نقد، بررسی و نظرات کتاب مورتالیته و جیغ سیاه: روزنوشتهای یک رزیدنت زنان - زویا طاوسیان
مرتبسازی: پیشفرض
میترا نوروزی
۱۳۹۹/۶/۹
20
کتاب فوق العادهای بود که با وجود اینکه بعضی از صفحات و فصل هاش جابجا بودن ولی واقعا ازش لذت بردم... حالا دلیل داد و بیدادهای لیبر و خستگی همیشگی رزیدنتهای زنان رو بهتر درک میکنم و دیگه ازشون دلخور نمیشم و هفتهی دیگه با یه دید جدید میرم لیبر... دیگه از دست اون رزیدنت سال چهاری کذایی که اولین بار برای اشتباه شرح حال دادنم سرم داد کشید و اشکمو دراورد هم ناراحت نیستم... حالا میفهمم که اونا هم فقط خسته بودن و سیستم اموزشیشون اینجوری تربیتشون کرده که باید با داد و فریاد آموزش داد... در کل مطالعهی کتاب رو به همه بخصوص همهی کسانیکه در فیلد زنان کار میکنن پیشنهاد میکنم.
خارق العاده بود
با خوندن شیفتهای رزیدنتی سال یک فهمیدم سال کنکور هیچ چیزی نیست در برابرش
قطعاً از این به بعد بیدار شدن و درس خوندن واسم سخت نیست
قطعاً اینبار از فصل تولید مثل و دستگاه زنان فراری نیستم
و دیگه اصلا و ابدا این مباحث ابتدایی واسم سخت نیست 😁 هرچی باشه من شاهد کلی عمل سخت وهیجان انگیز بودم حیف نیست چهار تا کتاب دبیرستانی مانعم شه که به صورت واقعی شاهد و بلکم بیشتر جراح اون عمل باشم؟
مرسی خانم طاوسیان بابت این کتاب
واقعا باعث شد دیدم نسبت به پزشکی عوض بشه و اون بهشتی که فکر میکردم نیست! پس بهتره اگر میخوامش از الان واسش آماده شم
با خوندن شیفتهای رزیدنتی سال یک فهمیدم سال کنکور هیچ چیزی نیست در برابرش
قطعاً از این به بعد بیدار شدن و درس خوندن واسم سخت نیست
قطعاً اینبار از فصل تولید مثل و دستگاه زنان فراری نیستم
و دیگه اصلا و ابدا این مباحث ابتدایی واسم سخت نیست 😁 هرچی باشه من شاهد کلی عمل سخت وهیجان انگیز بودم حیف نیست چهار تا کتاب دبیرستانی مانعم شه که به صورت واقعی شاهد و بلکم بیشتر جراح اون عمل باشم؟
مرسی خانم طاوسیان بابت این کتاب
واقعا باعث شد دیدم نسبت به پزشکی عوض بشه و اون بهشتی که فکر میکردم نیست! پس بهتره اگر میخوامش از الان واسش آماده شم
باعرض سلام، این کتاب من خیلی زود خوندم چون میخواستم شرایط بغرنج پرستاران ودلیل این که خیلی هاشون خودکشی میکنن روبفهمم، بنظرم خیلی فصل هاش جابه جا بود، ازلحاظ نثر روان بود ولی پاورقی نداشت برای فهمیدن در حین مطالعه افراد، بعضی کلمات زنستیزانه که مطمئن نویسنده بی غرض عنوان کردند مثل: خاله زنک، مسخره کردن افراد چاق، که کمی ازنظر من خوشایند نبود، ولی در کل احساس همدردی کردم، وقتی به بیمارستان مراجعه میکنم علت عصبی بودن و خسته بودن کادر درمان رو میفهمم، آرزو میکنم همیشه تنشون سلامت باش.
شما هم نادانسته با صحبتهایی که درمورد سال بالاییها میکردین یکم تحت تاثیر اون جو بودین بیشتر بخاطر اتفاقات و سختیها کتاب برام جالب بود وگرنه جغد سبز، جغد سیاه و.... خیلی برام جالب نبودن همه مثل هم نیستن همه همسر و خانواده حامی ندارند و مجبورن بار مشکلاتشون رو به تنهایی به دوش بکشن که توی رفتارشون نمود پیدا میکنه