نقد، بررسی و نظرات کتاب گندم، نان و تنور در قلمرو فرهنگ عامیانه استان اردبیل - داود کیانی
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب خیلیخوبی بود واقعا نیاز داشتم که این کتاب رو بخونم تا بتونم به وجد بیام و درمورد سرگذشت نان و گندم چقدر اگاهی زیادی پیدا کردم البته اصطلاحات اردبیل خیلی زیاد بود و ایکاش اون قسمت کاربردها و اصطلاحات رو اولکتاب میاوردن تا وقتی که کتاب رو میخونیم گیج نشیم درکل راضی بودم و چقدر چیزایی که درمورد اسیابها خوندم جالب بودن و درکلحالا حس میکنم با خوندن این کتاب حتیبا دید بهتری میتونم غذا بخورم والبته داستان هاشو هم دوست داشتم و یک سری اصطلاحات برام سخت بود و میخواستم بعد از تموم شدن کتابتوی گوگل چک کنم که خوشبختانه اخر کتاب عکس هاشو گذاشته بود پس از این نظر هم کامل بود درکل خسته نباشید قیمت کتابهم خیلی به صرفه بود با توجه به هزینه پرداختیکمی که داشتیم اطلاعات واقعا مفیدی کسب کردیم دم شما گرم
قوت غالب بشر که همزمان با متمدنشدن بشر اختراع شد و ارزش افزوده کشاورزی بشر بوده و هنوز هم بعد از گذشت قرنها جایگاه ثابتش را در میان فرهنگهای غذایی مختلف به خوبی حفظ کرده است. از افسانهها و آیینها گرفته تا باورها و ضربالمثلها نان یکی از مهمترین خوردنیهایی بوده که نقش پررنگی در فرهنگهای مختلف در طول تاریخ داشته است.
به گزارش روابطعمومی شرکت بازرگانی دولتی ایران در ایران نان باعث بلوایی در میانه دهه بیست شمسی در کشور شده است؛ ناپلئون علت اصلی شکست خودش را در جنگ نرسیدن نان به سربازهایش میدانست و میگفت که در جنگها حرف اول را اسلحه میزند و حرف آخر را نان. آلمانیها ضربالمثلی دارند که میگوید: «نان گونه را سرخ نگه میدارد». در ایران هم نان هم تنوع بالایی دارد و هم با فرهنگهای مختلفی آمیخته است. اگر چه شاید الان و در روند تولید صنعتی نان تنوع نانهای محبوب عامه به چند گزینه خاص محدود شود اما در بافت روستایی و فرهنگ اقوام ایران با تنوع بینظیری از نان مواجه هستیم.
تنوع نانها مثل تنوع اقوام
تنوع پخت نان در ایران تابعی از تنوع قومی، جغرافیایی و سبک زندگی بود؛ برای مثال عشایر بختیاری در ایران هنگام کوچ از نان ویژهای استفاده میکردند که در روزهای دیگر سال شاید کمتر آن را عمل میآوردند. حتی این که پخت نان فرآیندی هر روزه باشد یا هفتگی هم بسته به فرهنگ بومی و قومی مناطق مختلف در ایران متفاوت بود. یول بنجامین میرزا، مسیونر نسطوری ایرانی – آمریکایی که در ارومیه زندگی میکرد در کتاب خاطراتش مینویسد: «در تابستان به دلیل گرمای زیاد هوا بعضی اوقات نان میپزند. بعضی از خانوادهها در یک روز خنک به اندازه مصرف چندین هفته نان تهیه میکنند.