نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زیر باران - احمد محمود

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۱۲/۰۳
پر از تشبیهات زیبا و پر نغز است. آن قدر صفات زیبا و مترادف برای کلمات کتابش احمد محمود (احمد عطا) آورده است که دیگر نویسندگان برای شعرسازی کتاب نثرشان می‌توانند به کتاب‌های دیگرش مراجعه کنند و از آن‌جا ایده بگیرند.
زیر باران، احمد محمود، کوتاه و شاعرانه و ساده برای همه نوشته‌ شده است.
فقر و بچه‌داری، اعتیاد و رنج مردم عادی، خون فروشی، تاس و قمار، خماری و مراد، در این کتاب کوتاه همه و همه در این زیر باران یک‌جا نوشته شده است.
مراد داستان ما، در این مختصر صحبت، غم عالم را چنان به مخاطب انتقال می‌دهد که تاریخ زمانه دوره کتاب، را نیز مرور می‌کند و البته افسربودن و نظامی بودن نویسنده هم برای تفصیل کردن سوژه کتاب بی‌تاثیر نیست.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۰۳
داستان کوتاهی از احمد محمود نویسنده‌ی چیره دست معاصر. در دوره‌ی نوجوانی رمان همسایه‌ها و چند سال پیش رمان درخت انجیر معابد را از این نویسنده خوانده‌ام و لذت برده ام. داستان زیر باران هم داستان باارزشی در باره‌ی قشر محروم جامعه است که با فقر، بیکاری، بیماری، اعتیاد و... دست و پنجه نرم میکنند و برای گذران زندگی دست به هر کاری میزنند و حتی حاضرند خون خود را بفروشند یا قمار کنند و با پول آن امرار معاش کنند و چند روزی را سپری کنند. موضوع کتابهای احمد محمود عموما تیره روزیهای توده‌ی مردم جامعه است و به خوبی توانسته آن‌ها را به رشته‌ی تحریر درآورد. روحش شاد و در آرامش
با تشکر از کتابراه بخاطر تهیه‌ی رایگان داستانهای باارزش.
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۰۵
داستان قشر ضعیف جامعه همیشه درد آور هست قشری که انگار به خاطر زجر کشیدن اومدن این دنیا داستان خوب بود این که از کودکی و خانواده راوی حرف زده شده جالب بود آرزو‌های کوچک شخصیت داستان خیلی درد آور بود آدم به خاطر پول مجبور به چه چیزی‌هایی میشود این قشر جامعه برای رسیدن به رفاه به هر دری میزنند ولی متاسفانه به جایی نمیرسند یک روز ساده‌شون چه قدر وحشتناک هست: تنهایی، بی پولی و قمار ای کاش کمی داستان بلندتر بود و داستان رو با توصیف فضا و محیط اطراف و احساسات معتادان بیشتر جذاب و شنیدنی تر میکرد راوی داستان هم عالی بود قشنگ حس معتاد بودن رو به مخاطب القا میکرد
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۲۵
داستانی برآمده از دل اجتماع. درباره ی مشکلات مردم فقیری که مجبور به فروش خون خود میشوند، تا بتوانند دو روزی را بیشتر زنده بمانند. قمار زدن و تاس انداختن هم راه دیگریست که عده ای از سر بیپولی به آن چنگ می اندازند. نویسنده در این قصه فقر، بیکاری و حسرت نداشته ها را به زیبایی و با لحن عامیانه از زبان مردم فرودست و قشر ضعیف جامعه روایت میکند و انصافا هم در این کار بسیار موفق است. اما گویندگی اصلا دلنشین نبود و توی ذوق میزد. مطمئنم اگر خانه ی داستان چوک در انتخاب گویندگان دقت بیشتری بکند، کارهای موفتر و جالبتری خواهند داشت.
ناهید سلطانی
۱۴۰۱/۱۰/۰۶
داستانیه که متاسفانه مصداق قشری از جامعست. قشری که بخاطر قمار و اعتیاد حتی حاضر میشن جون خودشونو قمار کنن. از لحاظ متن و نوشتار خیلی خوبه اما یه نکته منفی اگه بخوام ذکر کنم مربوط به صداگذاریها مخصوصا راویه داستانه که اصلا بنظرم حرفه‌ای نیست. دوتا ستاره کم کردم چون از جذابیت داستان کم کرده بود. ضمن اینکه ترجیح خود من خواندن داستان‌هاییه که حس خوب و انرژی مثبت برای من ایجاد کنه و این داستان از این خو استه من خیلی دور بود. اگه دنبال داستان حال خوب کن هستین بهتون پیشنهاد نمیکنم.
Shadi Zaree
۱۴۰۰/۰۹/۱۳
راوی و صداها و لحن روایت بسیار بسیار افتضاح....
از کتابراه عزیز که دلسوزانه این همه کتابهای زیبا با گویندگان حرفه‌ای و فرهیخته رو در اختیار علاقمندان قرار میده عاجزانه تقاضا داریم برای روایت کتاب‌ها از آقای مهدی رضایی و علی شمسی که بهیچ وجه اینکاره نیستند و صد سال دیگه هم گوینده نمیشن استفاده نکنید.
عاجزانه از شما خواهش میکنیم!!! 😉
این یک ستاره هم فقط برای کتابراه عزیز...
Hadis Gholipour
۱۴۰۱/۰۲/۱۵
درود، به عنوان یک کتاب کوتاه بد نبود، داستانی داشت سراسر رنج و قصد در بیدار کردن شنونده داشت، داستان زندگی شخص اصلی رو آخر داستان آورده بود تا ما بفهمیم برای چه اون کارها رو اوایل داستان انجام داده، هر چند که نقطه‌های گنگ زیادی داشت و اصلا صدا‌ها برای شخص‌ها مناسب نبودند، صدا‌ها به طرز عجیبی انتزاعی و مسخره بودند ولی در کل ارزش یه بار گوش دادن رو داره. سپاس.
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
داستانی کوتاه از قشر ضعیف جامعه که در تمام دوران‌ها وجود داشته و داره. نکته قابل توجه اینکه مثل مراد این افراد کم درآمد و ضعیف فکر اساسی برای تغییر وضعیت خودشون نمی‌کنن و اشتباهات زیادی رو مرتکب میشن درحالیکه خودشون رو مقصر نمیدونن مثل مراد با قمار کردن باعث از بین رفتن جونش شد. درکل داستان جالبی نبود و ضعیف بود و نویسنده سیاه نمایی کرده.
سروش رضوی
۱۴۰۲/۰۲/۰۵
متن کتاب یه روایت از وضعیت قشری از جامعه است که با افکاری رویاپردازانه ولی کوتاه مدت حاضر به قمار به قیمت خون خودشون میشن. داستانی واقعی است و تا کسی در این شرایط قرار نگیره نمیتونه به خوبی درکش کنه. کاش احساس بیشتری در انتقال مفهوم لحاظ میشد تا بتونه عمق درد نویسنده رو بیان کنه.
حامد کرمی
۱۴۰۱/۱۲/۲۱
دوستش داشتم از لحاظ ارایه‌های ادبی مثل تشبیه فوق العاده بود تشبیه باران به شلاق، باریدن باران از ابر رو مثل زائیدن می‌دونست بیانگر قشری از جامعه بود نقادانه و حرفه‌ای به مسائل جامعه پرداخته بود روایتی جالب، راوی خوب دوست داشتم بقیه‌ام گوش بدن ضرر نمی‌کنن شب روزگار خوش 🖐
س س
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
نوشتاری داستان عالی بود تشبیه‌ها خیلی قشنگ جالب و به جا بود داستان روایت فقر بیچارگی ادم‌ها نمیدونم اون بدبختی که هیچی نداره چرا قمار میکنه اخر از روی بیچارگی زن و زندگی خودشون حتی اعضای بدن خودشون تو قمار میبازند دلم گرفت برم داستان شاد گوش کنم
Esi Sori
۱۴۰۰/۰۶/۰۳
همه ما میتونیم درباره ضایعات جمع کن‌ها هم داستان بگیم که بعضی از انبارها به قیمت ناچیز ونرازکهای کم سنج به اینها هم رحم نمیکنند غافل از اینکه از هردست که بدی از همون دست میگیری، بالاترین حس شرافت در وجدان تجلی می‌کنه که بالاترینش ایثار وپسندینس
hadis N
۱۴۰۳/۰۳/۱۲
برشی از یک زندگی نکبت بار بود. از لحاظ ادبی نوشته‌های نویسنده‌های قدیمی ایرانی عالی هستند؛ استعاره‌ها و توصیفات و کلمات متنوع و.... اما متا سفانه بدبختی و نکبت و نا امیدی در همه موج می‌زند، دریغ از یک مطلب آموزنده و امیدبخش!
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
کتاب بدی نبود
داستان قشری از جامعه بود که متاسفانه قمار میکردن عرق میخوردن حتی بر سر جون خودشون قمار میکردن
داستان مردی بود که خون خودشو میفروخت و قمار میکرد اخرشم میباخت و زیر بارون یاد عزیزانش افتاد یاد تمام کسایی که میشناخت
فاطمه رئوفی
۱۴۰۰/۰۹/۰۱
داستان نسبتاً خوبی بود
و باز مسأله فقر و قمار
گذشته از این که کسانی همشیه ظلم میکنند ولی خیلی از مواقع خود فرد با بی فکر باعث بدبختی خودش میشه کسی که آه در بساط نداره ولی باز هم از خوش خیالی دست به قمار میزنه امان از نادانی...
احسان حسین زاده
۱۳۹۹/۰۶/۱۲
داستان خوبی بود ولی به نظرم اونقدرها هم غنی نیومد، البته مطالب خوبی رو تو عمق داستان می‌شد درک کرد ولی راوی داستان باعث خستگی من شد و از این لحاظ گیرایی داستان از نظر من پایین اومد
علی اکبر حسن شاهی
۱۳۹۹/۰۵/۱۸
سلام
ممنون از تمام کسانی که زحمت کشیدن که ما استفاده کنیم. هم متن هم صدا پیشه خوب بودن. همین که لطف کردن وقتشون گذاشتن برای این کار تا امثال ما استفاده کنند کافیه. امیدوارم هر روز قوی تر و پر انرژی تر این مسیر ادامه بدهند
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۵/۱۱
آقای مهدی رضایی عزیز خیلی ممنون از اینکه قبول زحمت می‌فرمائید ولی خدایی خودتون می‌دونید که قصه گو نمیشید. از کتاب راه عزیز تقاضا دارم از گویندگان فرآوری برای روایت داستان استفاده بفرمایند. کتاب خوبی بود. ممنون.
Pooya Parsa
۱۳۹۸/۰۶/۱۷
کتاب زیبایی بود و خوب اجرا شده بود، آدمها مثل سلولهای بدن هر کدوم باید سر جای خودشون باشن، یکی سلول چشمِ یکی سلول زیر ناخن پا، هرکسی نمیتونه درک کنه که این عدالت محضه، و اشتباهی صورت نگرفته که مقصری وجود داشته باشه
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
خوب نبود ترجیح میدم نقد وبررسی نکنم. داستان درباره فروش خون فقر قمار وبدیهای جامعه میگه. ولی ایا این مشکلات مخصوص فقط اون زمان بوده؟ به قدری ضعیف نوشته شده که قابل درک نیست. سوژه بسیاربد وداستان ضعیف است
روشنک زیودار
۱۴۰۱/۰۷/۲۶
قبلا کتاب همسایه‌ها را با خوانش آقای ناصر زراعتی گوش داده بودم. هم نوشته عالی بود و هم آقای زراعتی عالی حس و حال نوشته و فضا را منتقل می‌کردند. اما خوانش و صداگذاری این نوشته را نپسندیدم.
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۴
نگاهی به دنیا از دیدگاه معتاد مشروبخوار و قمارباز که دل خوشی‌های خودشان را دارند شاید خالی از لطف نباشد.
به قول دخترم چیزی کم نذاشته ولی داستانی نیست که بخوام به کسی معرفی کنم
مهسا سهرابی
۱۴۰۰/۱۰/۰۷
قشنگ بود داستان فقر و قمار رو نشون میداد. چرابعضیها هیچ تلاشی واسه بهترشدن شرایطشون نمیکنند؟!!!! خونشو که تنها چیزی بود که میتونست یکم ازش پول دربیاره رو سرقمار از دست داد
amin Ebadi
۱۳۹۹/۱۰/۰۲
داستان قشنگی بود در کل احمد محمود نویسنده‌ی قهاریه مطالبی رو هم که تو کتابا بهش اشاره میکنه بعضیا درک نمیکنن واسه همینه که بعضیا میگن قشنگ نبود ممنون از کتابراه که زحمت میکشن واسه ما
حمیدرضا جانقربان
۱۳۹۹/۰۱/۱۶
چه شکلی ما ایرانیا رومون میشه کتابای نویسنده هامونو نخونیم اونم بهترین نویسنده هامونو؟ چه طور کتابراه روش میشه ۱ کتاب اونم صوتی از احمد محموده گمنام بزاره کسی که اسمشم عوض کرد.
زینب معمائی
۱۴۰۲/۰۵/۲۷
کتابهای احمد محمود واقعا ویژگی‌های جامعه زمان خودش را از نظر اجتماعی بسیار ظریف توصیف می‌نماید، ولی این کتاب بسیار ضعیف اجرا شده، ممنون از کتابراه
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
همیشه و همه جا این قشر ضعیفه که پامال میشه و شوربختانه بعضیهاشون به بدبختی خودشون کمک‌ هم میکنن البته با خیالهای واهی که هیچوقت به واقعیت نمیرسه
هومن علایی الموتی
۱۴۰۱/۰۶/۲۳
احمد محمود، همواره روایتگر زندگی انسان‌های فرودست جامعه بوده، انسانهایی که زندگیهاشون شاید فقط در امروز خلاصه شه و مرور خاطرات گذشته و فردایی متصور نباشن.....
محمود اژدری
۱۴۰۱/۰۲/۳۰
با سلام و احترام
کتاب‌های احمد عطا یا همان احمد محمود از بهترین نوشته‌های و آثار معاصر است و خواندنی و شنیدن همه کتاب‌ها را واقعاً توصیه میکنم
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۶/۰۵
کتاب بسیار با ارزش زیر باران شرح حالی از مملکت به یغما رفته مان است ملت بی حق و حقوق. مثل امروز جان دادن در قبال‌اند مزد برای کارگر
راحیل
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
داستان ملموسی هست اگر به بعضی از اقشار جامعه توجه داشته باشیم. اما صداگذاری‌ها افتضاح هست بخصوص راوی داستان که گویا همیشه بغضی در گلو دارد.
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۰/۱۱/۱۷
گویندگی بسیار ضعیف و عدم خلاقیت در افکت و گوینده‌ برای هر داستان و شخصیتی و این نمره هم بخاطر خود متن داستان است، نه اجرای ضعیف
م رسولی
۱۳۹۹/۱۲/۲۶
داستان خوبه فقط راوی‌ها زیاد خوب نیستند در کل صداها جالب نیست و راوی خسته کننده و بدون مکث داستان رو میخونه کاش کمی بیشتر تمرین کنند
hashemi hashemi
۱۴۰۳/۱۰/۰۱
این داستان هم مثل بقیه داستان‌های این انتشارات دردناکه و مشکلات اجتماعی رو بیان میکنه. ممنون از کتابراه
زمانه مرادی
۱۴۰۳/۰۱/۰۹
من کتابهای احمد محمود را دوست دارم. همسایه‌ها اسم یکی دیگه از کتابهای احمد محمود هست که آن کتاب هم خیلی قشنگه
الهام شفیعی
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
قلم شیوای احمد محمود همراه با توصیف جزییات معضلاتی مثل فقر و اعتیاد رو به طرزی عمیق و دردناک بیان می‌کنه
شیما مسجدی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
متن و نگارش کتاب خوبه
ولی نمیدونم چرا اینقدر صدا‌ها بد و نامناسب انتخاب میشن
خیلی بد بود صداها
پیشنهاد نمیشه
Mostafabeygzadeh
۱۴۰۱/۱۰/۱۸
واقعا اعتیاد دردیه که تو تمام دوران بوده و زجر آور بوده اینم داستان یه معتاد بود مثل هزاران معتاد دیگه
سید محمد میر
۱۴۰۱/۰۵/۱۲
کتاب صوتی اگر چیزی در برداشت مخاطب به داستان اضافه نکند، نباید چیزی از آن کم کند... به نظرم احساس و بیان خوبی نداشت
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۰۵/۰۷
داستان ضایعات جمع کن، معتاد و قمارباز که اون هم درخواست‌هایی داره. آرزوها و دغدغه. ولی نتونستم درک کنم. متن و صدای ضعیف
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۹
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند.
داستان بسیار زیبایی بود.
mohaddeseh kamali
۱۴۰۰/۱۰/۱۹
داستان فقط و بدبختی و جهل بود. همیشه بوده و هست. میتونم بگم بد نبود ولی کلا جذاب و پرکشش نبود ک ادمو جذب کنه و لذت ببره
پردیس آقایی
۱۴۰۰/۰۱/۲۷
با سلام.
ایشون اقای احمد اِعطا هستن. نه احمد عطا. لطفا در نام بزرگان تحقیق و دقت کنید.
با تشکر از شما
مهدی رحمتی
۱۴۰۰/۰۱/۲۵
خوب... متنی خوب و گویندگی خوب بسیار خوب توانسته بود نویسنده بدبختی که از حظور امریکایی‌ها مردم جنوب ما متحمل میشدند را به تصویر بکشد
دل‌نیا سالاری
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
فوق العاده بود
آدم هر ثانیه به وجد میومد
جوری که انگار زیادی درک میکردم حال و هواش رو
حسین رومنجانی
۱۴۰۲/۰۶/۱۷
درسته که داستان کوتاه هست، و از جزئیات پرهیز شده، اما خیلی سطحی و کم بینانه در نظر گرفته شده بود‌
سهیلا جعفری آخا
۱۴۰۲/۰۲/۲۲
کتابهای احمد محمود واقعا به دل می‌شینه خیلی دوستش داشتم
سپاسگزارم... اجراها هم عالی بود
Hamed Rasouli
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
داستان فقر و بدبختی،، اعتیاد و قمار،، نداشتن همت و پشتکار و همه چیز را به گردن تقدیر سپردن و پذیرفتن
آتنا ولی
۱۴۰۱/۰۶/۰۲
به نظرم روایت داستان ضعیف بود و میتوانست بهتر از این باشد ولی در کل داستان جالبی داشت
مهدیه شکوهیان
۱۴۰۱/۰۴/۱۸
به نظر من این کتاب‌ها و متنها یکم سلیقه ایه. متاسفانه سبک سلیقه من نیست. اما راویه خوبی داشت
1 2 3 >>