معرفی و دانلود کتاب هنا

عکس جلد کتاب هنا
قیمت:
۱۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب هنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب هنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب هنا

کتاب هنا نوشته‌ی تهمینه ماوائیان، داستان نوجوان کرمانشاهی را به تصویر می‌کشد که پدرش گرفتار بیماری کرونا شده است و با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند.

درباره کتاب هنا:

در این داستان کوتاه تهمینه ماوائیان با به تصویر کشیدن قصه‌ی نوجوانی شهرستانی به بهانه سوژه کرونا سعی دارد تا توجه شما را به معماری کهن شهر هرسین، آداب و رسوم، آواها و لالایی‌های مردم لک زبان به خصوص مردم این شهرستان جلب نماید.

عنوان این کتاب برگرفته از اسم شخصیت اصلی داستان است، اما تهمینه ماوائیان می‌کوشد تا شما را بعد از خواندن این قصه به مفهوم اصلی عنوان کتاب یعنی فریاد و دادرسی برساند و طنین صدای فرهنگ کهن مردمش و همچنین، دردها و مشکلاتشان باشد.

کتاب هنا مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای همه افرادی که می‌خواهند با بیماری مرگ‌آور قرن 21 آشنا شوند، مفید و سودمند خواهد بود.

در بخشی از کتاب هنا می‌خوانیم:

به گوشی مامان زنگ زدم و خواستم تا با بابا حرف بزنم. به بابا اصرار کردم که باید بستری شی فایده نداشت و اون از وحشتی که از این مریضی در تهران بود برام حرف می‌زد و می‌گفت:

- نمی‌خوام توی غربت بمیرم و زیر دست دکترها تیکه پاره بشم. هیچ کس نباید بفهمه که من کرونا گرفتم وگرنه همه‌ی شما هم باید قرنطینه شین و همه‌ی فامیل شما رو ترد می‌کنند. به‌ اندازه‌ی کافی بالای این چیا از روستا و شهر دور شدین. مردم آبادی بفهمند شما را هم از اینجا بیرون می‌کنند. سر من چی میاد مهم نیست شما نباید فدایی بشین.

بابا همیشه یک دنده و یک کلام بود و نظرشو هیچ کس حتی من هم نمی‌تونستم تغییر بدم. راستش من و مامان هم می‌ترسیدیم بابا رو ببرند؛ و لباس فضایی‌ها ما را هم با خودشون ببرند. شایعاتی بود که هر کسی که مبتلا میشه تمام خانواده را هم اون لباس سفیدها با خودشون می‌برند.

کار من شده بود صبح تا شب گریه کردن و دید زدن بابا از پشت پنجره. مامان برای بابا کم نمی‌گذاشت ولی بابا هر روز بی‌حال‌تر می‌شد مامان لباس‌های خودش و بابا رو هر روز عوض می‌کرد و توی تشت فلزی دم انبار آتیش می‌زد و تقریباً دیگه روسری و شالی برای مامان نمانده بود و من چند بسته ماسک رو که فرشاد برام آورده بود به مامان دادم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب هنا
نویسنده
ناشر چاپینشر عطران
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات65
زبانفارسی
شابک978-622-734392-2
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب هنا

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب هنا

برای دریافت کتاب هنا و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.