معرفی و دانلود کتاب هزار گوهر: منتخبی از اشعار صایب تبریزی با بررسی اسلوب معادله در سبک هندی
برای دانلود قانونی کتاب هزار گوهر: منتخبی از اشعار صایب تبریزی با بررسی اسلوب معادله در سبک هندی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هزار گوهر: منتخبی از اشعار صایب تبریزی با بررسی اسلوب معادله در سبک هندی
پی بردن به راز زندگی، بزرگ ترین دغدغۀ آدمی از آغاز خلقت، تاکنون بوده و هست. هر چه جوامع بشری مدرن تر می شود امیدها و آرزوها هم بزرگ تر می گردد، انسان امروز، دیگر انسان دیروز نیست و فردا نیز...، فرق دارد. همه چیز دستخوش دگرگونی است، از این رو شاعر هم باید شیوه ای را در سخن برگزیند تا بتواند زبان گویای عصر خویش باشد.
از همین قبیله میرزا صایب تبریزی، که در این گفتار موضوع سخن ماست، شاعری است معاصر به عصر خویش، از سلسلة سخن سرایان سبک هندی یا اصفهانی که تازگی و طراوت سخنش از او شخصیتی منحصربه فرد ساخته است.
فهرست مطالب کتاب
سرآغاز
زندگی صایب
شعر صایب
اسلوب معادله در شعر
اسلوب معادله در شعر صایب
مرور نکتههایی دیگر
برخی گفتار دربارة صایب و سبک او
هزار گوهر
حلقة چشم غزالان
مدّ بسمالله/اگر نه مدّ بسمالله بودی تاج عنوانها
نامة عنقا/عیار حُسن ز صاحبنظر شود پیدا
مطلب بهار/عجب که یک دل خوش در جهان شود پیدا
خانههای دوستان/میشوند از سردمهری دوستان از هم جدا
سرپنجة قضا/آن کس که داد پیوند با کاه کهربا را
دلبستگی/سهل مشمر همت پیران باتدبیر را
رنگ اقامت/مهیا شو دلا در عشق انواع ملامت را
سیل پا در گل/نه بوی گل، نه رنگ لاله از جا میبرد ما را
بال شکسته/افتادگی برآورد از خاک دانه را
رنگ و بوی جهان/شدیم پیر و نشد تر دو چشم بینم ما
بهار بیخزان/یاد رخسار تو را در دل نهان داریم ما
تازیانة حرص/نتوان به مرگ پوشید چشم ندیدة ما
حلقة چشم غزالان/جان به لب داریم و همچون صبح خندانیم ما
فریاد بی فریادرس/چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا
گرد یتیمی/نیست از درد غریبی چون گهر پروا مرا
شکرزار/مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
در حضور گل/صبح از جانهای روشن یاد میآید مرا
دامان غنچه/اگرچه خوش نبود سیر بوستان تنها
خواب آفتاب/از شفق هر صبح سازد چهره خونین آفتاب
ذوق باختن/مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است
فتح اقلیم قفس/خشتی مرا ز کوی تو در زیر سر بس است
صدای طبل رحیل/به هیچ و پوچ مرا عمر چون شرر بسته است
نامه/به دوست نامه نوشتن، شعار بیگانه است
جام جهاننما/هر خار این گلستان مفتاح دلگشایی است
آیینة فردا/با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
دام تماشا/از پیر گوشهگیری و سیر از جوان خوش است
رونمای دل/جهان و هر چه در او هست رونمای دل است
کوچة گوهر/باد بهار مرهم دلهای خسته است
خمیازة نشاط/هم بلبل است خندان، هم باغبان شکفته است
نیلوفر عشق/فلک نیلوفر دریای عشق است
خارخار آرزو/هر که شد با درد قانع از مداوا فارغ است
خاک نومیدی/خانة تن را به جان آباد کردن مشکل است
گردبالش خورشید/منم که معنی بیگانه آشنای من است
در خرابات محبت/در حریم سینة عشاق غم نامحرم است
دامان سحر/نالة سوختهجانان به اثر نزدیک است
کاروان اشک/چشم ترم که مشرق چندین ستاره است
برگ خزاندیده/از مرگ به ما نیمنفس بیش نمانده است
خانة آیینه/شد چو عالمگیر غفلت، جاهل و دانا یکی است
نمک عشق/عقل نخلی است خزاندیده که ماتم با اوست
خاک شهیدان/شوق چون ریگ روان منزل نمیداند که چیست
غنچة تصویر/داغ عمر رفته افسردن نمیداند که چیست
لذت دیدار/هر که راه گفتوگو در پردة اسرار یافت
شهپر پرواز/هر که عبرت حاصل از اوضاع دنیا کرد و رفت
داغهای ناامیدی/تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت
پروانة بیباک/دست و پا بسیار زد تا عشق ما را پاک سوخت
خوابگاه نیستی/روزگار ما به غفلت از تنآسانی گذشت
فتح اقلیم قفس/عشق را حاجت به زور بازوی اقبال نیست
باد سحری/در موج پریشانی ما فاصلهای نیست
یوسفشناسان/نیست چشمی کز فروغ روی او پُرآب نیست
خاکستر افلاک/حسن عالمسوز او را ساغری در کار نیست
ستاره سوخته/ستاره سوختة عشق را پناهی نیست
سبزة بیگانه/در سیهخانة افلاک دل روشن نیست
تهمت آسودگی/در حقیقت پرتو منت کم از سیلاب نیست
تماشا/در عالم بالاست تماشایی اگر هست
مهمان صبح/قرص خورشید است اول لقمة مهمان صبح
نقشبند بینشان/در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمد
لذت دیدار/مستمع صاحبسخن را بر سر کار آورد
اوراق پریشان/به بیبرگی قناعت میکنم تا نوبهار آید
دل پُرخون/داغ هر لاله که بر سینة هامون باشد
خار عشق/از کوچهای که آن گل بیخار بگذرد
عمر جاودان/برگرفتی پرده از رخ گلستان آمد پدید
ملک سلیمان/مرکز از دایره انگشتر فرمان دارد
عالم حیرت/از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد
بوی پیرهن/دل رمیدة ما شکوه از وطن دارد
فیض ساقی کوثر/از بحر فیض قسمت دیگر به من رسید
روزة مریم/در سر پرشور ما تا رنگ سودا ریختند
خواب ناز گل/از عرق آتش به جانم آن گل سیراب زد
سنگفسان/خوشا کسی که به خون جگر وضو سازد
بستر از آتش/پای رفتن از حریم او کجا دارد سپند؟
پنجة مرجان/از گرفتاری دلم فارغ ز پیچ و تاب شد
دامان فرصت/دل از خاکساری بهشت خدا شد
رنگ شکسته/از حلقههای آن زلفْ، دل صاحبنظر شد
سیر شکوفه/جنون من ز نسیم بهار کامل شد
ترجمان باغ/از زیر خاک نالة ما میتوان شنید
ابر بیباران/گفتوگو از عقد دندان گوهر غلتان شود
داغ چمنپیرا/در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
ذوق تماشا/کی به وصل از سینة عاشق تمنا کم شود؟
نغمة رنگین/جز رخش کز وی زمین و آسمان پُرگل شود
تخت سلیمان/در جهان بینیازی خاک سیم و زر شود
سیلی بال تذروان/مرگ نتواند به ارباب سخن بیداد کرد
ورق آفتاب/نمیتوان ز کرم منع بادهخواران کرد
کوچة زنجیر/نسیم صبحگاه از غنچهام دلگیر برگردد
جوش دریا/حسن در هر نگهی عالم دیگر گردد
گوهر نایاب/عمر رفت و خارخارش در دل بیتاب ماند
زلال زندگی/غمی هر دم به دل از سینة صد چاک میریزد
همسفر با آفتاب/عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشود
بیبرگی/خانة مردم اگر از ماه روشن میشود
خواب سحرگاه/آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد
پردههای خواب/دل سنگ از شکست دانة من آب میگردد
ذوق پریخوانی/دولت روشندلی زوال ندارد
طاق ابروی بهاران/کوه سنگین را سبکجولان کند جام بهار
شور مجنون/دل بود مایل به خط عنبرافشان بیشتر
نخل تمنا/از دل آگاه در عالم همین نام است و بس
شبنم بی دست و پا/از زمین دامن بیفشان همسفر با ما باش
چراغ طور/پیش از خزان به خاک فشاندم بهار خویش
عذر بیثمر/چو بید اگرچه در این باغ بیبر آمدهام
انگشت زینهار/در ته یک پیرهن از یار دور افتادهام
پنجة خورشید/اشک را در پردههای چشم تر پیچیدهام
دست زلیخا/نیست ممکن پخته کس زین خاکدان آید برون
بال مرغان گلستان/نرسد هیچ کمالی به سخن سنجیدن
گلاب گریه/ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هزار گوهر: منتخبی از اشعار صایب تبریزی با بررسی اسلوب معادله در سبک هندی |
نویسنده | مرتضی نوربخش |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-175-157-8 |
موضوع کتاب | کتابهای نقد و بررسی شعر |