معرفی و دانلود کتاب عشق واقعی

معرفی کتاب عشق واقعی

جنیفر لوپز در کتاب عشق واقعی که در گروه پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار دارد، بخش مهمی از زندگی‌اش را به تصویر می‌کشد که شامل سفری دو ساله به ایالات متحده است.

او تمام چالش‌هایی را که در این سفر با آن‌ها مواجه شده، در کتاب عشق واقعی (True love) برای علاقه‌مندان شرح داده است. همان چالش‌هایی که به گفته خودش، او را در زندگی استوارتر و قوی‌تر کرده‌اند. تمامی این چالش‌ها مربوط به ورود لوپز به عرصه‌ی خوانندگی بوده است.

او اکنون می‌تواند نویسندگی را نیز به شغل‌ها و حرفه‌های دیگری که دارد اضافه کند، زیرا اولین کتاب او به نام عشق واقعی وارد بازار شده است که چالش‌های زندگی و همچنین فرزندانش را مورد بررسی قرار می‌دهد.

این کتاب نشان می‌دهد که چگونه نوشتن تجربه عمیق شخصی که در ترکیب با آسیب‌پذیری‌هاست، سبب ایجاد عشق و شجاعت در قبال فرزندانش می‌شود و می‌بینید که چگونه یک مادر با بزرگ‌ترین چالش‌ها و ترس‌های زندگی خود چگونه مواجه می‌شود.

جنیفر لوپز (Jennifer Lopez) داور مسابقات تلویزیونی، خواننده، تهیه کننده و طراح لباس، اکنون در نقشی متفاوت ظاهر شده و خاطرات روزانه‌اش را در قالب یک کتاب منتشر کرده است. او بارها صفحه به صفحه‌ی این کتاب را با وسواس بسیار مرور کرده و زمان زیادی صرف نوشتن و مرور آن صرف کرده است.

قسمتی از درآمد حاصل از این کتاب به بنیاد خانوادگی لوپز جهت کمک به زنان و کودکان اختصاص داده شده است.

جملات برگزیده کتاب عشق واقعی:

- به عنوان یک هنرمند تنها باید با یک نفر رقابت کنی، با "خودت".
- حقیقتی در عشق مادر به فرزند وجود دارد که فراتر از هر چیزی است.
- هر زمان که گفتن حقیقت کار سختی باشد، اغلب درست همان لحظه باید آن را بیان کرد.
- هیچ گاه نمی‌توانیم اخلاق و رفتار فرد دیگری را عوض کنیم، بلکه تنها قادریم خودمان را تغییر دهیم.
- گاهی اوقات آنقدر برای پایداری یک رابطه تلاش می‌کنیم که تمام چیزهای ارزشمندمان قربانی‌اش می‌شوند.
- عشق فرّار است. اما برای رسیدن به آن همچنان تلاش می‌کنم. اگر توانسته‌ام به اکثر رویاهایم دست یابم، پس چرا به این آرزویم نرسم؟

در بخشی از کتاب عشق واقعی می‌خوانیم:

اوایل که کارم را شروع کرده بودم، همیشه تصمیماتم را خودم می‌گرفتم. می‌دانستم چه چیز برایم از همه مناسب‌تر است. کسی را نداشتم تا بگوید چه کار کنم و کجا بروم. تابع دلم بودم، تابع سرشتم، و به صدای درونم گوش می‌کردم. زیرا حقیقت این است که هیچ کس بهتر از خودمان نمی‌داند چه چیزی برایمان شایسته‌تر است.

باید در کمال آرامش بنشینیم و از خود بپرسیم: چه می‌خواهیم؟ آیا کار درستی است؟ چه کار باید کنیم؟ فهمیدم باید به عقب برگردم و آن کاری که همیشه انجام می‌دادم را انجام دهم. گوش کردن به صدای درون هم درست به اندازه گوش دادن به نصیحت‌های دیگران مهم بود، با این تفاوت که خودم بهتر می‌دانستم چه چیزی برایم مناسب‌تر است.

به همین خاطر حالا هر زمان کسی از من می‌پرسد: "به یک هنرمندی که تازه کارش را شروع کرده و می‌خواهد مثل شما باشد، چه نصیحتی می‌کنید؟"

در جواب می‌گویم: "به خودت گوش بده، به صدای درونت، زیرا تنها خودت می‌دانی که چه چیز برایت شایسته‌تر است. "

برای تبدیل شدن به یک هنرمند واقعی فقط همین نکته است که اهمیت دارد. قدرت تو در وجود توست، در بودن کسی که واقعا هستی. درست مانند اینکه هیچ دو انسانی مثل هم نیستند، هیچ دو هنرمندی هم شبیه به هم نخواهند بود. به همین دلیل در دنیای هنرمندی هیچ رقابتی وجود ندارد.

در آن بهترین یا بزرگ‌ترین، یعنی پادشاه و یا ملکه بودن مطرح نیست، بلکه این تصور خیلی هم مسخره است. در واقع در عالم هنرمندی این رقابت یا مقایسه، درست برعکس عمل می‌کند. تو به عنوان یک هنرمند تنها باید با یک نفر رقابت کنی، یعنی با "خودت".

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
صحنه آرایی
آخر خط
پرده اول: هالیوود بزرگ
هرگز تسلیم نشو
پرده دوم: بازگشت به برانکس
جنی از شهر بلاک
پرده سوم: عشق گمراه کننده
عشق گمراه کننده
پرده چهارم: QUÉ HICISTE (چه کردی)
QUÉ HICISTE (چه کردی)
پرده پنجم: بیا سر و صدا به پا کنیم
عزیزم دوستت دارم
اختتامیه
دوباره برقص
عشق واقعی
قدردانی