معرفی و دانلود کتاب نقد وقت
برای دانلود قانونی کتاب نقد وقت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نقد وقت
قاسم هاشمی نژاد با کاربرد نثری فاخر و بهرهگیری از مضامین عرفانی، در کتاب نقد وقت، روایتگر ماجرای سه مسافر شده که هر کدام برای یافتن مراد خود، سفرشان را آغاز کردهاند. رفتهرفته، مقصود و مراد هر کدام از این مسافرها برای مخاطبان روشن میشود. مطالعهی این فیلمنامه برای دنبالکنندگان آثار ادبیات نمایشی بسیار لذتبخش خواهد بود.
دربارهی کتاب نقد وقت
رابطهی مرید و مرادی، همچنین جستوجوی مرید برای رسیدن به مرادش، از موضوعات محوری ادبیات عرفانی ما محسوب میشود. درونمایهی بسیاری از آثار کهن ادبیات فارسی نیز حول محور این موضوع میچرخند. قاسم هاشمی نژاد همین رابطهی مرید و مرادی را دستاویزی برای نگارش اثر خود، یعنی کتاب نقد وقت قرار داده. در این فیلمنامهی خواندنی، شخصیتهایی بهعنوان مرید حضور دارند که پیوسته در پی مراد خود هستند. شاید در ابتدای کتاب، مراد و مقصد آنها برای مخاطبان پوشیده باشد اما بهتدریج و با پیش رفتن جریان کتاب، مراد شخصیتهای این فیلمنامه برای خوانندگان نیز مشخص خواهد شد.
تمامی ماجراهای فیلمنامهی حاضر از حضور سه مسافر غریبه در یک بیابان بیآبوعلف آغاز میشود. یکی از آنها مرد محتشمی است که همراه با غلامان و خدمتکاران خود عزم سفر کرده و اکنون قصد دارد در زیر سایهی یک درخت، استراحت کند. افرادی که گرداگرد او به خدمترسانی مشغولاند، نشان میدهند این مسافر از ثروت و مکنت بسیاری برخوردار است.
مسافر دوم خاتونی است که با کاروان کوچک خود راهی سفر شده. خاتون در حالی که در کجاوهی خود نشسته، به محل اقامت مرد محتشم نزدیک میشود.
مسافر سوم جوانی است که ظاهر آشفتهای دارد و جامههای ژندهای به تن کرده. او برخلاف دو مسافر قبلی نه غلامی دارد و نه کنیزی را با به خود همراه آورده. بلکه تنهایی سفر خود را آغاز نموده.
برخورد این سه مسافر و ارتباطی که با یکدیگر دارند، نقطهی آغاز کتاب حاضر محسوب میشود. قاسم هاشمی نژاد به مخاطبان نشان میدهد که این مسافران به سبب دردی مشترک و داغی که بر دل دارند، مسافرت خود را شروع کردهاند. جالب اینجاست که هیچکدام از این مسافران نمیداند دو مسافر دیگر هم با او همدرد هستند. بنابراین، در آغاز، مانند غریبههایی باهم رفتار میکنند که گویا هیچ قرابتی با یکدیگر ندارد. بااینحال، تقدیر این چنین رقم خورده که زندگی هر سه مسافر به هم گره بخورد و سرنوشتشان با یکدیگر تلاقی پیدا کند.
در حالی که مرد محتشم به استراحت مشغول شده و مرد ژندهپوش هم بیاعتنا به سایرین، در گوشهای نشسته، ناگهان صدای فریاد و گریهی بیاختیار خاتون بلند میشود. هنگامی که کنیز خاتون میبیند هم محتشم و هم مسافر جوان شگفتزده شدهاند، برای آنها از دلسوختگی خاتون و ملال او سخن میگوید. اینجاست که محتشم هم به یاد غم درونی خود میافتد و مسافر جوان نیز ماتم و اندوه خود را به یاد میآورد. به پیشنهاد محتشم، همگی در نزدیکی یکدیگر مینشینند تا هر کدام ماجرای اندوه و مراد خود را برای دو مسافر دیگر حکایت کنند. به این ترتیب، نویسنده با فلشبک به رخدادهای گذشته، ماجرای زندگی هر مسافر و علت سفرش را برای خوانندگان روشن میکند.
کتاب نقد وقت شامل بخشهای متعددی است که بعضاً بسیار کوتاه هستند و به جزئیاتی میپردازند که شاید در ظاهر کماهمیت به نظر برسند. بااینحال، توجه به همین جزئیات برای درک بهتر جریان رخدادها ضرورت دارد. بنابراین، توصیه میکنیم تمامی بخشهای کتاب را، حتی اگر کوتاه و مختصر باشند، بادقت بخوانید تا بتوانید پیوند میان وقایع فیلمنامه را بهتر دریابید.
قاسم هاشمی نژاد در نگارش این اثر از نثری بهره گرفته که به متون ادبی کلاسیک فارسی شباهت دارد. مخاطبان عام ممکن است در درک معنای برخی از کلمات بهکاررفته در این فیلمنامه دچار مشکل شوند اما بهطور کلی در فهم کل ماجراها به مشکل برنمیخورند. کسانی که با ادبیات کهن فارسی آشنایی دارند، بدون شک با نگاهی اجمالی به متن کتاب نقد وقت به مهارت نگارندهی آن در نویسندگی به سبک قدما پی خواهند برد.
یکی از مشخصههای قابلتوجه کتاب پیشرو، وجود پدیدههایی است که نویسنده بهعنوان نماد و سمبل از آنها بهره گرفته. هاشمی نژاد برای گزینش این نمادها به آثار کهن ادب فارسی نظر داشته. بهطور مثال، بیابان خشکی که در ابتدای فیلمنامه ترسیم میشود، متضمن معنای نمادینی است که اگر اهل مطالعهی کتابهای عرفانی باشید، حتماً نظیر آن را در سایر متون اینچنینی دیدهاید.
اثر حاضر از سوی نشر هرمس به مخاطبان فیلمنامههای فارسی ارائه شده است.
کتاب نقد وقت برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان ادبیات نمایشی و طرفداران فیلمنامههایی با مضامین عارفانه، بهرهی فراوانی از مطالعهی کتاب نقد وقت خواهند برد.
در بخشی از کتاب نقد وقت میخوانیم
مریدها پراکنده دراز کشیدهاند و خوابیده. مریدی جاجیمی پهن میکند، دراز میکشد، دست را زیر سر بالش میکند. خداوندگار در باغ راه میرود. میبیند مریدی بدون بالاپوش خوابیده. ردای خود را از دوش برمیدارد و روی مرید میکشد. مریدی زیر نور ماه کتاب میخواند. با دیدن خداوندگار، کتاب را در جوی آب میاندازد. پا میشود و عقب خداوندگار راه میافتد. در انتهای باغ اتاقکی است انبارمانند. چراغ در اتاقک روشن است. در آن جا بدرالدین کیمیاکار مشغول به کیمیاسازی است. قرع و انبیق و کوره دیده میشود. روی کوره چیزی قُل میزند و بخاری از آن متصاعد است. بدرالدین کیمیاکار به دیدن خداوندگار دستپاچه میشود.
بدرالدین: حضرت خداوندگار! بر من نگیرید. قبول که داشتم کیمیا میساختم اما قصدم بود تا یاران را از فقر و فاقه نجات دهم.
خداوندگار پشت به او میکند. راه میافتد. چند قدم جلوتر خم میشود و کلوخی را از زمین برمیدارد. کلوخ را به بدرالدین میدهد. بدرالدین در زیر نور ماه به آنچه خداوندگار دست او داده نگاه میکند: یاقوت پارهئی است درخشان. فریاد میکشد. یاقوت پاره را در آستین لبادهاش میگذارد. شروع به دویدن به طرفی میکند که خداوندگار از آن جا آمده و جایی است که یاران خوابیدهاند. بدرالدرین کیمیاکار همچنانکه در باغ میدود فریاد میزند. یاران از خواب بیدار میشوند و به طرف بدرالدین میآیند. دور او جمع میشوند. از آنکه خوابشان آشفته شده عصبانی هستند.
یک مرید: خواب بر ما و خداوندگار شوریده کردی با نعرههای بیهنگامت. تازه داشت پلک گرم میکرد بعد از سه روز بیخوابی.
بدرالدین: [دست در آستین لباده میکند] همه از فقر رهیدیم، ای عزیزان. این یاقوت پاره عذرخواه منست.
بدرالدین دست در آستین لباده میکند و آنچه پنهان کرده بیرون میآورد. یاران به آنچه او در مشت دارد نگاه میکنند. بهم نگاه میکنند. بدرالدین متوجه نگاه آنها میشود. نگاه میکند: همان کلوخ پاره است. قدمی عقب میرود، نگران عکسالعمل مریدان و یاران. و در واقع یاران قدمی به سمت او خیز برداشتهاند به تهدید. خداوندگار که همان مسیر رفته را اکنون برگشته کلوخ پاره را از دست بدرالدین میگیرد و آن را در آب روان میاندازد.
خداوندگار: کیمیا کشش دل است به حق. خاک وجودت را لعل کن!
خداوندگار از جمع یاران عبور میکند.
فهرست مطالب کتاب
1. بیابان. خارجی. روز
2. سراپرده. داخلی. روز
3. باغ. خارجی. روز [ادامه]
4. عطاری. داخلی. روز
5. مدرسه، زیر رواقها. داخلی. شب
6. حیاط مدرسه. خارجی. شب [ادامه]
7. کلاس درس. داخلی. غروب
8. حیاط، راهرو، اتاق، کوچه... شب
9. میدان. خارجی. روز
10. بیابان. خارجی. روز
11. کوچههای قونیه. خارجی. روز
12. اتاق. خارجی/ داخلی. روز
13. راهرو [پشت در]. داخلی. روز [ادامه]
14. تالار. داخلی. روز [ادامه]
15. خانه. داخلی. غروب
16. باغ. خارجی. شب
17. مهتابی. خارجی. روز
18. تالار ضیافت. داخلی. شب
19. بیابان. خارجی. روز
20. اتاق. داخلی. شب
21. باغ. خارجی. روز
22. اتاق. داخلی. روز
23. راهرو، مجلس درس. داخلی. روز
24. بیابان. خارجی. روز
25. اتاق. داخلی. روز
26. راهرو. داخلی. ادامه
27. اتاق. داخلی. ادامه
28. راهرو. داخلی. ادامه
29. حیاط. خارجی. روز
30. اتاق. داخلی. روز [ادامه]
31. تالار خانه. داخلی. شب
32. بیابان. خارجی. بعدازظهر دیر
33. مهتابی. حیاط. کوچه. داخلی/ خارجی. روز
34. کوچهها. خارجی. ادامه
35. خانقاه. خارجی/ داخلی. ادامه
36. حیاط. خارجی. شب
37. کوچه. خارجی. روز
38. حمام آبگرم. خارجی/ داخلی. روز
39. بیابان. خارجی. بعدازظهر دیر
40. بازار صرافان. خارجی. روز
41. باغ. خارجی. تنگ غروب
42. تصاویر مختلف. داخلی/ خارجی. شب روز
43. اتاقها، حیاط. داخلی/ خارجی. غروب
44. بیابان. خارجی. غروب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نقد وقت |
نویسنده | قاسم هاشمی نژاد |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 92 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-456-290-4 |
موضوع کتاب | کتابهای فیلمنامه کوتاه ایرانی |