نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زیر باران - احمد محمود
3.9
293 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان کوتاهی از احمد محمود نویسندهی چیره دست معاصر. در دورهی نوجوانی رمان همسایهها و چند سال پیش رمان درخت انجیر معابد را از این نویسنده خواندهام و لذت برده ام. داستان زیر باران هم داستان باارزشی در بارهی قشر محروم جامعه است که با فقر، بیکاری، بیماری، اعتیاد و... دست و پنجه نرم میکنند و برای گذران زندگی دست به هر کاری میزنند و حتی حاضرند خون خود را بفروشند یا قمار کنند و با پول آن امرار معاش کنند و چند روزی را سپری کنند. موضوع کتابهای احمد محمود عموما تیره روزیهای تودهی مردم جامعه است و به خوبی توانسته آنها را به رشتهی تحریر درآورد. روحش شاد و در آرامش
با تشکر از کتابراه بخاطر تهیهی رایگان داستانهای باارزش.
با تشکر از کتابراه بخاطر تهیهی رایگان داستانهای باارزش.
داستان قشر ضعیف جامعه همیشه درد آور هست قشری که انگار به خاطر زجر کشیدن اومدن این دنیا داستان خوب بود این که از کودکی و خانواده راوی حرف زده شده جالب بود آرزوهای کوچک شخصیت داستان خیلی درد آور بود آدم به خاطر پول مجبور به چه چیزیهایی میشود این قشر جامعه برای رسیدن به رفاه به هر دری میزنند ولی متاسفانه به جایی نمیرسند یک روز سادهشون چه قدر وحشتناک هست: تنهایی، بی پولی و قمار ای کاش کمی داستان بلندتر بود و داستان رو با توصیف فضا و محیط اطراف و احساسات معتادان بیشتر جذاب و شنیدنی تر میکرد راوی داستان هم عالی بود قشنگ حس معتاد بودن رو به مخاطب القا میکرد
داستانی برآمده از دل اجتماع. درباره ی مشکلات مردم فقیری که مجبور به فروش خون خود میشوند، تا بتوانند دو روزی را بیشتر زنده بمانند. قمار زدن و تاس انداختن هم راه دیگریست که عده ای از سر بیپولی به آن چنگ می اندازند. نویسنده در این قصه فقر، بیکاری و حسرت نداشته ها را به زیبایی و با لحن عامیانه از زبان مردم فرودست و قشر ضعیف جامعه روایت میکند و انصافا هم در این کار بسیار موفق است. اما گویندگی اصلا دلنشین نبود و توی ذوق میزد. مطمئنم اگر خانه ی داستان چوک در انتخاب گویندگان دقت بیشتری بکند، کارهای موفتر و جالبتری خواهند داشت.
داستانیه که متاسفانه مصداق قشری از جامعست. قشری که بخاطر قمار و اعتیاد حتی حاضر میشن جون خودشونو قمار کنن. از لحاظ متن و نوشتار خیلی خوبه اما یه نکته منفی اگه بخوام ذکر کنم مربوط به صداگذاریها مخصوصا راویه داستانه که اصلا بنظرم حرفهای نیست. دوتا ستاره کم کردم چون از جذابیت داستان کم کرده بود. ضمن اینکه ترجیح خود من خواندن داستانهاییه که حس خوب و انرژی مثبت برای من ایجاد کنه و این داستان از این خو استه من خیلی دور بود. اگه دنبال داستان حال خوب کن هستین بهتون پیشنهاد نمیکنم.
راوی و صداها و لحن روایت بسیار بسیار افتضاح....
از کتابراه عزیز که دلسوزانه این همه کتابهای زیبا با گویندگان حرفهای و فرهیخته رو در اختیار علاقمندان قرار میده عاجزانه تقاضا داریم برای روایت کتابها از آقای مهدی رضایی و علی شمسی که بهیچ وجه اینکاره نیستند و صد سال دیگه هم گوینده نمیشن استفاده نکنید.
عاجزانه از شما خواهش میکنیم!!! 😉
این یک ستاره هم فقط برای کتابراه عزیز...
از کتابراه عزیز که دلسوزانه این همه کتابهای زیبا با گویندگان حرفهای و فرهیخته رو در اختیار علاقمندان قرار میده عاجزانه تقاضا داریم برای روایت کتابها از آقای مهدی رضایی و علی شمسی که بهیچ وجه اینکاره نیستند و صد سال دیگه هم گوینده نمیشن استفاده نکنید.
عاجزانه از شما خواهش میکنیم!!! 😉
این یک ستاره هم فقط برای کتابراه عزیز...
درود، به عنوان یک کتاب کوتاه بد نبود، داستانی داشت سراسر رنج و قصد در بیدار کردن شنونده داشت، داستان زندگی شخص اصلی رو آخر داستان آورده بود تا ما بفهمیم برای چه اون کارها رو اوایل داستان انجام داده، هر چند که نقطههای گنگ زیادی داشت و اصلا صداها برای شخصها مناسب نبودند، صداها به طرز عجیبی انتزاعی و مسخره بودند ولی در کل ارزش یه بار گوش دادن رو داره. سپاس.
داستانی کوتاه از قشر ضعیف جامعه که در تمام دورانها وجود داشته و داره. نکته قابل توجه اینکه مثل مراد این افراد کم درآمد و ضعیف فکر اساسی برای تغییر وضعیت خودشون نمیکنن و اشتباهات زیادی رو مرتکب میشن درحالیکه خودشون رو مقصر نمیدونن مثل مراد با قمار کردن باعث از بین رفتن جونش شد. درکل داستان جالبی نبود و ضعیف بود و نویسنده سیاه نمایی کرده.
متن کتاب یه روایت از وضعیت قشری از جامعه است که با افکاری رویاپردازانه ولی کوتاه مدت حاضر به قمار به قیمت خون خودشون میشن. داستانی واقعی است و تا کسی در این شرایط قرار نگیره نمیتونه به خوبی درکش کنه. کاش احساس بیشتری در انتقال مفهوم لحاظ میشد تا بتونه عمق درد نویسنده رو بیان کنه.
زیر باران، احمد محمود، کوتاه و شاعرانه و ساده برای همه نوشته شده است.
فقر و بچهداری، اعتیاد و رنج مردم عادی، خون فروشی، تاس و قمار، خماری و مراد، در این کتاب کوتاه همه و همه در این زیر باران یکجا نوشته شده است.
مراد داستان ما، در این مختصر صحبت، غم عالم را چنان به مخاطب انتقال میدهد که تاریخ زمانه دوره کتاب، را نیز مرور میکند و البته افسربودن و نظامی بودن نویسنده هم برای تفصیل کردن سوژه کتاب بیتاثیر نیست.