زندگینامه مهدی غبرایی
مهدی غبرایی در دومین روز مرداد سال 1324 در لنگرود زاده شد و در دل یک خانوادهی یازدهنفره رشد کرد. پدرش محمد غبرایی با دنیای ادبیات بیگانه نبود و شعرها و احادیت و قصههای بسیاری را از بر میخواند. مادرش، فاطمه محمدی راسخی هم به ضربالمثل و و روایات کهن علاقه داشت. اولین جرقههای مطالعه در کودکی مهدی غبرایی با مجلهی کتاب هفتهی احمد شاملو و نشریههایی مثل آسیای جوان و ترقی روشن شد. این مجلهها روزانه بهدست پدرش میرسید و او بههمراه دو برادر دیگرش، هادی و فرهاد غبرایی که آنها هم در آینده به مترجمانی نامی تبدیل شدند، این مجلهها را میخواندند.
عطش مطالعه بهمرور، مهدی غبرائی و برادرانش را به سمت کتابخوانی سوق داد. آنها حتی کتابهایی که در لنگرود و رشت پیدا نمیشد را بهصورت پستی از انتشارات امیرکبیر و گوتنبرگ تهیه میکردند. مهدی غبرایی به همین ترتیب با آثار فاخر نویسندگان بزرگی همچون همینگوی آشنا شد. این مسیر او را در دوران دبیرستان به تحصیل در رشتهی ادبیات ترغیب کرد. مهدی غبرایی در سال 1347 بعد از دریافت دیپلم ادبی، در دو رشتهی حقوق سیاسی و ادبیات دانشگاه تهران قبول شد و به هدف اشتغال در وزارت امور خارجه، رشتهی حقوق سیاسی را برای ادامهی تحصیل انتخاب کرد.
بعد از پایان دوران کارشناسی و گذراندن خدمت سربازی، مهدی غبرایی دوران پرچالشی را گذراند. او که بهقصد انجام مطالعات جامعهشناختی در محافل مارکسیستی شرکت میکرد، دستگیر و بازداشت شد؛ اما با وقوع انقلاب 57، به همراه دیگر زندانیهای سیاسی آزاد شد. بعد از ازدواج در دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و آموزش مشغول به کار شد، اما با پاکسازی فرهنگی کارش را از دست داد. سرانجام در سال 1360 مهدی غبرایی تحت تأثیر دو برادرش فرهاد و هادی غبرایی، به تعبیر خودش، بعد از ذوقآزماییهایی در حوزهی نویسندگی و فیلمسازی، دست به کار ترجمه زد و به راوی درد و دریغ دیگران تبدیل شد. کاری که تا به امروز دست از آن نکشیده است.
مهدی غبرایی در عرصهی ترجمه
در سال 1360 مهدی غبرایی با ترجمهی یک مجموعه داستان روسی قدم در مسیر حرفهای ترجمه گذاشت. هرچند حالا دیگر این اثر را جزو کارنامهی حرفهایاش نمیداند. او بعد از آن به سراغ اثری از رومن گاری رفت که در آن سالها در پاورقی کتاب هفته چاپ میشد. مهدی غبرایی ادعا میکند همیشه کتابهایی را برای ترجمه انتخاب کرده که موردعلاقه و در حد توانش بودهاند و اگر اثری در گذشته به بهترین شکل ترجمه شده باشد، او دیگر ضرورتی برای ترجمهی دوبارهی آن اثر نمیبیند.
یکی از مهمترین آثار مهدی غبرایی در حوزهی ترجمه کتاب «کوری (Blindness)» اثر ژوزه ساراماگو است. نگاه خاص و هستیشناسانهای که در پس داستان این رمان وجود داشت، او را به ترجمهی این اثر ترغیب کرد. هاروکی موراکامی، نویسندهی مشهور ژاپنی هم تا حدود زیادی به واسطهی ترجمهی مهدی غبرایی در میان ایرانیان شناخته شد. کتابهایی مثل «کافکا در کرانه (Kafka on the Shore)»، «چوب نروژی (Norwegian Wood)»، «پس از تاریکی»، «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای سرگشتگی (Colorless Tsukuru Tazaki and His Years of Pilgrimage)» و مجموعهی سهجلدی «1Q84» از مهمترین کتابهای موراکامی هستند که مهدی غبرائی آنها را به فارسی برگردانده است.
کوبو آبه از دیگر نویسندگان توانمند ژاپنی است که مهدی غبرایی یکی از مهمترین آثارش یعنی «زن در ریگ روان (The Woman in the Dunes)» را به فارسی ترجمه کرده است. این مترجم سرشناس ایرانی، خودش را از بابت آشنایی با این دو نویسندهی مهم ادبیات ژاپن مدیون برادرش هادی میداند.
ویرجینیا وولف، میخائیل بولگاکف، ارنست همینگوی، کالین مک کالو، ماریو بارگاس یوسا، توماس هاردی، اروین یالوم، کازوئو ایشی گورو از مهمترین نویسندگان دنیا هستند که مهدی غبرایی به سراغ ترجمهی آثارشان رفته است.
بهترین کتابهای مهدی غبرایی
مهدی غبرایی آثار ادبی متنوعی از نویسندگان نقاط مختلف جهان برگزیده و با دقت و حساسیت آنها را ترجمه کرده است. در اینجا تعدادی از بهترین کتابهای مهدی غبرایی در حوزهی ترجمه را به شما معرفی میکنیم.
کتاب پس از تاریکی (After dark): هاروکی موراکامی در این رمان به دل یکی از شبهای توکیو میزند و چند داستان را در کنار هم روایت میکند و خواننده بهمرور ارتباط این داستانها را با یکدیگر کشف میکند. به گفتهی مهدی غبرایی، مترجم کتاب، این اثر نسبت به رمان کافکا در کرانه، گرهها و پیچیدگیهای کمتری دارد اما با این وجود همچنان دغدغههای این نویسندهی ژاپنی و دنیای خاص او را میتوان در آن دید.
کتاب موجها (The Waves): این رمان که در کنار کتابهای «خانم دالاوی» و «به سوی فانوس دریایی» به یکی از بهترین آثار ویرجینا وولف تبدیل شده است، حالوهوای چند شخصیت را پس از مرگ دوست نزدیکشان، به شیوهی تکگویی روایت میکند. درونمایهی این اثر، یعنی عشق و مرگ و همینطور پرداخت استادانه و ساختار سنجیدهی این رمان، ملاک اصلی مهدی غبرایی برای ترجمهی این اثر بوده است.
کتاب هرگز ترکم مکن (Never Let Me Go): کازوئو ایشی گورو، در این رمان ماجرای یک مدرسهی شبانهروزی عجیب را به تصویر میکشد که قوانینی مرموز بر آن حاکم است. به گفتهی مهدی غبرائی بهعنوان مترجم این اثر، نویسنده در این رمان پادآرمانشهری قصد دارد با به تصویر کشیدن وجوه مختلف علم، به نقد شبیهسازی انسان در محیط آزمایشگاه بپردازد و از این طریق اخلاقیات و اصول انسانی را به بشریت یادآوری کند.
شما میتوانید تعدادی از بهترین آثار مهدی غبرایی در حوزهی ترجمه، ازجمله کتاب صوتی پس از تاریکی و کتاب صوتی موجها را از سایت و اپلیکیشن کتابراه تهیه کنید.