نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دموکراسی علیه دولت - میگل ابنسور
مرتبسازی: پیشفرض
خوانش خانم پریمون بسیار عالی است.
ترجمهٔ کتاب، که طبعاً متن اصلی آن سنگین است، به نحوی انجام نشده است که فهم متن را ساده تر کرده و یا حداقل در حد متن اصلی حفظ کند. با آوردن جملههای طولانی و گاه بسیار طولانی درک مطلب سخت تر شده است. معادلهای فارسی نه چندان رایج بسیار استفاده شده، بدون اینکه کوششی در توضیح آنها در اولین استفاده از آنها آورده شود. واژههای غیر فارسی هم در جای جای متن آمده است، بدون توضیح. مجموع اینها فهم این کتاب را مشکل میکند.
من از این دست کتابها کم نخوانده ام، اما ترجمهٔ این. کتاب را، علیرغم کوشش بسیار که مترجمین کرده اند، ترجمهای موفق نمیدانم.
ترجمهٔ کتاب، که طبعاً متن اصلی آن سنگین است، به نحوی انجام نشده است که فهم متن را ساده تر کرده و یا حداقل در حد متن اصلی حفظ کند. با آوردن جملههای طولانی و گاه بسیار طولانی درک مطلب سخت تر شده است. معادلهای فارسی نه چندان رایج بسیار استفاده شده، بدون اینکه کوششی در توضیح آنها در اولین استفاده از آنها آورده شود. واژههای غیر فارسی هم در جای جای متن آمده است، بدون توضیح. مجموع اینها فهم این کتاب را مشکل میکند.
من از این دست کتابها کم نخوانده ام، اما ترجمهٔ این. کتاب را، علیرغم کوشش بسیار که مترجمین کرده اند، ترجمهای موفق نمیدانم.
در فضای آشفتگی و سرگشتگی چپ کمونیست پس از سقوط کمونیسم روسی در دهه نود، بخشی از نظریه پردازان مرتبط، مصلحت را در بازخوانش ارتدکسیکال مارکس و جستجوی گوشههای مغفول مانده دید.
ابنسور چنین میکند و با تکیه تام بر برشی کوتاه از سیر تفکر مارکس متقدم، در نقد فلسفه حق هگل ۱۸۴۳، وبا مطلق نمایی امر سیاسی - منحصر در حرکت دمکراتیک توده -با محو همه وجوه ابژکتیو اجتماعی و تاریخی حرکت جامعه - و در تلفیقی دلبخواه با ماکیاولیسم، سوژه دمکراسی نااهلی یا دمکراسی شورشی! را ابداع میکند!
این شورش مداوم و بی مقصد توده ها! این نفی مطلق دولت، به مثابه تضاد اصلی تاریخ!! تنها ترجمه آنارشیسم سیاسی در ساحت آنارشیسم فکری است.
شکارچیای که قصدش از شکار تنها کشتن شکار است و نه مصرف آن! شکار بی پایان و بی هدف!
ایدههای اجتماعی منقضی شده در تاریخ، به یکباره محو نمیشوند، این ایدهها که زمانی محرک نوعی از رهایی انسان بودهاند، بتدریج میپژمرند، ولی سپس در قالب اوراد و ادعیههایی باز تولید میشوند، که تکرار آنها شاید تنها لحظاتی، مریدان باقی مانده را از ملال واقعیت روزمره رها سازد!