معرفی و دانلود کتاب مترسک
برای دانلود قانونی کتاب مترسک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مترسک
کتاب مترسک نوشته معصومه عیوضی، مضمون انقلابی دارد و درباره روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ روزهایی که زمزمههای انقلاب اسلامی در گوشه و کنار کشور و شهر شنیده میشود اما فضا همچنان در کنترل نیروهای طاغوت است.
این کتاب، نماد جوان سربازی هست که یکی از مبارزان ارتش دوران پیش از انقلاب بوده و با کارهایی که انجام میدهد مانع تغییر روحی شخصیت اول داستان میشود. شخصیت اصلی داستان مترسک، «سارا خندان» دختر نوجوانی است که در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده و اکنون که در دوران پرشور نوجوانی به سر میبرد، در کنار زندگی روزمره خود شاهد اتفاقهای تازهای است که خبر از یک تحول بزرگ سیاسی و اجتماعی میدهد.
مادر سارا به بیماری حصبه دچار شده و پدر درگیر بستری کردن همسرش و کارهای مربوط به مداوای آن است و در این میان، برای این که سارا از تنهایی در بیاید و در عین حال، مهارتی را یاد بگیرد او را به نزد یک هموطن ارمنی، مادام میبرد و سارا در خیاط خانه مادام مشغول یادگیری هنر خیاطی میشود. همزمان با آرمینه، دختر مادام آشنا میشود که در خیالات خود به انتخاب دختر شایسته سال فکر میکند.
معصومه عیوضی با کنار هم قرار دادن دو خانواده که از دو فرهنگ متفاوت برخوردارند، به تضاد فرهنگی حاکم در جامعه آن روز ایران اشاره میکند. سارا از یک خانوادهای آمده که در آن، موضوع پوشش و حجاب اسلامی یک تکلیف و ضرورت است. در حالی که برای مادام و دخترش این موضوع چندان اولویت ندارد. با حضور سارا در فضای خیاط خانه مادام و دوستی و معاشرت او با آرمینه، ذهنیت سارا در خصوص موضوع حجاب دچار چالش میشود، فکرهای متفاوتی به دهنش خطور میکند و برای مدتی او را به اندیشیدن به موضوع حجاب و زمینههای آن در خانواده خود وا میدارد. این در حالی است که همزمان اتفاق تازهای در محل زندگی سارا در حال وقوع است. خانواده سارا اتاق طبقه بالا را به یک سرباز اجاره دادهاند که در طول داستان معلوم میشود آن سرباز فعالیتهای انقلابی دارد و سرانجام ماموران حکومتی میآیند و سرباز، علی احمدی را دستگیر کرده و با خود میبرند.
سارا در ابتدا از سرباز به عنوان مترسک یاد میکند و به واسطه حرفهای آرمینه که دل خوشی از افراد انقلابی ندارد و معتقد است افرادی مانند سرباز با فعالیتهای انقلابی خود میخواهند زنها چادر به سر کنند، توجه چندانی به سرباز و کارهای او ندارد اما وقتی سرباز دستگیر میشود و نامهای از او که برای خواهرش در روستا نوشته به دست سارا میافتد، از طریق محتوای نامه تا حدودی دیدگاهش درباره سرباز و فکر و اندیشه او تغییر میکند.
معصومه عیوضی هدف از نوشتن این کتاب را نشان دادن فضای دوران پیش از انقلاب عنوان کرد و سعی داشت فضای آن دوران را برای نوجوانان بازگو کند و تأثیراتی که کودکان و نوجوان در آن دوران داشتند را با تحول و دگرگونی نشان دهد.
این داستان از آثار برگزیده جایزه ادبی امیرحسین فردی یا همان جشنواره داستان انقلاب است که حوزه هنری هر سال برگزار می کند.
در گذشته عنوان این کتاب آدمک انتخاب شده بود و منظور از آدمک کسانی بود که خود واقعیشان را فراموش کرده و تحت تأثیر دیگران هستند مانند فضایی که در حال حاضر به خاطر جنگ نرم وجود دارد که بعضیها تحت تأثیر رسانهها قرار گرفتهاند و این داستان اشاره به این موضوع دارد.
در بخشی از کتاب مترسک میخوانید:
بلند میشوم و بیحوصله در را باز میکنم. منتظرم که صورت گرد مینا را با موهای بافته و بلند دو طرف سرش ببینم. مینا نیست. نگاهم را پایینتر میکشم. باورم نمیشود. چلو کباب است! چقدر لاغر شده! لاغر و دراز و کثیف. زل میزند به صورتم و خودش را لوس میکند.
میو!
مینشینم. از خوشحالی زبانم بند میآید. فکرش را هم نمیکردم که از ته تهران راه را پیدا کند و خودش برگردد. نمیدانم چه کار کنم. بلند میشوم و راه میدهم که وارد بشود. چلوکباب بدنش را کش میدهد و میآید طرفم. خودش را به پاهایم میمالد و میرود طرف شیر آب. شیر را باز میکنم. مثل همیشه زبان میزند و آب میخورد. از پنجره به مادر میگویم:«چلوکباب برگشته! خودش تنهایی برگشته!»
از خوشحالی نمیدانم چه کارکنم. نگاهی به پنجره خانه افسر خانم میاندازم و بیخود میخندم. میروم طرف آشپزخانه. یک تکه از گوشت غذا را از از کاسه بر میدارم و میاندازم طرف چلو کباب. تند خیز بر میدارد طرفش و آن را به دندان میکشد و میرود پیکارش.
میروم توی اتاق بزرگ. مادر نشسته توی رختخواب. تکیه داده به دیوار وزل زده به دیوار روبهرو. باز میگویم: «چلو کباب برگشته!»
با پشت دست اشکش را میگیرد و دوباره زل میزند به گلهای دیوار. آدمک چوبی را از روی تاقچه برمیدارم. مینشینم و نشانش میدهم. حوصله ندارد. چپ چپ نگاهم میکند و بر میگردد طرف پنجره. قطره اشکی لیز میخورد روی صورتش. از آمدن چلو کباب آنقدر خوشحالم که نمیدانم چه کار کنم. دستوپای آدمک را تکان تکان میدهم. آدمک شنل قرمز خم و راست میشود. تعظیم میکند. با لبهای قرمزش میخندد. مادر با دهان باز نگاهم میکند. سرش را تکان تکان میدهد. گریهاش بیشتر میشود. هق هق میزند. دلم میگیرد. آدمک را میاندازم کنار و مینشینم کنارش و نگاهش میکنم. گریهاش که کمتر میشود، میگوید: «دلم برای مادربزرگت تنگ شده!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مترسک |
نویسنده | معصومه عیوضی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 64 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0574-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان انقلابی |