معرفی و دانلود رایگان کتاب سهیل کهکشان معرفت

معرفی کتاب سهیل کهکشان معرفت

کتاب سهیل کهکشان معرفت اثر محمدحسین صادقی شامل اشعاری است که خود سهیل در سال منتهی به وفاتش، آن‌ها را از بین دفاتر شعرش انتخاب و بازنویس رایانه‌ای کرده و نام اشعار را نیز خودش انتخاب کرده ولی متأسفانه نام کتاب را تعیین نکرده است

کتاب سهیل کهکشان معرفت داستان شگفتی از زندگی اجتماعی و ادبی، بیشتر به داستان همان ستارهٔ مشهور سهیل می‌ماند. شاید از همان روزی که مهدی بوریاباف آگاهانه تخلص سهیل را برای خویش برگزید بر طلوع و غروب ناگهانی خود واقف بود که تا این حد در ماهیت و حقیقت «زندگی و عشق و مرگ» کنکاش می‌کرد و شعر می‌سرود و عارفانه در آفاق «حیرت» غوطه‌ور می‌شد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه ناشر
این کیست شرحه شرحه...؟
ستاره‌هایِ عزادار
وقتی هوا برای نفس ناز می‌کند‌
قرار نیست دگر حافظی به عرصه رسد
عشقِ بارانی
حسرت
مادر
من نیستم ای دوست
... و بی چراغ به دنبال خویش می‌گردم
.. جنگل پای چوب دار رفته است
گلی به نام شقایق اگر نمی رویید
تمام جذبه دریا غروب دریا نیست
دو جهانِ در انتظار
زندانیِ رها
دعوت
کنایه
عشق گناه است هنوز
فقط یک بیت....
طلا یه دار
استخاره
گر صبر کُنی
ماه تر از ماه
تمامِ حرفِ دلم را به آب می گویم
مجنون شدن صحرا نمی خواهد
آدمهای مصنوعی
یک چشم به هم زدن، تماشا
آیینۀ خود شناسی
زوزهِ درد
از شعر تا سوژه
چون تو خواستی
حادثه، شعر دلخواه من
دردِ مشترک
ققنوسِ شکست
هدیه
زهر زمان
اینجا نفسها را شماره می‌گذارند
تشییع گل
هذیان
جهاد
فریاد محراب
فقط به یاد نگاهت
لذت و تقاص
مگر از ما چه می ماند...!؟
یک لحظه تماشای تو تعریف دل است
هزار صف دعا
اگر از ماه زیباتر نبودی....
دل شاپرک همیشه گل محض می پسندد
صخره و گذر
تفسیرِ من ، تفسیرِ تو
شعورِ جام
سراب در جام
ملکوتِ غزل
رقصِ شعر
خیالِ ساحلِ با تو قدم زدن ، زیباست
قیام در عدمستان
فصلِ گناه
این ‌بار شیطان نیز باید سجده آرد بر من ،آری
فرصتِ سبز
نی در نوا
نه خانِ هفتم ، نه سیمِ آخر
فردا به هر شکلی شود ، فردای من نیست
باید بروم
دوباره عاشقانه
فراخوانی
رنگین کمان
تا سلامت را جوابی رویِ لبها آورم...
بلند داد بزن روی کوه عشقت را
غمِ زلال
چرخ و فلک
محشرِ غیب
قافله نور
دلیلِ راه
هوایِ حیرانی
زندگی هرچند زیبا
مستی‌ام با هیچ ظرفی حد نخواهد خورد
عشق منهای هوس
دستِ آب
غزلِ خداحافظی
آیینه ، نفس سرکش سنگ است
بسیجِ عرش
دستمال سرخ
قفس بهترین جاست
که گفته دل شکستن از گناهان کبیره نیست؟!
بین آب و گِل خود فاصله می‌اندازم
درد
شبِ احیا
وصال
زبانِ عشق
ماه و برکه
حتی اگر دو عالم ، هم غیر از این بخواهند
سرحدِّ عشق
چنان خراب که در فکر مِی نمی‌آیم
بیداد
خدا در آینه
حسرت
به هرچه نگاهم بیفتد ، خداست
ختمِ عشق
طرحِ عدم
دلم خوش است
چه نشسته‌ایم ... ؟!
حرفِ باران
امتحان
چقدر عشق بورزم؟!
درختانِ منعکس
در بازیِ جانِ تو...
دردِ من چیست؟!
آیینۀ صبح
جهان نمایِ درد
خدا با یک برادر
غیرتِ علی (ع)
اقلیمِ وحدت
شهرِ شک
عقده
آئینِ آئینه
همیشه و هرگز
خدا را ندیده نمی‌میرم
دردِ ما بر خویش بی ایمانی است
رازِ فاش
معراج عشق
گشت و گذار
مسجدِ شکسته
علی بابا و گنجِ عشق
نامه‌ای به کرام‌الکاتبین
خون عشق
رباعی‌ها
دوبیتی‌ها
در بی وزنی‌ها
سهیل کهکشان معرفت
سوک‌سروده‌های یاران
در سوک سهیل
روح شعر
در سوک سهیل عشق و عرفان
در فراق یار مهاجر
تقدیم به سهیل و جاودانگی‌هایش
از آسمان بگو
ستاره آمدی و آفتاب برگشتی
بلال عشق محمد
تفسیر سهیل
پرتوی از آرمانهای سهیل