نقد، بررسی و نظرات رمان راز - دانیل استیل
4
1363 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان جالب و زیبایی است،
زندگی تعدادی هنرپیشه که هر کدام رمز و راز در زندگی شخصی خود دارند که نمیخواهند دیگران از آنها آگاه شوند زیرا این ترس را دارند که به موقعیت شغلی و اجتماعی آنها آسیب وارد کند، هنرمندانی (چه زن و چه مرد) که در این داستان حضور دارند در طی دوران زندگی خود فراز و نشیبهای زیادی داشته اند، توسط یک کارگردان تلویزیونی به کار دعوت میشوند هر کدام با تفکرات و مشکلات خاص خودش، با آغاز فعالیت و فیلمبرداری رابطه بین آنها
صمیمی تر و کم کم زارهای آنها بر ملا میشود که با دلسوزی و همکاری سایر هنرمندان و درایت و هوشمندی کارگردان که فردی خوش برخورد و با تجربه است مشکلات یکی یکی برطرف میشود، نکات جالب توجه اینکه=اولین: این مجموعه خود را مانند یک خانواده در نظر گرفته و سعی میکنند تا در حل مشکلات به یکدیگر کمک کنند. دوما: جذابیت و زیبایی مغرورانه و زیرکانه زنان را خیلی ظریف و ماهرانه به تصویر کشیده است و اینکه زنان این توانایی را دارد که در حل مشکل مردان نقش مهم و اساسی داشته باشند و مردان را مجذوب و مطیع خود کنند، این هم از مهمترین ویژگیهای زنان است.
زندگی تعدادی هنرپیشه که هر کدام رمز و راز در زندگی شخصی خود دارند که نمیخواهند دیگران از آنها آگاه شوند زیرا این ترس را دارند که به موقعیت شغلی و اجتماعی آنها آسیب وارد کند، هنرمندانی (چه زن و چه مرد) که در این داستان حضور دارند در طی دوران زندگی خود فراز و نشیبهای زیادی داشته اند، توسط یک کارگردان تلویزیونی به کار دعوت میشوند هر کدام با تفکرات و مشکلات خاص خودش، با آغاز فعالیت و فیلمبرداری رابطه بین آنها
صمیمی تر و کم کم زارهای آنها بر ملا میشود که با دلسوزی و همکاری سایر هنرمندان و درایت و هوشمندی کارگردان که فردی خوش برخورد و با تجربه است مشکلات یکی یکی برطرف میشود، نکات جالب توجه اینکه=اولین: این مجموعه خود را مانند یک خانواده در نظر گرفته و سعی میکنند تا در حل مشکلات به یکدیگر کمک کنند. دوما: جذابیت و زیبایی مغرورانه و زیرکانه زنان را خیلی ظریف و ماهرانه به تصویر کشیده است و اینکه زنان این توانایی را دارد که در حل مشکل مردان نقش مهم و اساسی داشته باشند و مردان را مجذوب و مطیع خود کنند، این هم از مهمترین ویژگیهای زنان است.
داستان مورد نظر زندگی تعدادی هنر پیشه را بیان میکند که قرار است فیلمی را برای تلویزیون بسازند و هر یک از ۵ نفر نقش اصلی، یک راز دارند که دوست ندارند رازشان و حرف دل شان را بُروز دهند. وقتی دقت کنیم خیلی از آدم هاراز یا حرف یا دردی دارند که دوست ندارند دیگران درموردش بدانند. ونکته جالب این که هالیود با قلم این نویسنده چه خوب توصیف شد سعی نکردند به وجود امدن روابط عاشقانه را در حین کارشان پنهان کنند. واین که انسانهای مشهور سخت تر با بدبختیهایی مثل اعتیاد وزور گویی همسر وبیماری ونقص عضو فرزند...... درگیر میشوند وشاید این به خاطر سرک کشیدن دیگران وحتی طرفدارانشان در زندگی ان هاست رانشان داد. وبازهم معجزه دوست داشتن ودوست داشته شدن در نجات انسانها ومعنی بخشیدن به زندگی وروابط انسانها خوب بیان شد همه این افرادبه خاطر نوع روابطی که در جامعه شان دارند در داشتن روابط ج ن سی ازاداند اما نویسنده اصرار دارد با ازدواج به ان رابطه تداوم ومالکیت ببخشد ارامشی که با ازدواج وتعهد ایجاد میشود نه با فقط ارضای غرایز، در جامعه ازادغرب مرد مانع سر کار رفتن همسرش میشود واورا متهم به بی عفتی میکند. وهمسرش باید بین زندگی با او و کارش یکی را انتخاب کند. ودرگیری وبی احترامی فرزند با مادر قبل از موفقیت وتغییرنگاه فرزندان به مادر بعد از موفقیت را به خوبی نشان داد. در این کتاب نتیجه انتخاب افراد در سرنوشت شان خیلی خوب دیده شد. توصیه خواندن برای افراد بالای ۱۸ سال دارم.
کتاب غلط املایی و تایپی فراوان داشت. اما از لحاظ ظاهری دوتا حسن هم داشت اسامی افرادومکانها وفرشگاهها داخل پرانتز رو بروی کلمات تایپ شده که به خواندن درست کمک میکند وپاورقیها در پایان هر فصل تایپ شده بود نه در پایان کتاب.
کتاب غلط املایی و تایپی فراوان داشت. اما از لحاظ ظاهری دوتا حسن هم داشت اسامی افرادومکانها وفرشگاهها داخل پرانتز رو بروی کلمات تایپ شده که به خواندن درست کمک میکند وپاورقیها در پایان هر فصل تایپ شده بود نه در پایان کتاب.
داستان در مورد یک فیلمنامه نویس به نام مل بود که برای تهیه یک سریال تعدادی بازیگر را انتخاب کرد که در فیلمش بازی کنند هر کدام از آن بازیگران مشکلاتی در زندگی داشتند که مثل یک راز با خود حمل میکردند و با کسی در مورد آن صحبت نمیکردند مل سالها پیش زن و فرزندانش را در حادثهای از دست داده بود و از آن پس زندگیش تماماً کار شده بود سابینا یک پسر معلول داشت که سالها پنهانی از او مراقبت میکرد جین شوهرش مخالف کار بازیگریاش بود و او را پس از اینکه تصمیم گرفت در فیلم بازی کند طلاق داد ژاک سالها پیش عاشق دختری بود و پس از او دیگر ازدواج نکرد گبی خانواده ثروتمند داشت و او سعی داشت این موضوع را پنهان باشد بیل یک همسر معتاد داشت که او را از همه مخفی نگه داشته بود اماکم کم رازهای آنان برملا میشد و باعث میشد که آنها نسبت به یکدیگر حس انسان دوستانهای داشته باشند.
رمان راز کتابی بسیار زیبا با متنی درگیر کننده بود فضا سازیهای عالی و شخصیت پردازیهای بسیار قویای در داستان وجود داشت مخاطب رو به خود جذب میکرد گرچه که گاهی اوقات خواندن رومان کمی خسته کننده میشود چراکه در بعضی از بخشها متن داستان یکنواخت میشود اما نویسنده توانسته بود قدرت قلم خود را برای دانستن بیشتر کتاب مخاطب را مشتاق کند
به علاقه مندان رومان حتما این رومان بی نظیر را پیشنهاد میکنم و امیدوارم که شماری از این کتاب لذت ببرید
همچنین امیدوارم که کارهای بیشتری از این نویسنده بخوانم
در آخر از نویسنده گرامی و همچنین از مجموعه کتاب راه بابت این رومان بینظیر تشکر میکنم
به علاقه مندان رومان حتما این رومان بی نظیر را پیشنهاد میکنم و امیدوارم که شماری از این کتاب لذت ببرید
همچنین امیدوارم که کارهای بیشتری از این نویسنده بخوانم
در آخر از نویسنده گرامی و همچنین از مجموعه کتاب راه بابت این رومان بینظیر تشکر میکنم
خوب ترجمه نشده بود. غلط املایی زیاد داشت. بیشترنمایشنامه بود تا رومان زیاد هیجان انگیزنبودمحتواش کلیشهای بودپایانش قابل حدس بود. نمیدونم چرا اکثرنویسندهها چه خارجی چه داخلی سعی میکنن که کاراکترای تو کتابهارو بی نقص و بسیار زیبا جلوه بدن. مثلا خانومیکه ۴۰سالشه چجوری میشه بای میکاپ و لباس درحد ۱۸ ساله معرفی بشه. ی جورای اندام و فیس کاراگترها تخیای بود تا واقعیت کم نیستند ادمای زیبارو خوش اندام اما خب برای ادمای معمولی مثل ماها گاهی خوبه که قهرمان داستان معمولی باشه درکل بدنبود برای بارخوندن خوبه
در طول داستان به زندگی شخصی زنانی اشاره میشه که هر کدام شرایط خصوصی خودشان را دارن ووجه مشترک تمام زنان توانمندیها وارزشهای وتمایلات که گاهی خواننده رو همراه نقش اول متن میکنه کمی جنبه فمینیستی هم در متن میبینیم. گاهی هم میبینیم داشتن شوهر وبچه مانع از داشتن استعداد نهانی یک زن نمیشه گاهی در متن برمیخوریم به همسران بی توجه به استعداد زنان در کل متن روان موضوع مشترک در تمام داستان خواننده مجاب میکنه داستان دنبال کنه
با این خانه دار هستم متن رو در طول روز همزمان با کار در خانه دنبال میکنم
با این خانه دار هستم متن رو در طول روز همزمان با کار در خانه دنبال میکنم
اگر به عنوان یک رمان یا یک داستان بلند بخواد نقد بشه رمانی خوب اما در نه سطح بالا اما برای یک فیلمساز میتواند به مانند خود این داستان سریال خوب و جالبی باشد چون خوب شخصیتها توصیف شده بودند و برای هر شخصیت یک کاراکتر کامل به همراه یک راز با شرح کامل بیان شده که میتواند بخصوص برای بینندگان جالب و تماشایی باشد. در آخر نمیتوان این اثر را یک اثر قوی و ماندگار دانست، اما شیرین، روان، وهمانطور که گفتم برای داستان یک مجموعه سریالی ویا یک فیلم داستانی بسیار مناسب است
اول اینکه از کتاب راه تشکر میکنم بابت کتابهای رایگان، اما درمورد کتاب خیلی جالب نبود کشش نداشت خوندم که فقط تموم شه. اما یکی از کاربران نوشته بود اسمش چه ربطی داره به متن؟خوب ربط داشت دیگه. هر کدومی رازی داشتن. از سابینا با راز پسرش گرفته تا بیل که ازدواجش رو مخفی کرد. از گابریل که از طبقه اجتماعی خانوادش چیزی نگفته بود. از جین که راز رفتن به سر کارش رو ده سال از خانوادش قایم کرد و ژاک که عشق قدیمیش رو مخفی کرده بود...... خلاصه همه یه رازی داشتن
بیشترنمایشنامه بود تا رومان زیاد هیجان انگیزنبودمحتواش کلیشهای بودپایانش قابل حدس بود. نمیدونم چرا اکثرنویسندهها چه خارجی چه داخلی سعی میکنن که کاراکترای تو کتابهارو بی نقص و بسیار زیبا جلوه بدن. مثلا خانومیکه ۴۰سالشه چجوری میشه بای میکاپ و لباس درحد ۱۸ ساله معرفی بشه. ی جورای اندام و فیس کاراگترها تخیای بود تا واقعیت کم نیستند ادمای زیبارو خوش اندام اما خب برای ادمای معمولی مثل ماها گاهی خوبه که قهرمان داستان معمولی باشه درکل بدنبود برای بارخوندن خوبه
زیاد جذاب نبود بزور باید تمونش کنی
شخصیتهایه کاملا متفاوت با مشکلات خاص خودشون واینکه چطور بلاخره از پس مشکلاتشون بر میان
جین که اسیر یه مرد دیکتاور بود واینده وارزو وحرفهاش رو بخاطر اون زیر پا گذاشته بود، بیل که اسیر یه عشق ودلسوزی اشتباه شده بود وداشت زندگی خودشو به پای یه ادممعتاد میسوزوند سبینا که مادری دلسوز بود وبا رنج وعذاب از پسر معلولش محافظت میکرد... وهمه اینهاا طوری زندگی میکردن که کسی از درونشون ومشکلاتشون خبر نداشت
شخصیتهایه کاملا متفاوت با مشکلات خاص خودشون واینکه چطور بلاخره از پس مشکلاتشون بر میان
جین که اسیر یه مرد دیکتاور بود واینده وارزو وحرفهاش رو بخاطر اون زیر پا گذاشته بود، بیل که اسیر یه عشق ودلسوزی اشتباه شده بود وداشت زندگی خودشو به پای یه ادممعتاد میسوزوند سبینا که مادری دلسوز بود وبا رنج وعذاب از پسر معلولش محافظت میکرد... وهمه اینهاا طوری زندگی میکردن که کسی از درونشون ومشکلاتشون خبر نداشت
کتاب بسیار زیبایی هست و روایت کننده داستان و رازهای هرشخص هست نویسنده به داستانهای هر شخص زیبا و قشنگ پرداخت اما ترجمه کتاب زیاد مناسب نبود و نویسنده توانایی این رو داشت که کتاب رو بیشتر ادامه بده مثل قتل سندی که بدون جزئیات زیادی تمام شد و زندگی ژاک که توجه زیادی بهش نشد طلاق جین میتونست با جزئیات بیشتری باشه ولی نویسنده با این که به جزئیات زیادی توجه نکرد با این حال تونست داستان قابل قبولی ارائه بده
سلام و درود
من به شخصه نتوسنتم باهاش ارتباط برقرار کنیم.
یکمی احساس میکنم که ضعیف بودش.
شاید شما هم همچنین حسی رو داشته باشین.
سلام و درود
من به شخصه نتوسنتم باهاش ارتباط برقرار کنیم.
یکمی احساس میکنم که ضعیف بودش.
شاید شما هم همچنین حسی رو داشته باشین.
کتاب خوب از نظر من کتابی هست که زیاد نپیجونه، ولی جدا از اینها نویسنده اسم رمان رو خوب انتخاب کرده.
بازم پیشنهاد نمیشه که بخونید.
یا علی دوستان.
من به شخصه نتوسنتم باهاش ارتباط برقرار کنیم.
یکمی احساس میکنم که ضعیف بودش.
شاید شما هم همچنین حسی رو داشته باشین.
سلام و درود
من به شخصه نتوسنتم باهاش ارتباط برقرار کنیم.
یکمی احساس میکنم که ضعیف بودش.
شاید شما هم همچنین حسی رو داشته باشین.
کتاب خوب از نظر من کتابی هست که زیاد نپیجونه، ولی جدا از اینها نویسنده اسم رمان رو خوب انتخاب کرده.
بازم پیشنهاد نمیشه که بخونید.
یا علی دوستان.
اوایل داستان گیج کننده بود چون شخصیتهای داستان زیاد بودند ولی رفته رفته داستان بهتر و بهتر شد. بعضیا نوشتن اسم داستان بی ربط بوده نسبت به محتوا که من کاملا مخالفم اسم کتاب راز است و در نهایت در روند داستان ما متوجه میشیم که هر کدوم از شخصیتها رازی داشتند فراتر از راز نفر قبلی. (با نظر دوستان در مورد ترجمه موافقم ضعیف بود)
به نظر من کتاب خوبی بود اما از اول فقط سعی شده بود که برنامه ریزی شده کل شخصیتها با فردجدیدی آشنا بشن تغییر کنن و ازدواج کنن و حتی بدون تلاشی برای تغییر و یا تاثیر روی فردی که باهاش هیجده یا بیست سال زندگی میکنه. به نظر من ادامه و پایبندی به روابط گرچه سخت تر بود اما تاثیرگذارتر میشد تا اینکه راحت بخوان جدا بشن میتونستن بهتر عمل کنن البته این زندگی خودخواهانه غربیا رو نشون میده که فقط راحتی و آسایش خودشون رو میبینن وبه بیست سال رابطه شون پایبند نیستن
اوایل رمان بدلیل وارد شدن شخصیتهای مختلف کمی گنگ بود ولی به مرور مسیر اصلی خودش رو پیدا کرد و داستان پراکنده شخصیتها به هم پیوند خورد، ترجمه چنین آثاری به شکل مفهوم واقعا سخته، نوشتن املای انگلیسی نامهای خاص برای تلفظ صحیح واژهها کار خوبیه ولی برای سایر واژهها که ترجمه شده هست نه.
در متن فصل 25 و 26 عبارت «صفحه 250 و 251 موجود نیست» صراحت بیان مترجم خیلی جالب بود، در کل اثر خوبی بود.
در متن فصل 25 و 26 عبارت «صفحه 250 و 251 موجود نیست» صراحت بیان مترجم خیلی جالب بود، در کل اثر خوبی بود.
داستان های دانیل استیل تقریبا همه مشابه هستند از لحاظ سوژه و پایان فقط شخصیت ها ومکان ها تغییر میکنه در تمام داستان ها که اکثریت نقش اول زن هست، یه زن که مشکلات زیادی داره و با بدترین شرایط میسازه، اما ناگهان با پیدا شدن یه مرد یا یه اتفاق ،شرایط تغییر میکنه وزن مصیبت دیده از اون زندگی سراسر رنج فرار میکنه وطی اتفاقات و فراز ونشیب های زیاد خوشبخت میشه درست عین داستان سیندرلا
نوشتههای دانیل استیل مثل همیشه عالی هستند و در این مسئله جای هیچ بحثی نیست فقط امیدوارم مترجم عزیز در کارهای بعدی دقت بیشتری روی زمانهای افعال داشته باشند و ترجمه روان تری را ارائه بدهند اگرچه ترجمه ایشان جای قدردانی دارد. داستان لذت بخشی بود که با نگاه به یک مجموعه از زوایای متفاوت میتواند خواننده را جذب داستان کند و هر لحظه منتظر یک اتفاق غیر منتظره باشد ممنون از کتابراه
هنوز اول کتاب هستم و خیلی نمیتونم نظر بدم در اصل اومدم بگم از همین اول درسته خوده موضوع جذبم کرده و دارم میخونمش ولی خیلی غلط املایی و نگارشی داره امیدوارم به اینا توجه بشه بیشتر شبیه چک نویسه.
***خوب تازه خوندن رمان تمام شد من خیلی دوسش داشتم و فقط همون اشکالات بالا که گفتم تا آخر رمان بود ولی موضوعشو دوست داشتم و دلم میخواست بی وقفه بخونمش تا تمام شه. ممنونم
***خوب تازه خوندن رمان تمام شد من خیلی دوسش داشتم و فقط همون اشکالات بالا که گفتم تا آخر رمان بود ولی موضوعشو دوست داشتم و دلم میخواست بی وقفه بخونمش تا تمام شه. ممنونم
داستانی گیرا که فرد رو دنبالش میکشونه.. اشک داره.. غافلگیری هم داره.. کلا اصلا خسته نمیشی.. فقط یه مشکل داره یا تایپ یا ترجمه... خوب نیست. دیگه هنر خودته بعضی جملهها رو جم جور کنی و یکم سخت نگیری.. کاشکی باز نویسی میشد از این به بعد هر وقت یه کتاب خوب ترجمه خوندید به مترجم و تایپیس اون هم ستاره میدم 😎ولی تو کتاب فقط نویسنده پنج ستاره است 💫💫💫💫💫
داستان موضوع جذابی داره و شخصیتها بسیار گیرا هستن احساسات مختلف رو به خوبی شرح داده ولی ترجمه ناقص و دارای غلط املایی و چندان هم روان نیست خود کتاب چندان هیجان انگیز نیست و متن کشش نداره و مدام بخاطر ورود شخصیتهای جدید یکم گیج کنندست به طور کلی این رمان به صورت سریال جذاب تره با اینکه اثر چندان قوی نیست ولی شیرین و روان
داستان جذابی داشت. جایی که نیاز به وفاداری بود یکی از شخصیتها به معنای واقعی دلسوز و وفادار بود همینطور شخصیتی که سالها مطیع همسر و فرزندان خود بود که در جامعه غربی کمی بعید به نظر میاد. همینطور شخصیت مادر فداکار و درطرف دیگر دختری که با داشتن خانواده اشرافی به دنبال کسب شخصیتی مستقل هست. به هرحال میشد با داستان همذات پنداری کرد.
من از این برنامه خیلی استفاده میکنم و به کلیه عزیزان بازدید کننده پیشنهاد میکنم این برنامه را نصب کنند و به کلیه دوستان خود نیز معرفی کنند تا آنان نیز نصب کرده و بهره ببرند. چون همه اعتقاد دارند وقت کافی برای مطالعه نداریم، از طریق این برنامه در همه جای کره زمین میتوانیم مطالعه کنیم. به امید سلامتی و موفقیت کلیه عزیزان
رمان راز ازخیلی رمانهای دانیل استیل ضعیف تراست کشش لازم را نداشت درقصه بیل کمی هیجان داشت رازهای آنها چندان راز نبود غلط چاپی داشت در وسط داستان قسمتی از ان بریده شده بود و معلوم نبود در ان قسمت چه اتفاقی افتاده روی هم رفته من از ان راضی نبودم در پایان از عوامل کتابراه ممنون هستم به خاطر رمان های خوب و رایگان.
ممنون از کتابراه من کتابهای زیاد و جذابی رو به لطف کتابراه خوندم و لذت بردم اما این کتاب رو زیاد دوست نداشتم. کشش و جذابیت نداشت که بخوای شوق زیاد داشته باشی برا خوندنش من گاهی کتاب ۷۰۰ صفحه رو تو یه روز خوندم و حتی شب رو نخوابیدم و تمامش کردم از بس که جذاب بوده اما این کتاب چنین جدابیتی نداشت ممنون از عوامل کتابراه
تابحال به مشکلات هنرپیشهها فکر نکرده بودم. چقدردرپس این کار شاق حدیث نهفته هست. این هنر پیشهها چقدر از خودشون وخانواده هاشون میگذرن تا بتونن نقش ایفا کنند. واقعا سختی برای همه هست. نباید گول ظاهر آدما رو خورد. صداقت ویکی بودن اعًضای گروه خودش نکته مثبتی درکارشون هست وتهیه کننده بینظیرترین فرد توگروه بود.
رمان بسیار جالبى بود فقط متاسفانه اشتباهات تایپى زیادى داشت و بعضى از جاها مطالب پس و پیش نوشته شده که منجر به سر در گمى خواننده میشه
به عنوان مثال هرجا کلمه هیچ هست کلمه کس که باید پشت سرش نوشته میشد از قلم افتاده
من پسندیدم و از شما و برنامه خوب و مفیدتون کمال تشکر رو دارم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به عنوان مثال هرجا کلمه هیچ هست کلمه کس که باید پشت سرش نوشته میشد از قلم افتاده
من پسندیدم و از شما و برنامه خوب و مفیدتون کمال تشکر رو دارم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خط کلی داستان بکر و گیرا بود، تصویرسازی محیط خوب و قابل قبول بود، شخصیت پردازی تا حدودی موفقیت آمیز بود اما از نقاط منفی داستان میشه به بعضی فصلهای یکنواخت اشاره کرد که با ترجمه عجولانه و ضعیف، ضعیف تر مینمود و همچنین داستان فاقد فراز و فرودهای مناسب بود که در بعضی فصلها باعث ازدست رفتن جذابیت کلی داستان میشد
خوب بود ولی کاراکترها همه انگار گلچین شده بودند که همشون آدمهای خیلی مثبتی از کار در اومدند هرچند که مشکلاتی هم در زندگی خصوصیشان داشتند و آخر داستان هم خیلی فانتزی تموم شد و اسم رمان هم معلوم نبود که مربوط به کدوم شخصیت بود!!! ترجمهاش خیلی روان و سلیس بود که نکته قوت کتاب هم بود.
خطر اسپویل :
داستان خوبی بود. چند تا از هنر پیشه ها توسط یه کارگردان بهیه برنامه دعوت میشن که هر کدوم راز های داره که بقیه از اون بی خبرند. کم کم با هم صحبت میکنند و فضا صمیمی تر میشه و یکی یکی پرده از راز هاشون ور میدارن و کارگردان اونا رو کمک می کنه که در کل خواندنی و قشنگ بود ممنون از کتابراه
داستان خوبی بود. چند تا از هنر پیشه ها توسط یه کارگردان بهیه برنامه دعوت میشن که هر کدوم راز های داره که بقیه از اون بی خبرند. کم کم با هم صحبت میکنند و فضا صمیمی تر میشه و یکی یکی پرده از راز هاشون ور میدارن و کارگردان اونا رو کمک می کنه که در کل خواندنی و قشنگ بود ممنون از کتابراه
سلام. ترجمه این کتاب، می توانست بهتر باشد. دلم نیامد کمتراز ۳ستاره بدهم، چون به هرحال نویسنده درتوصیف شخصیتها، خوب عمل کرده است. البته به نظرم، این کتاب، قابلیت تبدیل شدن به فیلمنامه رادارد.
کتابخوانهای حرفهای راراضی نمیکند اما برای یک آخر هفته وهمراه باچای درغروب یک روز بهاری، خواندنش راازدست ندهید.
کتابخوانهای حرفهای راراضی نمیکند اما برای یک آخر هفته وهمراه باچای درغروب یک روز بهاری، خواندنش راازدست ندهید.
کتاب خوبی بود شخصیتها دوست داشتنی بودن و از نویسنده غیر از این انتظار نمیرفت خیلی داستان پر فراز و. نشیبی نبود با شیب عاقلانه مخاطب رو با خودش همراه میکردو. اون رو قابل درک تر میکرد پیش نهاد میکنم حتما خونده بشه در بعضی لحظات مخاطب حس همدردی خوبی با شخصیتها برقرار میکنه به نظرم دلچسب بود.
ترجمه کتاب و تایپ اون بسیار ضعیف بود و خواننده اتصال اتفاقات رو گم میکنه. شخصیت پردازی ضعیفه و نویسنده نمیتونه ذهن خواننده رو با کاراکترها و اتفاقات درگیر کنه. در انتها هم احساس میشه که کتاب در میانه وقایع رها میشه. چندین بار تصمیم گرفتم کتاب رو بذارم کنار و تقریبا به زور تمامش کردم.
رمان جالبی بودانگارخیلی ملموس بابازیگران هالیوودی آشناشدیم متن ساده وروانی داشت واتفاق هاجالب بود وبیشترعاشقانه بودوشخصیت بیرونی ودرونی افراد رو کاملا دررمان میتونستی بشناسی، به نحوی که انسانهایی روکه اصلا فکرش روهم نمیکنیم مشکلاتی روتجربه میکنن، افراد رو نمیشه ازروی چهره ظاهری اشون شناخت.
رمانی با دیدگاه مثبت اندیشانه به زندگی که سرنوشت در حقیقت هنرپیشگان اصلی به خیر و خوشی میانجامد. اما چه رازی دران نهفته بود مشخص نیست شاید هم رازش همان تم وشمای کلی داستان باشه که مگه میشه؟ مگه اینطوریه؟اما درکل شیوه ساده و روان نویسنده با ذکر جزئیات باعث میشه بخوای تاآخرش رو بخونید
اصلا اصلا کتاب خوبی نبود و خیلی تناقض داشت کسایی که هیچ کدوم موقعیت و شرایط ازدواج رو ندارن و به هیچ وجه دلشون نمیخواد به یکبار همشون تصمیم به ازدواج میگیرن و عاشق میشن و بدتر و افتضاح تر ازین هم که همشونم ادعای عشق به همسرقبلی شون رو دارن... خیلی بد و دور از واقعیت بود و متن داستان خیلی ضعیف بود
رمانی ساده و بیآلایش و بدور از پیچیدگی، به طوری که میشد حسن ختامِ فضاسازی هر فصل رو حدس زد. به عبارت دیگه جدای از ترجمه و اشکالات تایپی که واقعا در بعضی از جاها خوندنش رو سخت میکرد، پایان خوشی داشت که حدس زدن اون از اوایل داستان کار سختی نبود. سر جمع ارزش یک بار خوندن رو داره. بابت زحماتتون تشکر.
از نظر مفهومی: ۱ _کتاب دیدگاه فمنیستی دارد و سعی در تهییج زنان برای به دست آوردن حقوق خودشان را دارد که البته با دیدگاه شخصی من هم راستا است، هرچند قبول کردن بعضی از مفاهیمی که داستان سعی در انتقال آنها دارد، مستلزم پذیرش سست شدن پایههای خانواده و زندگی خانوادگی است ولی رد آنها نیز مستلزم پذیرش فرهنگ سوختن و ساختن به هر قیمتی در زندگی است. در بعضی فرهنگهای سنتی از جمله فرهنگ بیشتر نقاط ایران، زن باید با لباس سفید وارد زندگی مرد شود و با کفن سفید خانواده را ترک کند و در خلال این دوره زن وظیفه دارد که به هر قیمتی _ حتی به قیمت تباه شدن زنگیش _ خود را با مرد هماهنگ کند. مفاهیم این داستان سعی در مقابله با این فرهنگ نادرست دارد و برای شخص من هم سوال است که چرا در بیشتر فرهنگها این زن هست که باید خواستهها و آرزوهای خود را زیر پا بگذارد و خود را با مرد زندگیش هماهنگ سازد. شاید به این دلیل باشد که در طول تاریخ مردها قدرت را در دست داشتهاند و قوانین و سنتها را به نفع جنس خودشان وضع کردهاند.
۲_مفهوم دیگری که داستان به خواننده القا میکند فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی است که البته به اعتقاد من هرچند انسان میبایست به بهترین شکلی که میتواند در جامعه ظاهر شود ولی اشاعه فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی بیش از حد و غیر واقعی میتواند برای نسل جوان آسیب زا باشد.
۳ -دیگر مفهومی که میتوان از متن برداشت کرد، ترویج لذت جویی است. لذت از دیدگاه افراد متفاوت است. نگاه این داستان به لذتهای دنیوی، جسمی و جنسی است و من فکر میکنم که انسانها باید یاد بگیرند از زندگی خود لذت ببرند و به دیگران هم کمک کنند تا از زندگی خود لذت ب