معرفی و دانلود کتاب حدیث تن و رهایی
برای دانلود قانونی کتاب حدیث تن و رهایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حدیث تن و رهایی
کتاب حدیث تن و رهایی دربرگیرندهی نه داستان کوتاه به قلم اصغر استاد حسن معمار است. دفاع مقدس و انقلاب اسلامی درونمایهی مشترک همهی این داستانها هستند و ضمن آنها زندگینامهی هشت شهید از جمله «شهید محمد بروجردی» و «شهید عبدالله میثمی» روایت میشود.
درباره کتاب حدیث تن و رهایی:
اصغر استاد حسن معمار، نویسندهی برجستهی کشورمان در کتاب خود، حدیث تن و رهایی، به نگارش نه داستان کوتاه با موضوع انقلاب و دفاع مقدس پرداخته است. این نویسندهی توانا ضمن این داستانها سَرَکی کشیده به زندگی برخی از شهدای جنگ و انقلاب ایران و تلاش کرده تا حد امکان به بیان زندگینامهی آنها بپردازد و بهاینطریق دین و احترام خود را به آنان ابراز کند. از میان شهدایی که در کتاب حدیث تن و رهایی مختصری با زندگی آنها آشنا میشویم میتوان به شهید عبدالله میثمی و شهید محمد بروجردی اشاره کرد.
عنوان کتاب نیز از اولین روایت این مجموعه انتخاب شده است. در داستانِ حدیث تن و رهایی با پیرمردی کولبر به نام ایوب آشنا میشویم. ایوب نمیداند که مشغول حمل چه چیزیست. او پس از سالها کار پرمشقت، به جرم حمل مواد مخدر زندانی میشود اما تنهایی در سلول، منجر به خودشناسی بیشتر او میشود. دیگر عناوین این کتاب خواندنی عبارتند از: «شب قدر، امتحان، سایه طوبی، منم دختر تو، چشمان روشن معصومه، خانهی دریا، چرخ فلک و چهارفصل عاشقی»
کتاب حدیث تن و رهایی مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستانهای کوتاه و کتابهای حوزهی دفاع مقدس و انقلاب علاقهمند هستید، این اثر مناسب شماست.
با اصغر استاد حسن معمار بیشتر آشنا شویم:
اصغر استاد حسن معمار سال 1340 در تهران متولد شد. از سال 1358 بود که به صورت جدی شغل نویسندگی را آغاز کرد. او سالهاست که دربارهی شهدا کتاب مینویسد و تاکنون راجع به شهدایی همچون مهدی رجب بیگی، شهید رجبی و شهید محمد تقی طاهرزاده به داستاننویسی پرداخته است.
از دیگر آثار این نویسندهی توانا میتوان به کتاب راز فرمانده و سرباز و من دایی محمدم اشاره کرد.
در بخشی از کتاب حدیث تن و رهایی میخوانیم:
تن روی تخت بیمارستان، روح سرگردان، بندی ناپیدا، بندِ روح به تن بود. روح میخواست بازیگوشانه، رها و بیهراس از قید و بندِ جسم به همه سو سرک بکشد، تن مجال نمیداد. روح در حال و هوای بچههای کمین و پای سنگر نگهبانی و بدن پاره پارهی علیاصغر همچنان بال و پر میزد. چشم باز به گوشهی سقف خیره، صاحب چشم از پیرامون خود بیخبر. چه میدانست که در جهان، حتی در بیمارستان و اتاق انتهای راهرو چه میگذرد. جهان هنوز برپاست، قیامت نشده. جخت آن گلولهی خمپاره که آخر دنیا را با خود نیاورد. تنها تن را به بیهوشی و روح را به سرگردانی واداشت.
پانزده سال گذشته، انگار همین دیشب بود که گشتیها با بچههای کمین درگیر شدند. علیاصغر نگهبان روی خاکریز بود و ایوب پاس چهارم که آن خمپاره که تن را به زمین انداخت و روح را معلق اتاق انتهای راهرو کرد. در این پانزده سال، روز و هفته و ماه و سال گذشت و آن تصویر بارها و بارها در صفحهی سپید گوشهی سقف اتاق انتهای راهرو مدام به نمایش درآمد. گویی عمری قبل از آن نبود، سالی بر او نگذشته بود، در آن لحظه تازه پا به دنیای خاکی گذاشت، بکر و تازه، اما خونی و شکسته.
خط سقوط نکرده، نیروهای کمکی به موقع آمدند و یورش تانکها را عقب زدند، و بعد امدادگرها او و علیاصغر را به پشت جبهه منتقل کردند. شب هتل نادری بود. نمیدانست ترکش به کجا خورده. فقط دردِ پشتش آزار میداد. جای کولهای که آخر بار به دوش کشید و جانش را به لب رساند و دست آخر روانهی حبسش کرد. روز بعد همهی مجروحان را به یک هواپیمای باری به تهران منتقل کردند. در قیل و قال شبِ تهران هواپیما به زمین نشست. آمبولانسها منتظر بودند، و ایوب سهم بیمارستان شریعتی شد.
فهرست مطالب کتاب
حدیث تن و رهایی
شب قدر
امتحان
سایه طوبی
منم دختر تو
چشمان روشن معصومه
خانهی دریا
چرخ فلک
چهارفصل عاشقی
فهرست منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حدیث تن و رهایی |
نویسنده | اصغر استاد حسن معمار |
ناشر چاپی | موسسه فرهنگی هنری سیب سرخ نیکان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 320 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-9958-53-7 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |