نقد، بررسی و نظرات کتاب شیدایی - شیدا اکبریان
3.6
466 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان درمورد دختری به نام مانیاست که دانشجوی روانشناسی هست و بخاطر موضوع پایان نامش تصمیم میگیره به یک آسایشگاه بره و روی یکی از بیماران اون آسایشگاه تحقیق کنه و در اونجا با پسری به نام پدرام آشنا میشه که بعد از فهمیدن حقیقت زندگی پدرام، مشکلاتی هم برای خودش به وجود میاد، مشکلی که دوباره براش تکرار میشه و زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده... ✧✧✧ کتاب خوبی بود ولی به نظرم اگر دربارهی زندگی پدرام بیشتر گفته میشد خیلی بهتر بود در کل من از داستان خوشم اومد.
راجب کتاب که باید بگم خیلی درسهای قشنگی داشت و مثل بقیه رمانها که فقطی عشق و عاشقی ساده است نبود کلی حرف داشت، ولی نظرات بقیه مثلا کتاب خونای مملکتن نمیدونم من خیلی زود بزرگ شدم یا بقیه خیلی دیر که نتونستن درسهایی به این مهمی رو بگیرن از هر اتفاق و هر لحظهی این داستان میشه کتابها نوشت، این که آدم خودشو واسه بقیه تغییر نده و یا این که به خاطر حرفهای بیخود زندگیشو نپاشه ازهم و.... و.... و... چیزای بی ارزش و بیخودی نیست تازه خیلی مهمتر از اینا بود حرف این رمان واقعا دست مریزاد.
در کل رمانی با روایت جالب و خواندنی بود از خواندنش پشیمان نمیشید
راجب کتاب که باید بگم خیلی درسهای قشنگی داشت و مثل بقیه رمانها که فقطی عشق و عاشقی ساده است نبود کلی حرف داشت، ولی نظرات بقیه مثلا کتاب خونای مملکتن نمیدونم من خیلی زود بزرگ شدم یا بقیه خیلی دیر که نتونستن درسهایی به این مهمی رو بگیرن از هر اتفاق و هر لحظهی این داستان میشه کتابها نوشت، این که آدم خودشو واسه بقیه تغییر نده و یا این که به خاطر حرفهای بیخود زندگیشو نپاشه ازهم و.... و.... و... چیزای بی ارزش و بیخودی نیست تازه خیلی مهمتر از اینا بود حرف این رمان واقعا دست مریزاد.
در کل رمانی با روایت جالب و خواندنی بود از خواندنش پشیمان نمیشید
کتاب رو به این دلیل انتخاب کردم و خوندم که در معرفیش نوشته بود روانشناختی ولی این رمان نه تنها روانشناختی نبود بلکه به شدت ضعیف هم بود. کلا اصلا نپسندیدم و از این به بعد به معرفی نوشته شده اعتماد نمیکنم. راوی دانشجوی ارشد روانشناسیست و حداقل میبایست سایهای از این رشته تحصیلی در سبک نوشتاری و رفتاریاش به چشم بخورد. عجیبتر این که عمده داستان در مورد پایان نامه و بیماریهای روانیست!
به نظرم اگر کل قسمتهای مربوط به آسایشگاه را حذف شود و در حد یک یا دو پاراگراف به علت برگشت کابوسهای مانیا اشاره شود نه تنها لطمهای به داستان نمیخورد برعکس ساختارش را بهبود میدهدچون تمام قسمتهای مربوط به آسایشگاه صرفا بصورت تخیلی نوشته شده و پیداست نویسنده اطلاعات واقعی راجع به رشته روانشناسی و بیماران روانی و یک آسایشگاه نداشتهاند.
قلم روانی دارند و امیدوارم موفق باشند.
به نظرم اگر کل قسمتهای مربوط به آسایشگاه را حذف شود و در حد یک یا دو پاراگراف به علت برگشت کابوسهای مانیا اشاره شود نه تنها لطمهای به داستان نمیخورد برعکس ساختارش را بهبود میدهدچون تمام قسمتهای مربوط به آسایشگاه صرفا بصورت تخیلی نوشته شده و پیداست نویسنده اطلاعات واقعی راجع به رشته روانشناسی و بیماران روانی و یک آسایشگاه نداشتهاند.
قلم روانی دارند و امیدوارم موفق باشند.
داستان یکم معماییه و توش نکات روانشناسی توضیح داده میشه. کلا قلم روان نویسنده آدم را با کتابش دوست میکنه. کتاب برام جذاب بوده. به نظر من داستان جو خوبی داشت، بیخودی کشدار و رویاپردازانه نبود.
من از شخصیت سازی این رمان لذت بردم و اینکه نویسنده با جمله بندی و متنی زیبا خیلی راحت میتونه خواننده رو به جای اشخاص داستانش قرار بده این خیلی مهمه که خواننده داستان رو درک کنه.
موضوع کتاب درواقع درباره انواع دوست داشتن بود عشق زن و شوهر / علاقه پدر و فرزند / خواهر و برادر / و سایر روابط عاطفی که در زندگی هر فرد ممکنه وجود داشته باشه. اوایل داستان خوب شروع شده بود ولی به تدریج از جذابیت داستان کم شد و پایان خیلی معمولی و سادهای داشت، اما موصوع خوبی انتخاب شده بود.
به هرحال بنظرم ارزش مطالعه داره.
من از شخصیت سازی این رمان لذت بردم و اینکه نویسنده با جمله بندی و متنی زیبا خیلی راحت میتونه خواننده رو به جای اشخاص داستانش قرار بده این خیلی مهمه که خواننده داستان رو درک کنه.
موضوع کتاب درواقع درباره انواع دوست داشتن بود عشق زن و شوهر / علاقه پدر و فرزند / خواهر و برادر / و سایر روابط عاطفی که در زندگی هر فرد ممکنه وجود داشته باشه. اوایل داستان خوب شروع شده بود ولی به تدریج از جذابیت داستان کم شد و پایان خیلی معمولی و سادهای داشت، اما موصوع خوبی انتخاب شده بود.
به هرحال بنظرم ارزش مطالعه داره.
رمان هم مثل فیلم که نقش اول داره، شخصیت اول و برتر داره از دید خیالی خواننده! به نظرم شخصیت برتر و محوری داستان در نظر خواننده پدرام جلوه میکرد و خواننده دوستداشت که داستان چیزی فراتر و پر پیچ و خم تر از این شخصیت نشون داده بشه. ضمن خواندن این رمان متوجه میشیم گذشتهی پدرام واقعیت موجود در جامعه هست ولی تو این رمان به طرز ضعیفیاین حقیقت ناراحت کننده رو گنجانده بودن!یعنی اوج داستانی وجود نداشت! و با این کمبود اوج داستان، حداقل باید به زندگی پدرام بعد از بیرون اومدن از آسایشگاه پرداخته میشد! چون جالبتر از عشق یا همون روابط ساده زوجهایی هست که روزانه میبینیم!
بسیار زیبا بود که نمیتونم هیچیییی بگم تنها کاری که از دستم بر میاد اینه که بگم: ۱_برید بخونید، تند زود و سریع و انقلابی۲_دست خانم اکبریان درد نکنه که باعث افتخارن۳_اگه میشد بیشتر ۵ تا ستاره میدم😐😂ولی بخوام از بدی هاش بگم که انگار نویسنده عزیز اطلاعاتی از پایان نامههای کارشناس ارشد نداشتند بدونید اینقدر ابکی نیست: |و اخرین بدیش اینکه شخصیت پردازی پدرام افتضاح بود به نظرم اگه او واقعا مریض بود و در اخر هم مانیا مداوااش میکرد و همچنین با شیوا عاقبت به خیر میشد رمان خیلیی خیلیی جالب تری میشد اما بالاخره خب این هم نظر نویسنده است🤗
سلام... رمانی که با چند راوی روایت میشود مرا یاد رمانهای مجازی تلگرام میاندازد! به جای چند راوی نویسنده میتوانست زاویه دیدگاه را تغییر دهد!هر چند همان راویِ شخص اول هم نتوانسته به خوبی در بیاورد!آیا شخصیتهای مرد داستان با ان راوی همخوانی داشتند؟بیشتر به مخاطب حس دختر بودن میدادند تا پسر! حامد و پدرام! کل داستان هم زیاد انسجامی نداشت و ته داستان به طور کاملا بچگانه تمام شد!انگار سطح رمان برای نوجوانان بود تا بقیه! به هر حال میتوانست با قلم پخته تر و داستانی پر پیچ و هیجانی تر بهتر شد ولی... در هر صورت خسته نباشید و موفق باشید.
سلام داستان بد نبود چون همه داستانها حتما یه اشکالاتی دارن که نویسنده خودش باخواندن نقد کتابهاش متوجه خواهد حالا یا رفع میکند یاهمچنان با نظر خود ادامه میدهد فقط در متن این داستان و در زندگی پدارم و نوع زندگی مادرش که باعث به وجود امدن تمام این اتفاقات شد به این موضوع و معظل اصلی جامعه برمیگرده که بیشتر زنهایی که طلاق میگیرند اگر از طرف خانواده حمایت شوند جلوی بسیاری از اتفاقات ناخوش ایند در زندگی زنهای مطلقه گرفته خواهد شد کاش بیشتر به هم خوبی کنیم سپاسگزارم هم از نویسنده محترم و هم از کتابراه
به نظرم باید با یک روانشناس مشورت میشد چون یک سری جاهاش از لحاظ قوانین روانشناسی مشکل داشت مثلا اونجا که دختره برگههایی که در مورد پدرام نوشته بود رو داد پسره بخونه قانون رازداری رو لغو کرد هر چند رسما روانشناس نبود ولی کار حرفهای هم نکرد. کاری که پدرام هم کرد احمقانه بود و به نظرم حداقل افسردگی رو داشت سالم سالم نبود ولی درکل داستان شسته رفتهای بود. در ضمن نمرهی پایان نامه رو استاد راهنما نمیده. ولی درکل به نویسندهاش برای تلاشی که کرده بود فوقعالده تبریک میگم هیچ کاری بدون ایراد نمیشه
در یک کلمه میتونم بگم آبکی. دلیل مانیا واسه طلاق خیلی مسخره و پیش پا افتاده و غیر قابل باور بود اونم واسه یه دختر تحصیل کرده و بخصوص روانشناس. نکته دیگه اینکه مانیا خودش روانشناس بود اما به شدت در مقابل بستری شدن جبهه گرفته بود و این خیلی عجیبه. سوم اینکه رفتار پدرام بعنوان یه فردی که از بچگی و تقریبا نیمی از عمرشو در اسایشگاه بوده و در کودکی هم تربیت درستی نشده، خیلی بالغانه و پخته بود که این هم باز خیلی عجیب بود.
یه سری کتابا با این که صفحات زیادی دارن ولی ارزش خوندن ندارن ولی کتابایی هستند که با وجود صفحات کم ارزش چند بار خوندن رو دادن و این کتاب جز دسته اوله چون میتونست خیلی زندگی پدرام رو گسترده تر و بعد از گفتنش اون رو خارج از اون محیط به تصویر بکشه و با اون سختیایی که میتونست براش پیش بیاد و...
سلام به نویسنده عزیز، واقعا من در حد و اندازهای نیستم که از نوشته و کتاب نقد کنم و فقط در حدّ یک خواننده کتاب نظرم رو میگم، به نظرم وجود داستان پدرام وسط داستان زندگی مانیا خیلی بیربط بود و اشفته وپراکنده بود نوشتهها، به هر حال ممنون امیدوارم روز به روز قلمت بهتر بشه، موفق باشی
من همیشه به نویسندهها میگم خلق کننده چون اونها چندین شخصیت و اتفاقهای مختلف رو خلق میکنن و از زبون اونها مینویسن و خودشون رو جای افراد مختلف میذارن و در رمان زندگی میکنن و این کار سختیه و کار هر کسی نیست پس واقعا به شیدا خانم خسته نباشید میگم:)))))
و اما از این رمان بگم که خوب بود و به یه نکتهای اشاره شده بود که کمتر دربارش نوشته شده ینی یه نفری که خودش رو به بیماری زده. ولی بهتر بود از اینده پدرام هم اخرش اشارهای میشد. و نکته دیگه اینکه بیماری خانم رواشناس کمی اغراق بود و به این راحتی کسی رو بستری نمیکنن که مشکل خاصی نداشته باشه و با چند هفته خوب بشه! تازه خودش هم روانشناس باشه و تو تیمارستان بستری بشه یه مقدار اغراق بود و میتونست با همون داروها حل بشه و البته درخواست طلاق که داده شد هم کمی اغراق امیز بود ولی...
همین هم ممکنه به زیبا بودن رمان کمک کنه و حتی همین اغراقها بوده که این کتابو از بقیه متمایز کرده...