرم با صدای راوی واقعا حس خود را از دست داده و خشک و بی روح پیش رفته درست عین خواندن یک نوشته خیلی معمولی و بی احساس.
Alis Rostaminia
۱۴۰۰/۰۱/۲۲
به نظرم درک اتفاقات در زندگی هر کس از نگاه اون فرد یه دانش قشنگه‌ای کاش میتونستیم در آن واحد خودمون رو جای طرف مقابل بگذاریم تا بهتر بتونیم زندگی رو درک کنیم داستان خوب بود و بعضی از آدمهای داستان دوست داشتن فقط شنیده بشن و گوش نکنن یه انتقاد صدای گوینده برای این داستان خوب نبود
Fahimeh Farzi
۱۴۰۰/۰۱/۱۹
گوینده بسیار عالی کارشون رو انجام دادن اما برخلاف نویسنده که دوست داشت نقش اول داستان رو حق به جانب معرفی کنه.... کارهای نقش اول داستان اصلا جالب و مورد پسند نبود.... مریم شبیه به ماهرخ بود و به مراتب بدتر و وحشتناک تر... این وسط بیچاره مسعود
F.javan
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
داستان تکراری از مادرشوهر و عروس! بعضی جاها داستان شبیه سریال‌های آبکی داخلی میشد. به هم خوردن رابطه بین مریم وهمسرش دلیل سطحی وغیر باوری داشت. سرگرم کننده بود و برای داستان قبل خواب خوب بود هیجان کمی داشت. از لحظه‌هایی که فضای خانه پدر بزرگ را توصیف میکرد خیلی لذت بردم ❤️❤️
Zahra Rahimi
۱۴۰۱/۱۲/۰۴
علی رغم داستان غم انگیزش که البته واقعیت جامعه هست هم خیلی آموزنده بود هم پایان خوشی داشت ممنون برای داستان قشنگت. جالبه که فامیلی ما باهم یک شکله و افتخار میکنم بهتون موفق و پیروز باشید و در اوج قله‌های موفقیت. من هم قصد دارم که به صورت جدی نویسندگی رو دنبال کنم
H E
۱۴۰۰/۰۵/۰۷
رمان خوبی بود و ارزش گوش دادن را داشت.
مشکل اصلی این است که مادران و پدران خود را صاحبان فرزندان خود میدانند و حتی در سنی که شخص خودش میتواند برای خودش تصمیم گیری کند هم باز مادران یا پدران تصمیم گیری میکنند و این داستان متاسفانه از نسلی به نسل دیگر ادامه دارد.
وحید زرکوب
۱۴۰۲/۰۲/۲۴
کتاب روان و قابل درک نگارش شده
به نوعی عشق و علاقه و حسادتهای زنانه کاملا به رشته تحریر در آمده
نویسنده واقعا حس و حال زمان مهاجرت به ژاپن را انتقال داده.
کتاب خواندنی و زیبایی بود
البته در بخش صوتی به نظرم گوینده تکنیکال اجرایی را کامل رعایت نکرده بود.
Kimia Omidvar
۱۴۰۰/۱۲/۰۵
رمان جالبی بود... حال وهوای خونه‌ی مادرشوهر و رفتارش باعروس بسیار زیبا توصیف شده بود🥰همچنین عشق پدر به بچه هاش و فداکاری براشون😍در کل رمان قشنگی بود وبا صدای زیبای گوینده قشنگترم میشد در یک کلام عالی بود پیشنهاد میکنم گوش کنین🌻
مریم خلفاتی
۱۳۹۹/۱۲/۲۴
خوانش مناسب با کتاب نیست چون بیشتر شخصیت‌ها خانم هستند مناسب بود که خوانشش خانم بود
خوانش بدون احساسات هست
داستان کتاب خوبه
افسون
۱۴۰۳/۰۲/۱۰
رمان قشنگ و درامی بود و در مورد مادری که در جوانی همسر خود را از دست داده بود و فرزندانش را بزرگ کرده بود و با حسد و رفتارهای نا خوشایند خود باعث ویرانی و عذاب پسر و عروسش شده بود و خود نیز در آتشی که افروخته بود گرفتار شده بود
مهتاب...
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
در کل کتاب خوبیه. اما یک جاهایی بعضی چیزها یک دفعه تغییر میکنه. مثلا شخصیت مریم داستان اول یک دختر بسیار مظلوم بود اما بعد از فوت پدرش یک دفعه یک دختر لجباز و یک دنده. یا مثلا رفتار بد مادر شوهر مریم خوب میشه ممنون بابت معرفی این کتاب
سیما عبد لزاده
۱۴۰۲/۰۱/۲۹
داستان خوبی بود دست خانم نویسنده درد نکنه واقعا ادماایی مثل ماهرخ هستن تو جامعه که زندگی رو برای دیگران و فرزندانشان تلخ میکنن‌ای کاش این گونه داستانها تجربه امورنده باشه برلی این گونه افراد که به عواقب رفتارهایشان فکر کنن
❤M❤
۱۴۰۱/۰۱/۲۲
داستان معمولی بود جذبه خاصی نداشت و گویندش نباید یک نفر میبود اونم یک گوینده مرد درحالیکه اکثر دیالوگها مخاطبشون زن بود وبخاطر همین داستان کسل کننده شده بود من فقط آهنگایی که حین خوندن رمان پخش میشد دوست داشتم
Z. Es'haghi
۱۴۰۰/۱۱/۰۲
داستان نویسی هنره و اینکه آخرش رو به خوبی تمام کنی یه هنر دیگه که به نظرم این کتاب داشت.
آخرای کتاب خیلی قشنگ تموم شد 🤧😭
یکی دیگه از نکات مثبت‌اش این بود که مکان‌ها را خیلی دقیق و با جزئیات توصیف کرده بود
کتاب خوبی بود
manijeh poormohammadi
۱۴۰۰/۰۷/۱۷
داستانش بسیار زیبا بود ونویسنده هنر خودش رو به زیبایی نشان داده اما راوی واقعا نتونسته احساسات موجود در استان رو بیان کنه. فقط روخوانی کرده. کلا در موسسه چوک راوی‌ها داستان‌ها وباقی کتابها و باهمین لحن وحس میخوانند
1 2 3 4 5 6 >>