نقد، بررسی و نظرات کتاب من پیش از تو - جوجو مویز
4.7
991 رای
مرتبسازی: پیشفرض
من اول فیلمشو دیده بودم و واقعا دوست داشتم و بنظرم سم کلفلین و امیلیا کلارک خیلی خوب ویژگیای شخصیت هارو نشون دادن. وقتی رمان رو خوندم واقعا به این نتیجه رسیدم که فیلم واقعا نمیتونه به جذابیت رمان برسه. اینکه نویسنده اخلاق و علاقه مندیها و احساسات لو رو به بهترین حالت ممکن بیان میکنه و دردها و مشکلات و محدودیتهای ویل رو توصیف میکنه درحالی خودش مشکل نخاعی نداره!
رمان بشدت برام جذابه و اصلا از خوندنش خسته نمیشم اصلا الکی کش پیدا نکرده و محیط رو به بهترین شیوهی ممکن وصف میکنه طوری که انگار دقیقا تو اون حالتو مکان قرار میگیری.
با این حال بنظرم دیدن فیلمش هم خالی از لطف نیست چون خیلی هم دور از رمان ساخته نشده و حتی میتونه تو فضا سازی خیلی هم کمک کنه ولی اگر یکم بیشتر رو دردهای ویل تمرکز میکرد (مثل رمان) مرگ ویل در آخر داستان برای بیننده قابل هضم تر بود.
بنظرم فوق العادهترین رمانیه که خوندم البته بعد از نحسی ستارههای بخت ما که هم رمانش عالیه و هم فیلمش.
درکل خیلی پیشنهاد میشه
رمان بشدت برام جذابه و اصلا از خوندنش خسته نمیشم اصلا الکی کش پیدا نکرده و محیط رو به بهترین شیوهی ممکن وصف میکنه طوری که انگار دقیقا تو اون حالتو مکان قرار میگیری.
با این حال بنظرم دیدن فیلمش هم خالی از لطف نیست چون خیلی هم دور از رمان ساخته نشده و حتی میتونه تو فضا سازی خیلی هم کمک کنه ولی اگر یکم بیشتر رو دردهای ویل تمرکز میکرد (مثل رمان) مرگ ویل در آخر داستان برای بیننده قابل هضم تر بود.
بنظرم فوق العادهترین رمانیه که خوندم البته بعد از نحسی ستارههای بخت ما که هم رمانش عالیه و هم فیلمش.
درکل خیلی پیشنهاد میشه
تازه تمومش کردم... این کتاب به شیوهای عمیق شما رو با پدیده اوتانازی و مشکلات اون برای فرد و اطرافیان آشنا میکنه... به نظر من از لحاظ داستان پردازی حرف نداشت و من واقعا تحت تآثیرش قرار گرفتم... این داستان، اوتانازی رو از زاویهی سوم شخص و اول شخص به من نشون داد و بعد از خوندنش احساس کردم تمامشو زندگی کردم.... واقعا عالیه... زندگی تاریک و خانواده پریشان لوئیزا، گذشته تلخ ویل ترینور و خانوادهای که به خاطر ویل هنوز ما برجاست... این کتاب رو وقتی میخونی لحظه به لحظشو قشنگ میتونی جلوی چشمت ببینی از بس زیبا به تصویر کشیده هر صحنه رو... هرچی بگم کم گفتم کتاب به شدت جذابیه اگه بخونید متوجه میشید نسخه بعدی کتاب تقریبا نا امیدم کرده تا الان ولی این نسخه حرفی برای گفتن نذاشته بهترینه 🦋🦋🦋
من ترجمه مریم مفتاحی رو خوندم عالی بود بسیار روان اما یکم به نظرم بزرگش کردن. این که پشت جلده کتاب از قول آسوشیتد پرس نوشتن این متاب رو باید با یه جعبه دسمال ماغذی که بغلت هست بخونی و اگه میخوایی گریه کنی باید بخونیو... اینا حداقل برای من اینجوری نبود. یک عاشقانهی خوب اما نه این قدر که دیگه گندش کردن. قیمتشم هم تو کتاب راه عالیه نه و نهصد. من چاپیش رو خریدم سی و سه و پونصد. الانم پشیمونم عینه بگم چی. کاش پی دی افشو میخوندم. اقا متاب چرا انقدر گرونه خدایی
قلم نویسنده جذاب و روان بود و توصیفات و صحنه پردازیهایی هنرمندانهای داشت و میتونست شما رو وادار به خوندن 500 صفحه بکنه ولی داستان قابل پیش بینی بود حتی از رو اسم کتاب هم میشد حدسهایی زد ولی با خوندن یک چهارم کتاب. با خودم فکر کردم قراره لو رشد شخصیتی کنه و ویل هم از دنیا بره... فقط یه جای شک بود اونم کسی که با لو چت میکرد درباره معلولین شاید کسی باشه که تو کتاب بعدی معلوم بشه شایدم نه... نمیدونم... با این همه خوندنشو پیشنهاد میکنم.
موضوع کتاب قابل تامل و بیانگر زندگیای با واقعیتهای تلخ است. از زمان آشنایی ویل و لوئیزا با تمام تفاوت هایشان، هر کدام سعی کردن برای یکدیگر زندگی را از بعدی دیگر نشان دهند. ویل با تمام لحظات سختی که داشت سعی کرد لوئیزا را از دیواری که دور خودش کشیده و کمتر از توانایی و استعدادش تلاش میکنه، آگاه کنه. و لوئیزا به ویل نشان داد که برای عاشق شدن و با مردی ماندن چیزهایی غیر از آنچه او بلد بود هم هست. تصمیم ویل، تامل برانگیزترین جای داستان بود.
فیلمشو دیده بودم و واقعا نمیدونستم که از روی کتابی گرفته شده باشه. نویسنده رو نمیشناختم. نثر روان و خوبی داشت کتاب جذابی بود. در باره اینکه خودت بتونی برای مرگت تصمیم بگیری خیلی منو به فکر فرو برد. شهامت بی نظیری رو تو شخصیت ویل حس کردم نمیتونم بگم که اگر جای اون بودم زندگی کردن رو انتخاب میکردم. حقیقاتا گرفتن یه همچین تصمیمی شجاعت فوق العادهای لازم داره. دوست دارم کتابای دیگه جوجو مویز رو هم بخونم
داستانی تکراری ولی زیبا داشت
پایانی غیر قابل پیش بینی داشت که امتیازی مناسب بود
ترجمه روان و سلیس بود که نشان دهنده تسلط مترجم بود
خواننده را با خودش درگیر میکرد. البته برای من این درگیری در حد اعلا نبود.
در متن داستان گاهی لازم بود نوشته شود متن موجود از زبان کدام شخصیت داستان است. درست است سر فصل مطالب و... به این امر کمک میکرد اما نوشتن اسم آن شخص مطمنا بهتر از گذاشتن خط تیره بود
پایانی غیر قابل پیش بینی داشت که امتیازی مناسب بود
ترجمه روان و سلیس بود که نشان دهنده تسلط مترجم بود
خواننده را با خودش درگیر میکرد. البته برای من این درگیری در حد اعلا نبود.
در متن داستان گاهی لازم بود نوشته شود متن موجود از زبان کدام شخصیت داستان است. درست است سر فصل مطالب و... به این امر کمک میکرد اما نوشتن اسم آن شخص مطمنا بهتر از گذاشتن خط تیره بود
من با اینکه اول فیلمش رو دیده بودم باز هم برای خوندن کتاب وسوسه شدم و چقدر لذت بردم از خوندن با اینکه پایان تلخش رو هم میدونستم اما قلبم واقعا از پایان تلخ داستان آزرده شد اگر من جای نویسنده بودم نشون میدادم که عشق چقدر میتونه به آدم انگیزه بده برای زندگی کردن حتی تو بدترین شرایط اینطوری تمام زحمات لو انگار بیفایده بود و داستان به هیچ نتیجه مثبتی نرسید به نظر من
واااااای این کتاب جوری بود که شبا تا دیر وقت بیدار میموندم و میخوندم نمیتونستم کنار بذارمش تا لحظه اخر منتظر بودم داستانی جور دیگه تموم بشه یعنی امید داشتم بعد اینکه کتاب تموم شد حس میکردم قلبم داره اتیش میگیره اگه توی مکان عمومی نبودم قطعا گریه میکردم نمیدونم با تمام اینا توصیه کنم بخونیدش یا نه قطعا تا چند روز تحت تاثیر اخر رمان خواهید بود
سلام دوستان سعی کردم دو روزه این کتاب رو تموم کنم
اول یه کم کسل کننده بود ولی چقدر جذاب و جالب شد
وای کاش میشد آخر داستان یه معجزه رخ بده
این دومین باره یه کتاب عاشقانه (قبلی یه رمان ایرانی بود گمونم دختره اسمش فرنوش بود) رو میخونم که غم انگیز تموم میشه و حالم گرررفته میشه
لطفا بیاید قدر عزیز یا عزیزانمان رو تو زندگی بدونیم...
با تشکر
اول یه کم کسل کننده بود ولی چقدر جذاب و جالب شد
وای کاش میشد آخر داستان یه معجزه رخ بده
این دومین باره یه کتاب عاشقانه (قبلی یه رمان ایرانی بود گمونم دختره اسمش فرنوش بود) رو میخونم که غم انگیز تموم میشه و حالم گرررفته میشه
لطفا بیاید قدر عزیز یا عزیزانمان رو تو زندگی بدونیم...
با تشکر
کتاب خوبیه به موضوعات اجتماعی با دید جدیدی میشه نگاه کرد من فیلم این کتاب هم دیدم خوب بود، واقعا نویسنده بسیار زیبا زندگی ساده انسانها را به زیبایی ترسیم کرده بطوریکه آدم خودشو یکی از شخصیتهای داستان میبینه هر چند پایان غم انگیز ولی واقع گرایانهای داشت باز هم این کتاب دوست داشتم یک بعلاوه یک از همین نویسنده اثر زیبای دیگری است
قبلا فیلمشو دیده بودم و اوایل باعث شده بود که یه مقدار جذابیت داستان از بین بره چون آخرشو میدونستم ولی واقعا یه شاهکاره تمام حالات لوئیسا و ویل رو درک میکردم و خودمو اونجا حس میکردم، به نظرم همهی مردم دنیا آرزوشونه که همچین عشقی رو تجربه کنن دو نفر آدم که در کنار اینکه زندگیهای خودشون تویه الویته برای خوشحالی و آرامش همدیگه هر کاری میکنن
بعداز مدتها که فکرمیکردم دیگر داستانی نمیتواند من را درگیر خودکند بااین کتاب روبرو شدم از زمانی که مطالعه انرا شروع کردم به سختی توانستم یک لحظه ازان جدا بشم هرچندکه سانسور این دست نوشته مشهود است بااین حال باان خندیده و گریستم. به امید روزیکه نوشتهها همانند پرندههای آزاد در اسمان واژگان به آزادی پرواز کنند. ارادتمند سالی بابا
رمان خوب و قشنگی بود.. اما نقصهایی هم داشت و مورد انتقاد خیلیها مثلا مدافع جقوق معلولان قرار گرفت... از ایرادها هم میشه گفت:داستان خیلی یکنواخت بود... یعنی اصلا هیجان انگیز نبود... نمیشه کاملا جا انداخت که فراز و نشیب یعنی چی... اما داستانهایی که یکنواخت نبودن میشه گفت: آنا کارنینا و خیلی کتابهای دیگه. ولی بازم میگم، رمان خوبی بود
من واقعا و از ته دلم این رمان رو دوست دارم، ارتباط خوبی باهاش میگیرم و حس و حال خوبی بهم میده... بعد از خوندن کتاب فیلمش رو هم دیدم و اونموقع بود که واقعا تو ذهنم ابدی شد... بعد از اون هم رمانهای پس از تو و بازهم من رو خوندم.... داستان ادامه دار و زیبایی بود..... ولی بین سه رمان همین من پیش ازتو خیلی بیشتر به دل مت نشست
توی نمایشگاه کتاب، به مسئول فروش گفتم کتابی میخوام که آخرش بد تموم شه. همین رو بهم داد. پشت کتاب نوشته بود: حین خواندن این کتاب، یک جعبه دستمال کاغذی همراه داشته باشید. واقعا یه جاهایی احساس خفگی میکردم و میخواستم فریاد بزنم. فیلمش هم عالیه. اول کتابش رو بخونید تا از فیلم لذت ببرید و همسانیها رو پیدا کنید.
من با یک معلول ضایعه نخاعی زندگی کردم از دیوار پرت شد نمیدونم خاطرات چند سال که با یک نفر که ضایعه نخاعی داشت و ناامیدانه زندگی کرد من رو وادار کرد که ادامه بدم این کتاب رو
الان که تا اً خر کتاب خوندم کتاب پوچ و بدرد نخوری بود نه عاشقانه نه محتوای مناسبی داشت
اولین کتابی بود که در کتابراه خریدم و خوندم اصلا خوشم نمیاً مد.
الان که تا اً خر کتاب خوندم کتاب پوچ و بدرد نخوری بود نه عاشقانه نه محتوای مناسبی داشت
اولین کتابی بود که در کتابراه خریدم و خوندم اصلا خوشم نمیاً مد.
کتاب واقعا خوبی هست. کتابی که پیشه به به دوست خوب پیشنهاد خوندن رو داد. فیلم این رمان با همین اسم رو ساختن، برای بهتر تصور کردن شخصیتها راه حل خوبیه...! البته جلد دوم این کتاب به اسم "من پس از تو " هم وجود داره که البته داستانش عاشقانه تر از "من پیش از تو" هس! ولی در کل کتاب خوب و جالبه...
با تشکر از کتاب راه و مترجم این کتاب، کتاب خیلی خوبی بود و من واقعا بسیار لذت بردم جوجو مویز بسیار نویسندهی قابلی هست ولی طرز مردن شخصیت اول مردیکم عجیب بود برام راستش به نظرم کسی که عاشق شده باشه به خاطر معشوقهاش هم که شده به راحتی جون خودش رو با تصمیم خودش از بین نمیبره
رمان قشنگی بود
در طول داستان من هم همراه لوئیزا از رفتارای ویل عصبی میشدم حرص میخوردم یا حتی گاهی ذوق میکردم و خوشحال میشدم...
اما در پایان... شک ندارم غم لوئیزا تا مدتها در سینه من هم خواهد ماند دقیقا مث تک تک احساسات ظریف و حتی آنیاش در طول داستان که بخوبی حسشون کرده بودم.
در طول داستان من هم همراه لوئیزا از رفتارای ویل عصبی میشدم حرص میخوردم یا حتی گاهی ذوق میکردم و خوشحال میشدم...
اما در پایان... شک ندارم غم لوئیزا تا مدتها در سینه من هم خواهد ماند دقیقا مث تک تک احساسات ظریف و حتی آنیاش در طول داستان که بخوبی حسشون کرده بودم.
کتاب من پیش از تو داستانی سر راست و بدون پیچیدگی دارد و یک داستان عاشقانه را کاملا بدون تکلف بیان میکند. کتاب پر از تشبیهات زیبا و متفاوت است و کمتر پاراگراف یا جمله اضافهای در آن دیده میشود. شخصیتهای داستان به خوبی پرداخته شدهاند و مخاطب به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکند. سیاه و سفید نبودن این کاراکترها و طیف خاکستری ایشان از نقاط قوت داستان است. اگر چه نویسنده اصراری ندارد که در شخصیتهای داستانش کند و کاوی دقیق (مثلا مثل داستایفسکی) انجام دهد اما این موضوع باعث نمیشود که مخاطب از درون این آدمها و احساساتشان با خبر نشود و بین خود و آنها پردهای احساس کند.
رمان من پیش از تو بدون شک یک رمان خواندنی و اثر گذار است و خواندن آن تجربه خوبی را نصیب خواننده خود میکند.